به گزارش تابناک مازندران مدتی است که مازندرانیها در شهرها و حتی روستاهای خود، بنرها و بیلبوردهای
بزرگ را میبینند که به هر مناسبتی حتی اعیاد دینی، مراسمی را اعلام و
تبلیغ میکنند که کنسرت و یا خوانندگی چند ترانهخوان جزئی از آن مراسم
تعریف شده و در واقع، همان ترانهخوانی در روز اجراء میشود کل برنامه و یا
مجموع برنامهها بهانهای میشود برای کنسرت و خوانندگی، که اغلب نیز
خواننده محور قرار میگیرد و مجریان هم با پرسش از مسائل خصوصی خواننده،
فضای مراسم را میبرند به سوی اجزاء زندگی کسانی که برای حاضران هیچ سودی
ندارد جز آنکه آشناییشان با نوعی از زندگی روزمره خالی از لطف اخلاقی و یا
قطعهای مثبت برای درسآموزی و الگوگیری، که اغلب تاثیر منفی و معکوس نیز
دارد.
این سبک از برنامهها، در مازندرانی که به طور طبیعی در معرض
آسیبپذیری رفتارهای ضد و نقیض ناشی از ورود و خروج بیش از 25 میلیون مسافر
سالیانه است و در مآل مستاصل از پیامدهای مخرب فرهنگی این آمد و شدها، به
دلیل عدم نظارت و رصد امور فرهنگی در استان، میرود تا در گستره وسیعی از
دستگاههای دولتی، شهرداریها، بانکها، شرکتهای خصوصی نیز تسری یابد.
جنبش
کنسرتگزاری، که اغلب به بهانه دادن جاذبه به برنامهها دستمایه
برگزارکنندگان قرار میگیرد، به زعم دستاندرکاران آن درصدد است تا خوشحالی
و سرور را به مخاطبان خود منتقل کند که در بیش از 95درصد برنامههای خود،
دخترکان و زنان بدحجاب و هنجارشکنانی را به دیدن خود میکشاند که تنها
برونداد این برنامهها، اختلاط، مانور بیحیایی، رقصیدن و لهوگذرانی توام
با گناه و معاصی و به درد آوردن دل دلسوزان حوزه فرهنگ و مردم غیور و متدین
مازندران عزیز است.
همه فرهنگ، یعنی کنسرت؟!
روحالله
شیخی، دبیر آموزش و پرورش با انتقاد از بی سر و سامانی برنامههای فرهنگی،
میگوید: مگر میشود هر کسی برای حتی افتتاح بستنی فروشی و یا رستوران
خود، برنامه تعریف کند که در آن چند خواننده و هنرپیشه و اغلب هم از زنان و
دختران بازیگر دعوت کند و دهها و صدها نفر را در مراسم افتتاحیه به لهو و
لغوبکشاند و در قبال دهها گناه و ناهنجاری که در این نوع از مراسمها رخ
میدهد، نه کسی مدعی شود و نه کسی پاسخگو.
او در ادامه میافزاید:
آیا در قبال این فرهنگسازیهای غلط و مصیبتبار، متولیان فرهنگ در
مازندران نباید فکر و تدبیری کنند و تنها باید هر چند وقت یکبار، یک یا چند
امام جمعه فریاد بزنند و متاسفانه گوش مسئولین مربوطه هم بدهکار این
تذکرات نباشد، چرا که هیچ اقدامی از سوی دولتیهای مسئول را نمیبینیم؟.
کنسرتها، مقوله فرهنگی با اهداف غیرفرهنگی
طاهره
حسنوند، دانشجوی یکی از دانشگاههای مازندران با ذکر این ضربالمثل که
هرچه بگندد نمکش میزنند؛ وای به روزی که بگندد نمک، میافزاید: اهداف
غیرفرهنگی از فرهنگ و هنراگر از سوی برخی مغرضان و یا سودجویان و
اخلاقستیزان سر زند، شاید تا حدی در غیبت دستگاههای ناظر و متولی قابل
قبول باشد، اما اگر این اهداف غیرفرهنگی در دانشگاهها، که امید آینده و
حال حاضر نظام اسلامیمان به آنهاست، سر بزند، واقعاَ جای خون گریستن دارد.
