يادداشت ويژه؛
تابناك اصفهان:‌مدیریت واقعی در اصفهان، مدیریت نظاره‌گری است‌. گرچه آنان که دورند، اصفهان را در مدیریت صاحب سبک می‌دانند و معتقدند همان‌گونه که امروز در جهان از عناوینی همچون مدیریت ژاپنی و آمریکایی نام برده می‌شود و علت این نامگذاری نیز شکل‌گیری مبانی نظری بر مبنای شاخص‌های فرهنگی است.
کد خبر: ۱۶۶۶۳۰
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۷ 20 January 2016

تابناك اصفهان - سعید ابوالقاسمیمدیریت واقعی در اصفهان، مدیریت نظاره‌گری است‌. گرچه آنان که دورند، اصفهان را در مدیریت صاحب سبک می‌دانند و معتقدند همان‌گونه که امروز در جهان از عناوینی همچون مدیریت ژاپنی و آمریکایی نام برده می‌شود و علت این نامگذاری نیز شکل‌گیری مبانی نظری بر مبنای شاخص‌های فرهنگی است، می‌توان اصفهان را نیز به واسطه فرهنگ و هنر و داشته‌هایش در مدیریت صاحب سبک دانست. به باور آنان «اگر از دوران قبل از انقلاب اسلامی بتوان عبور کرد؛ در دوران بعد از انقلاب، در بخش دولتی و خصوصی کشور مدیرانی در سطح ملی فعالیت کرده‌اند که علاوه بر آنکه زاده اصفهان بوده‌اند، تجربه مدیریتی خود را از این استان شروع کرده‌ و سپس قدم در راه مدیریت در سطح کشور گذاشته‌اند و صد البته در دو حوزه اقتصادی و سیاسی، مدیران موفقی نیز بوده‌اند که مصادیق فراوانی می‌توان برای آن برشمرد.» در واقع موقعیت اصفهان باعث شده که نه‌تنها این استان به واسطه عوامل متعدد خود تبدیل به برند شود، که مدیریت آن نیز یک برند شناخته ‌شده در سطح ملی باشد؛ به‌گونه‌ای که در دولت‌های گذشته از طیف اصفهانی وزرا در دولت به عنوان طیف تاثیر‌گذار در سیاست‌های کلان نظام نامبرده می‌شد. اما آیا واقعاً اینگونه است؟

اگر از نزدیک و در میان تاریخ چند دهه اخیر این استان چرخی بزنید، بی‌شک برای مردمان اصفهان، این مدیریت صاحب سبک و برندساز، بیشتر شبیه حکایت ‌کوزه‌گر و کوزه‌ شکسته است. نوع مدیریت مدیران اصفهانی اگر در بُعد فرا اقلیمی خود یک مدیریت مقتصدانه و حساب شده، دارای سماجت و پشتکار، عملیاتی و مبتنی بر تجربه و دارای توان تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی است ولی در بُعد استانی بیشتر یک مدیریت نظاره‌گری و شبیه سبک‌ دوم مدیریتی لیکرت یعنی پدرانه و از بالا به پایین بوده است. که اگر غیر این می‌بود این استان با آن مدیریت زبانزدش ‌با انبوهی از مشکلات خرد و کلان‌ دست به گریبان نمی‌شد؛ مشکلاتی چون وجود چند صد هزار بیکار، ورشکستگی و تعطیلی بیش از چند صد کارخانه، کسری بودجه، بخش‌خصوصی بی‌انگیزه، فضای آشفته کسب و کار‌، میراث تاریخی در معرض خطر و فروپاشی و...؛ متاسفانه دهه‌‌هاست که میلیون‌ها چشم، امید به قاعده تدبیر مدیریت مدیران این استان دوخته‌، بی‌آنکه اعجازی در چنته‌شان داشته باشند. همیشه نیز کنکاش در سیاست‌های مدیریتی دهه‌ها و سال‌های گذشته حال با هر هدفی،‌ به منظور ارزیابی آنها، درس گرفتن و تجربه اندوختن‌ یا پیشگیری از تکرار ناسره‌ها و تقدیر سره‌ها، فرجام را به انکار و شماتت رسانده و کم نظیر بوده اگر مدیری بدون هیچ توجیه و دلیل مصلحت‌اندیشانه‌ای به یک اعتراف روشن یعنی پذیرفتن اشتباه رسیده باشد. و از این رو نتیجه این شده که سیاست‌های اشتباه دهه 60، جای خود را به سیاست‌های اشتباه جدید در دهه 70 داده، سیاست‌های اشتباه دهه 80 جای قبلی‌ها نشسته و دهه 90 نیز به تداوم سیاست‌های اشتباه دیگری رسیده است؛ بدون اینکه هیچ‌یک از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران دهه‌های قبل از اشتباهات احتمالی و خطاهای استراتژیک بگویند. همه برای دفاع از تصمیمات ولو اشتباه خود، انبانی از استدلال و توجیه دارند و گاه عدم ‌پذیرفتن اشتباه تا آنجا پیش می‌رود که نقد را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد و کسی نقد واقعی نمی‌کند و اگر نقد واقعی شود، کسی برنمی‌تابد. و اینگونه است که دهه‌ها و سال‌ها می‌گذرد و کمتر ‌مدیری پیدا می‌شود که حاضر است بگوید جایی کوتاه آمدم که نباید می‌آمدم و تصمیمی گرفتم که نباید می‌گرفتم.

