تعداد قابل توجهی از ایرانیان ساعات متمادی را در فضای مجازی و خصوصاً شبکهٔ اجتماعی اینستاگرام سپری و به عبارت صحیحتر زندگی میکنند.
زیستن در فضای سایبرنتیک Cybernetics روی دیگر دورشدن بخش نسبتاً زیاد و قابل توجهی از مردم جامعهٔ ما از فضای حقیقی، عناصر، مختصات، الزامات، هنجارها، مؤلفهها و واقعیتهای ملموسِ تلخ و شیرین آن است که این خود زنگ خطری قریب الوقوع برای جامعهٔ ایرانیست که واکاوی و تحلیل آن مجال مفصلِ دیگری را میطلبد.
اما زیستن در این اتمسفر و گفتمان حاکم برآن، حکایت غریبیست که خبر از قلب واقعیتی در حال شدن مضاعف و به زعم ژان بودریار جامعهشناس و فیلسوف پسامدرنیته و شهیر فرانسوی واقعیت حاد و یا همان فراواقعیت Hyperreality میدهد.
بودریار معتقد است: فراواقعیت امری بهغایت شبیه امر واقعیست، بلکه عین امر واقعی و تسخیرکننده جایگاه آن میباشد، اما کاملاً غیرحقیقی بهطوریکه فراواقعیت غیاب و نبود امر واقعی را پنهان میسازد.
کسی متوجه این جابهجایی و این پنهانکاری نیست. در این حالت، فراواقعیت، واقعیتر از امر واقعی میشود. فراواقعیت، نه تنها جای امر واقعی را میگیرد، بلکه هیچ ربطی هم بدان ندارد!
یعنی رونوشتی از امر واقعی نیست! ببینید به بیان سادهتر افرادی در این فضای مجازی "برشی" در حد چند لحظه از زندگیشان در قالب چند عکس و یا نهایتاً چند دقیقه فیلم را به تمام زندگی خود حال با هر کیفیتی که باشد! تعمیم داده و درصدد القای حقیقت آن چند برش کوتاه به عنوان سیمای کامل، حقیقت مسلم و کلیت زندگی خود به مخاطبانشان، خلق پرستیژ و کسب التذاذ مضاعف از آن هستند که مصرانه بر این امر اصرار ورزیده و لحظهای را رها از این هدف و فارغ از الزامات ساختاری آن از سر نمیگذارند.
اما نگارنده با تجربهٔ زیستهای نسبتاً طولانی در این فضا به عنوان پژوهشگر مسائل اجتماعی و کنشگر فعال فضای مجازی، صراحتاً اعلام میدارد که رویدادها، قضایا و حوادث رخ داده در این فضا درست عکس آنچیزیست که از منظرتان عبور میکند و تصاویر هیجانانگیز و پرشور و حرارت و لبریز از شادی، ثروت، عشق، صمیمیت، روشنفکری، زیبایی، قلیان احساسات، حمایت و ...، چیزی حتی کپی شده و تصویری درهم ریخته و پر اعوجاج از حقیقت هم نبوده!
و دقیقاً قلب واقعیت و سراب محض است که این قضایا ریشه در تنگناها و ناکامیهای متعدد و مکرر و خلاءهای عمیق و چندلایه و نیز ته نشستهایی از عقدههای فروخورده و آمال و آرزوهای ازدست رفتهٔ ما ساکنان این فضای مجازی در دنیای واقعی و "عالم حقیقی" بوده؛ و هرچه بیشتر ساکنان جامعهای که در این فضا زیست میکنند را در معرض اسکیزوفرنی دستهجمعی و غرق شدن در توهمات و تبعات دردناک آن از جمله گرفتار آمدن به اختلات زندگی اجتماعی (تضاد هویت حقیقی و مجازی) و تنشهای عمیق روانشناختی (هیستریک، وسواس فکری - عملی، اظطراب، اعتیاد به ارتباطات مجازی و ...) و شکست همه جانبه و در جمیع جهات زندگی حقیقی مواجه میسازد.
حال و با تحلیلی که از نظرگاهتان گذشت به این پرسش سطحی و در ظاهر ساده، اما عمیق به ژرفای زندگی! پاسخ دهید که تجارب زیست شدهٔ شما در عالم مجازی واقعیست یا شهود و حضورتان در عالم حقیقی، مجازیست؟