جماران خاطرهای نقل شده از مسیح بروجردی (نوه امام) در کتاب پدر مهربان را منتشر کرد. مجبور شدیم تماشای مسابقه فوتبال را نیمهکاره رها کنیم، اما آقا ما را از ادامه بازی مطلع کردند.
با پسرخاله ام علی[1] مشغول دیدن مسابقه فوتبال بودیم که مجبور شدیم برای انجام کاری برویم، آن روز آقا[2] هم کنار ما نشسته بودند، وقتی ما برگشتیم، آقا که نام بازیکنان را نمی دانستند و چون می دانستند ما با علاقه مسابقه را دنبال می کنیم برای اینکه ما را از جریان بازی مطلع کنند، گفتند: آن بزرگه گل زد.