«آنچه
خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»؛ این ضرب المثل شما را یاد چه چیزی
میاندازد؟ چند ساعت مانده به بلندترین شب سال، بد نیست به این موضوع
بیاندیشیم که چه شده امثال هالووین و ولنتاین در کشورمان جایگاه یافتهاند و
مقدمات برگزاریشان فراهم میشود اما حال «یلدا»ی خودمان چندان خوب نیست؟
به
گزارش «تابناک»، شب چله که روزگاری برای ایرانیان آنچنان اهمیت داشت که جز
به شب زندهداری در آن نمیاندیشیدند و برای برگزاری شان آداب و رسوم
مختلف را مرور کرده و پاس میداشتند، به جایی رسیده که میتوان گفت حال و
روز خوشی ندارد.
این را میشود از فهرست خریدهای ویژه این شب دریافت
که هر ساله در این ایام، بی توجه به وعده ها و زنهارهای مسئولان، نرخشان
رشد تصاعدی را تجربه میکند و آنقدر بالا میرود که خیلی هایمان ترجیح
میدهیم قید بعضی شان را زده و یلدایمان را به سبک و سیاق خودمان سر و
سامان دهیم.
البته این اوضاع برای برخی اقشار جامعه متفاوت تر از
نخریدن امثال انار، هندوانه و یا آجیل است و کار به جایی میرسد که به کل
قید یلدا را میزنند و یادش را هم از ذهن بیرون میکنند تا مبادا غصه دار
شوند. اتفاقی که فکر کردن به آن برای رنج کشیدن بسیاری مان پای سفره های
یلدایی کافی است و کمتر میتوانیم راه خلاصی از آن را بیابیم.
اما
مگر یلدا فقط همین تصویر رایج شده در ذهن ها و سفرهای رنگین برای خوردن
است؟ اصلا یلدا چیست و چرا به آن شب چله هم میگویند؟ قدمت آن چقدر است و
در گذشته چگونه بر پا میشده؟ از این ها مهم تر، چرا باید این شب با دیگر
شب ها برایمان تفاوت کند و در آن کارهای خاصی انجام دهیم؟
کافی
است درباره پرسش هایی از این دست تامل کنیم تا دریابیم که حال یلدا اصلا
خوب نیست که اگر بود، از آن پیشینه طولانی مدت و گسترده، به سفرهای محدود
با خوراکی هایی که نبض قیمتشان را نمیخواهند یا نمیتوانند در دست بگیرند
نمیرسید و از بهترین شب سال برای شب نشینی، دید و بازدید، گفتن و شنیدن و
لذت بردن، به اینجا نمیرسید.
این در حالی است که هرچه یلدا سال به
سال مهجورتر میشود و آداب و رسوم مرتبط با آن رنگ میبازند، اوضاع جشن
گرفتن در کشورمان شرایط متفاوتی را تجربه میکند و از بعضی جهات رونق هم
یافته است. این را میشود از آمار برگزاری پارتی هایی فهمید که تا یکی دو
دهه پیش هنوز برای برخی خانواده ها خط قرمز بود و حضور در آن تابوشکنی
محسوب میشد اما حالا به شدت رایج است.
یا میشود به تشریفاتی شدن
جشنهای ساده قدیم، مثل عقد و عروسی اشاره کرد که گاه حاضران در آن
نمیدانند که چگونه باید رفتار کنند که معلوم نشود برخی مسائل برایشان
تازگی دارد. یا حتی میشود به فراگیر شدن امثال جشن ولنتاین در کشور اشاره
کرد که چه بخواهی و چه نخواهی، عروسک های فراوانی که به مناسبت آن به کشور
وارد شده و در شهرهای بزرگ و کوچک به فروش میرسند، موسم رسیدن آن را
یادآور میشوند.
با این حساب میتوان فهمید که مهجورماندن یلدا و
جدا شدن شب چله از ریشه های باورپذیریاش در گذشته، بلایی است که گریبان
انواع وارداتی و فرنگی جشن ها را نگرفته است و تنها زورش به نمونه های وطنی
میچربد. خواه یلدایی باشد که سر سلسله جشن هایی به شمار میآید که در
انتهای آن نوروز باستانی قرار دارد و خواه جشن های کوچک تر و فراگیر تری
چون عروسی ایرانی که تقریبا منقرض شده!
اینجاست که جا دارد افسوس
بخوریم چرا یلدا فرنگی نیست و تلاش کنیم به راز حفظ و گسترش جشن های
وارداتی پی ببریم؛ رازی که قطعا در آن بی تفاوتی دولت به نرخ مایحتاج
برگزاری این جشن ها، کاهلی و کوتاهی نهادهای فرهنگی در احیای آداب و سنن
همراه با این جشن ها، همکاری اهالی بازار با گران شدن نرخ ها در آستانه
برگزاری این جشن ها و... جایی ندارد!