متاسفانه در آئین حتی فارغالتحصیلی دانشگاههای بعضاَ دولتی هم شاهد
هنجارشکنیهای خجالتآور هستیم که وافعاً نمیدانیم شکایت آن را به کجا
ببریم.
این دختر دانشجو به آسیب اصلی این رفتارهای غیرفرهنگی اشاره
میکند و میافزاید: در پشت این برنامهریزیها، دلرباییها برای یارگیری
از میان دانشجویان وجود دارد که جریان سیاسی حاکم بر مدیریت دانشگاهها،
تعمدی و یا جاهلانه قصد جایگزینی خواستههای لذتجویی گناهآلود را به جای
درس و فضیلتجویی دارند. به عبارت دیگر، انتصابهای سیاسی و جناحی در
دانشگاهها منشاء اصلی میدان دادن به فرصتطلبان دین و اخلاق ستیز شده است.
وی وضعیت فرهنگی اغلب دانشگاههای مازندران را همچون سایر استانهای کشور بسیار نگرانکننده توصیف کرد.
چرا در اغلب کنسرتها، اخلاق و عفاف ذبح میشود؟!
حسن
خلیلیفرد، روحانی جوانی است که فضای تبلیغی استان مازندران را برای خود
حیرتآور میداند و اظهار میدارد: پس از تشییع جنازه شهدای غواص در شهرهای
مختلف مازندران، که در کشور شگفتیساز و نقل محافل شده بود، نصب بنرهای
برگزاری کنسرت در شهرهای این استان، به خصوص شهرهای غرب مازندران، که
همهشان ساحلی هم هستند، نمیتواند بی حساب و کتاب و تصادفی باشد. مسئولان
بررسی کنند که پشت این ماجرا آیا جریانی قرار دارد یا خیر؟. در هر صورت، چه
افرادی متعمداً در جهت اخلاقگریزی و دینستیزی فعال باشند یا اهداف
اقتصادی و سودجویانه داشته باشند، حکایت از یک واقعیت دارد و آنهم غیرفعال
بودن متولی و یا متولیان این عرصه است.
وی با طرح این سئوال، که
اساساً آیا نزد مسئولان ارشد مازندران، ما متهم و یا مجرم فرهنگی که قصد
اخلاق، حیاء، عفاف و دین و سلامت روح و جان دختران و پسران معصوم استان را
کرده باشند، داریم یا خیر، ابراز تاسف کرد که: جای تاسف و تعجب است که در
نظام دینی و اسلامی، مصائب و معضلات فرهنگی جامعه هیچ جایی در میان
دغدغههای مسئولان ندارد و در مازندران، ما حداقل اقدامی در راستای این
دغدغه را شاهد نیستیم.
خلاصه، چه کسی باید جوابگو باشد؟
این
روحانی، وضعیت استان مازندران در برگزاری کنسرت را نگران کننده دانست و
گفت: اگر کنسرت در استان دارای متصدی و متولی است، چرا نباید در قبال این
مسئله پرحاشیه، جوابگو نباشد؟!.
در شرائطی که همه چیز حتی
آپاراتیها دارای ناظر و بازرس هستند، چرا نباید برای مسئلهای که با دین و
ایمان جامعه و ابتذال ارتباط دارد، دستگاه مربوطه پاسخگونباشد؟. به نظر
میرسد مشکل اصلی در این زمینه، فقدان اراده برای ساماندهی کنسرتها و
نیازسنجی خاص برای مازندران و ارتباط این کنسرتها با مشکلات اصلی مازندران
در حوزههای اشتغال، ازدواج و مشکلات مسکن و معیشت مردم است.
نقل از بلاغ