برای حضور در مراسم ختم «وحید مظلومین» معروف به سلطان سکه که سه روز پیش اعدام شد به مسجد ولیعصر (عج) که به مسجد خوزستانیهای مقیم مرکز مشهور است رفتم.
قبل از ورود به مسجد با فرد جوانی که در مقابل مسجد ایستاده بود و به مهمانان خوش آمد میگفت حال و احول کردم؛ گفت خیلی خوش آمدید؛ حرف او را قطع و خودم را معرفی کردم؛ گویا گزارشی که در مورد "وحید" نوشته بودم را خوانده بود؛ گفت "خواهش می کنم! خواهش میکنم. در این مدت استرس فراوانی به ما وارد شد. ای کاش به جای این مراسم به مراسمی که قرار است در بازار برگزار شود بیایید"؛ سخن او را قطع کردم و گفتم "یعنی برای خواندن فاتحه هم در مراسم حضور پیدا نکنم؟"این جمله را که گفتم گویی مقداری از عصبانیت او کم شد و گفت خواهش میکنم، بفرمایید داخل!
شنیده بودم که برخی از نزدیکان وحید مظلومین معتقدند رسانهها موجب شدند تا این اتفاقات رقم بخورد و به همین خاطر رابطه خوبی با رسانهها ندارند،اما با این رفتارها در این مورد به یقین رسیدم.
از او در مورد نسبتش با «وحید مظلومین» پرسیدم؛ گفت یکی از بستگان. چند حدس در مورد نسبت او با سلطان سکه زدم اما در پاسخ به همه آنها جمله بالا را تنها تکرار کرد: "یکی از بستگان همین!"
اما مشخص بود یکی از آشنایان نزدیک مظلومین است چرا که همه حاضرین او را می شناختند و به او تسلیت میگفتند.
وارد سالن شدم؛ با اینکه دقیقا ساعت ۱۶ آغاز مراسم بود صندلی ها تقریبا پر بود؛ به مرور افراد رفتند و افراد جدید آمدند اما همچنان صندلیها پر بود و عدهای در سالن مسجد ایستاده به آیات قران گوش می کردند.
در میان مراسم، یکی از بستگان مظلومین از متصدیان، درخواست صندلی کرد اما صندلیهای اضافه هم کفاف جمعیت را نداد.
با توجه به درخواست بستگان وحید مظلومین در مراسم کنجکاوی نکردم که چند نفر از حاضرین فامیل هستند و چند نفر از هم صنفان او هستند اما یکی از حاضرین که به نظر می رسید از زمره بازاریان حاضر در مراسم باشد به نفر کناری خود گفت بازاریان آمدند.
از طرفی با توجه به اینکه هیچ یک از حاضرین گریه نمی کردند به نظر میرسید که از بستگان درجه یک او نبودند و یا هنوز در شوک اعدام او بودند؛ چرا که جز دختر جوانی که با بغض به نفر سمت راست خود گفت: "دنیا ارزشی ندارد و واقعا دنیا دو روز است!" فردی را گریان در مراسم ندیدم.
حاضرین، مانند مراسمهای معمول ختم با هم صحبت نمی کردند، گویی فقط آمدهاند تا حاضری بزنند و بروند! و حرف و بحثی با هم ندارند. تقریباً همه حضار به قاری قرآن خیره شده بودند و با سکوت آیات قرآن را می شنیدند.
قاری اول حدوداً ۳۰ دقیقه آیاتی از قرآن را خواند؛ آیاتی درباره ویژگیهای جهنمیان و بهشتیان، ترجمه یکی از آیاتی که خوانده شد این بود: " آنان در دنیا خوشگذران بودند و همواره بر گناه بزرگ پافشاری میکردند. "
وقتی قرآن خواندن قاری اول با "صدق الله العلی العظیم" به پایان رسید، همه منتظر حضور یک واعظ و مداح بودند، اما بلافاصله قاری دوم به پشت تریبون رفت و ادامه آیات را قرائت کرد.
در مجالس ترحیم معمولا مداحی در ابتدا به معرفی مجلس ختم میپردازد و بعد از آن طبق معمول و رسوم مجالس ترحیم مداح به نیابت از حاضرین به خانواده عزادار تسلیت میگوید و به نیابت از خانواده معزا از حضور همه افراد در مجلس تشکر می کند و اسامی حاضرین شاخص و صاحبان مجلس را اعلام می کند و بعد هم واعظی در مورد موضوعاتی مانند شب اول قبر و سوال نکیرین، عالم برزخ، قیامت و... صحبت می کند.
نکته قابل توجه اینکه هیچکدام از این دو بخش در مراسم وحید مظلومین اجرا نشد؛ بعد از پایان مراسم از یکی از بستگان «سلطان سکه» علت عدم حضور واعظ در این مراسم را پرسیدم گفت "تمایل شخصی"
از جای خود بلند شدم تا از مسجد خارج شوم، در هنگام خروج از مسجد یکی از بستگان وحید مظلومین دوان دوان به سمتم آمد و بستهای را با اصرار فراوان به من داد: بستهای که در آن کتاب دعایی بود که تصویر وحید در صفحه نخست آن حک شده بود، پشت جلد این کتاب دعا قیمت آن نیز درج شده بود: "۳۰ هزارتومان"
بیرون از مسجد، از چند نفر پرس و جو کردم؛ که می دانند مراسم چه کسی در این مسجد برگزار می شود؛ هیچکس نمی دانست؛ گویی آنطور هم که مطرح می شود سلطان سکه مشهور نبود، نکته دیگر اینکه با وجود اینکه "وحید" گفته بود در سال ۵۶ دیپلم گرفته و دیگر ادامه تحصیل نداده است اما در بنر مقابل در از او به عنوان مهندس وحید مظلومین یاد شده بود.
منبع : سیاست روز