متاسفانه اصفهان در سال‌های گذشته با دو گونه مشکل مواجه بوده است‌. ‌بخشی از مشکلات، خود مشکلات هستند و بخشی دیگر، مشکلاتی‌اند که مشکلات بزرگ‌تر را به وجود می‌آورند یا به آنها دامن می‌زنند. مثلاً در حوزه اقتصاد کمبود بودجه به تنهایی مشکلی بسیار بزرگ است اما مشکل وقتی بزرگ‌تر می‌شود که اصفهان در پرداخت مالیات رتبه دوم کشور را داشته باشد اما به خاطر نبود بودجه در جایگاه بیست و نهم بایستد و برخورد‌ها با تولیدکنندگان و صادرکنندگان آن برخوردهای منصفانه‌ای نباشد. حال اگر مدیران استان همان مدیریت مقتصدانه و حساب شده‌‌ای که در سطح کشور از خود نشان می‌دهند را نیز برای استان خودشان به کار می‌بستند و می‌پذیرفتند که اصفهان مستحق چنین موقعیتی نیست، به یقین شرایط بهتر می‌شد. از سویی دیگر تاریخ اثبات کرده آحاد جامعه معمولاً بیشینه‌یاب و مترصد حداکثر کردن منافع خود هستند. آنها سعی می‌کنند از منابعی که در اختیار دارند، حداکثر استفاده را ببرند. این انتظار، عقلانی است و ایجاب می‌کند که افراد بر پایه یک مدل‌ ذهنی خردمندانه و اساساً بر پایه درک خود از سیاست‌های اقتصادی مدیران تصمیم‌گیری کنند. پس هنگامی که سیستم مدیریتی سیاست‌هایش را تغییر می‌دهد، مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران رفتارشان را با این تغییر سازگار می‌کنند. نظریه انتظارات عقلانی در این زمینه به مدیر سیاست‌گذار گوشزد می‌کند که فرآیند سیاست‌گذاری یک‌سویه نیست و با اتخاذ هر رویکرد تازه‌ای، مردم بر اساس درکی که از فرآیند سیاست‌گذاری دارند، موضع خواهند گرفت. حال اگر مدیریت مدیران استان در حوزه‌هایی چون مالیات یا بودجه و در کل در اقتصاد به نحوی بود که برآیندی مطلوب‌تر داشت و در عین حال دچار حبس آماری نبود، مادامی که مردم «عام و خاص» از تغییر جهت‌گیری‌ها و رویکردها آگاه ‌می‌شدند، این آگاهی روی تصمیم اقتصادی آنها اثرگذار شده و ناخواسته اوضاع دستخوش تغییرات خوشایندتری می‌شد.

مخلص کلام آنکه، اصفهان، مدیرپرور است. شاید ذاتش پرورش مدیرانی مدبر باشد که می‌توانند اوضاع را زیر و زبر کنند ولی صد حیف که پرورش‌یافته‌هایش، پروازی‌اند یا اگر هم پای‌بست همین استان‌اند به قول خودشان دست و پایشان بسته است و کارها راه به جایی نمی‌برند که اگر می‌برد، مترو خواب روبان نمی‌دید، مصلا خاک نمی‌خورد، زاینده‌رود پرنده‌هایش را با خاک بسترش میهمان نمی‌شد، چرخ صنعتش لنگ نمی‌زد، تولید‌کننده‌اش حبس سود وام نمی‌کشید و بازارهایش بی‌اسکناس نمی‌شدند.

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
بسیار عالی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۸
آفرین
ولی صد حیف که پرورش‌یافته‌هایش، پروازی‌اند یا اگر هم پای‌بست همین استان‌اند به قول خودشان دست و پایشان بسته است
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار