#در_جريان_باش (چرخي در شبكه هاي اجتماعي) - 1
در بسته در جريان باش امروز مي بينيد: تظاهرات عشق .../ موبايل فروشي كه لباس زير مي فروشد!/ درود بر فلافل ايراني، مرگ بر مك دونالد آمريكايي / كادو ولنتاين داعشي / اولين تصوير از چارباغ اصفهان / نوشته اي درباره باديگارد / جو تكنولوژي/ چگونگي يك عشق ...!
کد خبر: ۱۸۰۹۷۴
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۵ 14 February 2016
به گزارش تابناك اصفهان، با توجه به گسترش شبكه هاي مجازي خيلي از اتفاقات جريان ها حالا ديگر از روزنامه ها و خبرگزاري ها به داخل تلگرام و اينستاگرام رفته است، تابناك اصفهان در حركت دوم خود سعي دارد رويكرد نويي نسبت به شبكه هاي اجتماعي و بلاگر ها داشته باشد.

بسته شبكه گردي #در_جريان_باش خلاصه اي است از آنچه در دنياي مجازي مي گذرد.

در بسته در جريان باش امروز مي بينيد: تظاهرات عشق .../ موبايل فروشي كه لباس زير مي فروشد!/ درود بر فلافل ايراني، مرگ بر مك دونالد آمريكايي / كادو ولنتاين داعشي / اولين تصوير از چارباغ اصفهان / نوشته اي درباره باديگارد / جو تكنولوژي/ چگونگي يك عشق ...!


يكي از فعالان سينمايي درباره فيلم "باديگارد" در كانال خود نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
سرباز عاشق

در همهمه ها صدایی را می توان شنید که برایت مهم باشد و روی آن تمرکز داشته باشی.صدایی که دلت بخواهد را میشنوی.

فرق نمیکند حیدر باشی یا حیدری،ابوذر باشی یا خیبری،وقتی که پای یک اسم مقدس میان باشد دلت را به دریا میزنی و دلت را دریای اطاعت می کنی برای حفاظت از آن مقدس.

کاظم الغیظ بودن در مقابل زخم زبان های یک دوران،از تو حیدری خواهد ساخت که وقتی پای آبروی وطنت در میان است عباس گونه خود را فدای مولایت می کنی.
آری حکایت این عشق آن قدر شیرین است که برای درک آن کافیست فاطمه باشی تا شرح عشق حیدرت را درک کنی.
خون دل خوردن های حیدر و کاظم الغیظی اش را که کنار بگذاریم به نقطه زیبایی می رسیم که آن نقطه ی وصال حیدر با محبوب خویش است که این هم مزد همان خون دل ها و کاظم بودنش است.
بگذریم؛
ابراهیمی که در آتش سوزان جامعه خویش به اشتیاق محبوب می رود؛قطعا جز گلستانی که محبوب برایش محیا ساخته چیزی دریافت نمی کند.
آری این چنین است؛
حاتم طایی بودن به بخشش ثروت و اموال نیست؛
اگر می خواهی حاتم شوی باید بصیرتت را به مردم ببخشی
همچنین
عشقت به مولایت را

ولسلام
تقدیم با نهایت احترام نسبت به استاد ابراهیم حاتمی کیا
و فیلم فوق العاده زیبای (بادیگارد)
متین عمیدی
21 بهمن ماه 1394

**************************************************************
"اولين تصوير از چارباغ اصفهان"



**************************************************************
"جو تكنولوژي"



**************************************************************
"كادو ولنتاين داعشي!!!"



**************************************************************

كانال جنبش ازدواج آسان نوشت:

چگونه عاشق شدم!!! (قسمت اول)

در مورد تغییرم میخوام براتون توضیح بدم ، 

اوایل عقدم پر از لحظه های تلخ بود.و اگه لحظه های شیرینی هم وجود داشت جلوه ای نداشت!با اینکه هیچ جنگ زبانی با همسرم نداشتم.هرچی بود جنگ روانی و ذهنی خودم بود.انتظارات و توقعاتی از همسرم داشتم که برآورده نمیشد حتی درصدی...راهنما نداشتم..کاش کسی منو راهنمایی میکرد اونموفع که اینقدر اذیت نمیشدم.تو فشار خانوادگی قرار داشتم خانواده ای که بزور راضی به ازدواج من با یه غریبه از شهر دیگه شدن.

حالا بگذریم...

اختلافامون به سبک زیر بود...

اولای عقد زنگ میزد بهم میگفت:"سلام خانومم خوبی؟ امشب که شب فلانِ روایت اومده که فلان کارو کنیم100 تا ذکر فلان و خوندن دعای فلان.... من:اگه حال داشتم میخونم!! ولش اصلا  اووو ۱۰۰ تا ولش بابا یدونه شم بسه قبوله! (اون بنده خدا با عشق بهم گفته بود اونو٬من اگه حتی حالِ خوندنشو نداشتم باید میگفتم : وای عزیزم مرسی ممنون که اینقد بفکرمی خداروشکر همسرم اینقد خدا دوسته و دوست داره زنشم خدایی کنه چشم انشاءالله میخونم قربون لبای دائم الذکر همسرم شم.......(این زمین تا آسمون با حرف اولم فرق داره نه؟) تفاوتامون در این بود که همسرم بُعد عاطفیش برام کم بود و من اینو میخواستم و بُعد معنوی و دینی ازدواج برام کمرنگ بود و نیازی بهش احساس نمیکردم.اما همسرم دنبال ی زندگی به رنگ خدا بود یه زندگی إلهی.....بالعکس من که دنبال یه زندگی عاشقانه بودم پر از شور و اشتیاق پر از حرکتها و حرفای عشقولانه و تو ذهنم به این فکر نمیکردم که باید مذهبی باشی تا عاشق باشی اتفاقا بالعکس فکر میکردم!!فکر میکرم زندگی عاشقانه تو قشر غیر مذهبی بیشتره ولی الآن میبینم که نه جدا که حضرت فاطمه جز حقیقت نگفته هرچی ایمان همسر بیشتر باشه محبتش به همسرش بیشتره.مشکل اینه که مذهبی ها فقط تو خلوت خودشون عاشقن.

همسرم الان بهم میگه:چند ماه اول عقد ازدواج به جایی رسیدم ک دیگه به یه زندگی الهی با تو نگاه نمیکردم.بهت به چشم یک زن معمولی نگاه میکردم اونی که غذا میپزه تو خونه راه میره و باهاش معمولی حرف میزنم.....دیگه بهت به چشم بال پرواز نگاه نمیکردم تو هم مثل بقیه دنبال زندگی عادی میگشتی چیزی که من ازش گریزان بودم.دیگه کاری باهات نداشم.تو دلم می گفتم ...



**************************************************************
" موبايل فروشي كه لباس زير مي فروشد!"



**************************************************************
"عكس تاريخي از پل شهرستان"



( كانال اصفهان مديا)
**************************************************************
"تظاهرات عشق...!"



( كانال چي )
**************************************************************

"درود بر فلافل ايراني، مرگ بر مك دونالد آمريكايي"

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :