«افشین اسدی»، ۲۹ ساله و کمک پرستار بیمارستان بعثت که جوان و پرآرزوست و همه آرزوهایش را در لباس خدمتی که به تن دارد، خلاصه کرده است، از خاطرات و تجارب روز‌های کرونایی‌اش می‌گوید: «نزدیک به سه سال است که در لباس کمک پرستار در خدمت مردم هستم و توفیق خدمت در این حرفه مقدس را دارم و در حال حاضر در بخش اورژانس بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی بعثت مشغول به کار هستم.»
کد خبر: ۸۴۲۰۰۶
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۱ 25 April 2020
وقتی آمد که منتظرش نبودیم و حالا آزرو می‌کنیم شبیه یک معجزه زودهنگام یک باره و بی هوا برود و بیشتر از این جهان را درگیر خود نکند و مردمان بیشتری را از پای نیندازد.

به گزارش ایسنا، برای ما که به خاطر سلامت خود و عزیزانمان دغدغه داریم، این یک آرزوست، اما برای کادر درمان که مدت‌هاست جان خود را به دست گرفته و به مقابله با کروناویروس رفته‌اند و تمام زندگی و زمان و حتی خانواده‌شان هم درگیر پیامد‌های این بیماری شده، این تمنایی قلبی و از عمق جان برای همه افراد عالم است.

نفس زندگی در هر بیمار که به شماره می‌افتد با سلول سلول جانشان اضطراب و درد او را لمس می‌کنند، هر بیماری که در بیمارستان اضافه می‌شود غصه ظرفیت تجهیزات و توان پرسنل، قلبشان را به درد می‌آورد، بیشتر از هر کسی در این دنیا درک کردند کرونا چیست و چه میزان عمق ناراحتی افراد را بالاتر برده است. با این حال هنوز هستند، هنوز در خط مقدم می‌جنگند و هنوز ما چشم در چشمشان که می‌شویم لبخند ارزانی‌مان می‌دارند.

من امروز پای صحبت دو تن از کادر درمان نشستم تا ببینم پشت این لبخند و آن نگاه‌های معنادارشان چیست؟ بیا هم‌داستان شویم و قصه این روز‌های زندگی با کرونا را از زبان یک پرستار و کمک‌پرستار بشنویم.

«مجید محمودی»، کارشناس پرستاری، با ۲۹ سال سابقه کار در حرفه پرستاری، از دغدغه‌های این روزهایش می‌گوید: «در سال ۶۸ وارد دانشگاه علوم پزشکی شدم و پس از گذراندن دوره‌ها و طرح‌های دانشجویی وارد حرفه شریف پرستاری شدم و در حقیقت حالا ۲۹ سال است در این سیستم مشغول خدمت هستم. در این سال‌ها در بخش‌های داخلی، دیالیز، پیوند کلیه، جراحی، ارولوژی و اورژانس مشغول خدمت بوده و همچنین در موقعیت سوپروایزر و مدیر خدمات پرستاری (مترون) بیمارستان‌های خصوصی و دولتی نیز ایفای نقش و وظیفه کرده‌ام.»

این پرستار بخش اورژانس بیمارستان قلب فرشچیان ادامه می‌دهد: «روز‌های اول شیوع کروناویروس در چین، در ایران و در بین همکاران ما نیز تکاپویی به جریان افتاد و اظهارنظر‌های مختلفی هم مطرح شد، آن روز‌ها هیچ کس انتظار نداشت موارد مثبت این بیماری در کشور نیز مشاهده شود، اما خبر بروز موارد مثبت در شهر قم به تمام ایران و دنیا مخابره شد و اضطراب و استرسی از این رویداد بین همه مردم و به طبع کادر درمان اشاعه یافت که اتفاقاتی مثل احتکار ماسک در روز‌های نخست و کم شدن تجهیزات فردی برای عموم مردم و جیره‌بندی شدن آن در برخی مراکز درمانی به این نگرانی‌ها دامن می‌زد.»

محمودی اظهار می‌کند: «اگرچه در روز‌های نخست به علت غیرمترقبه بودن شیوع این بیماری دستپاچگی‌ها و مشکلاتی وجود داشت، اما من بحران‌های مختلف و مشابهی نظیر سال‌های جنگ، بمباران شیمیایی حلبچه، سیل، زلزله و ... را در کشور تجربه کرده بودم بنابراین وحشت فراگیر بین کارکنان نبود البته روز‌های بی استرسی نمی‌گذراندیم، شکرخدا با تدبیر مدیران در برخی نقاط با تهیه گان، ماسک، شید و وسایل حفاظت فردی کمی از بار نگرانی‌ها کاسته شد و رفته رفته با مدیریت این شرایط، وضعیت روحی و فکری مردم و کادر درمان بهتر شد.»

وی با بیان اینکه «کم کم غربالگری‌ها و جداسازی بیماران کرونایی از دیگر بخش‌های بیمارستان فضای بهتری را در روند کنترل بیماری و بهبود روحیه کارکنان ایجاد کرد»، ادامه می‌دهد: «رفته رفته اطلاع‌رسانی از نحوه شیوع و مسائل مربوط به کنترل این فضا توسط سازمان بهداشت جهانی و مسئولان کشور بیشتر شد و مردم هم با ابعاد مختلف نحوه حمایت از کادر درمان آشنا شدند.»

وی بیان می‌کند: «مواجهه ما با مبتلایان این بیماری از همان روز‌های اول با پیش‌بینی این شرایط همراه بود، چون محل کار بنده اورژانس بود و در این فضا اصل بر ابتلای مراجعان است مگر اینکه خلاف آن به اثبات برسد، در ادامه روند شیوع بیماران بسیاری با علائم کرونا به اورژانس مراجعه کردند که برخی به سلامت به منزل بازگشتند و چندین مورد لوله‌گذاری و CPR روی بیمار انجام شد البته این موارد عمدتاً دارای بیماری زمینه‌ای قلبی یا ریوی بودند، اما در هر صورت ما بیماران را به یک چشم می‌دیدیم و ارائه خدمت می‌کردیم.»

پرستار‌ها هم حق دارند نگران زندگی خود و خانواده‌هایشان باشند

محمودی معتقد است «پرستار‌ها هم حق دارند نگران زندگی خود و خانواده‌هایشان باشند» و می‌گوید: «در حال حاضر در یک مرکز درمانی خصوصی نیز مشغول به کار هستم که در این بخش برخی از پرسنل به علت داشتن والدین سالمند در خانواده از ادامه روند کار استعفا دادند، اما عده بسیاری هم در بخش‌های مختلف ایثارگرانه و فداکارانه به کار و تلاش در این شرایط ادامه داده‌اند.»

این پرستار با سابقه در ادامه بیان می‌کند: «معمولاً در این دوران و این بیماری با این شیوع و مرگ و میر، خاطرات شیرین کمترند جز در مواردی که بیمار بهبود می‌یابد و در این بین شیطنت‌ها و شوخی‌های همکاران فضای کار را تغییر می‌دهد البته تلخ و شیرین خاطرات روز‌های کرونایی درهم بود و بیشترین حلاوت این روز‌ها با آرزوی ریشه کن شدن این ویروس گذشت و یکی از خاطرات تلح این‌روز‌ها این بود که خانمی حدوداً ۵۰ ساله که ساکن یکی از مراکز نگهداری بهزیستی بود با مسمومیت جزئی به صورت هوشیار به اورژانس منتقل شد و پذیرش اولیه صورت گرفت، اما در حین درمان و مدت زمانی که در اورژانس بود دچار کاهش spo۲ (اکسیژن خون) شد که بلافاصله لوله‌گذاری داخل ریه و اقدامات مربوطه انجام گرفت که متأسفانه در شیفت بعدی اعلام شد نتیجه اقدامات احیا بر بیمار بی‌اثر بوده و فوت شده است، برای ما که تلاشمان در جهت زندگی است، فوت یک نفر هم خیلی زیاد است.»

محمودی در پایان تأکید می‌کند: «حالا کرونا دو ماهیست که مهمان ماست، توصیه اینجانب بعد از دوماه درگیری با بیماری به مردم همچنان رعایت پروتکل‌های بهداشتی، شستن مداوم دست‌ها، استفاده از ماسک و دستکش و کاهش تردد‌ها و تجمع‌هاست، این روز‌ها همدلی و کنار هم بودن معنای تازه‌ای به خود گرفته و تعبیر هوای هم را داشتن و جدی گرفتن مرگ و میر در اثر شیوع این ویروس را دارد پس توصیه‌های کارشناسان و متخصصان امر را در رعایت پروتکل‌های بهداشتی جدی بگیریم و برای همه آرزوی سلامتی و تندرستی دارم به ویژه برای مردم خوب کشورم و در رأس آن‌ها خدمتگزاران مردم به ویژه همکاران کادر درمان در همه دنیا.»

راه گفتگو را ادامه دادیم و به سراغ یکی دیگر از کارکنان کادر درمان رفتیم که زحمتشان بسیار است، اما غالباً کمتر دیده می‌شوند و کمتر سخن از زحمات و تلاششان به میان می‌آید.

«افشین اسدی»، ۲۹ ساله و کمک پرستار بیمارستان بعثت که جوان و پرآرزوست و همه آرزوهایش را در لباس خدمتی که به تن دارد، خلاصه کرده است، از خاطرات و تجارب روز‌های کرونایی‌اش می‌گوید: «نزدیک به سه سال است که در لباس کمک پرستار در خدمت مردم هستم و توفیق خدمت در این حرفه مقدس را دارم و در حال حاضر در بخش اورژانس بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی بعثت مشغول به کار هستم.»

وی با اشاره به عکس العمل کادر درمان در روز‌های نخست ورود کرونا اظهار می‌کند: «روز‌هایی که کرونا برای نخستین بار وارد کشور ما شد، همه دوستان و همکاران ما در حالی با این معضل روبرو شدند که داشتند برای تعطیلات عید نوروز برنامه ریزی می‌کردند، اما متأسفانه همه برنامه‌ها بهم ریخت و همکاران ما با همتی مضاعف و تلاشی بیش از پیش به مقابله با این ویروس رفتند، چاره‌ای نبود باید می‌ماندیم و می‌جنگیدیم تا سال نو به خانه دلمان بیاید. البته شرایط این چنینی با توجه به بخش محل کار ما زیاد اتفاق می‌افتد و به قولی ما همواره در آماده‌باش اورژانسی هستیم، اما این هماورد ناشناخته همت و توان و شرایط تازه‌ای می‌خواست تا از میدان به در شود.»

اسدی ادامه می‌دهد: «بیمارستان بعثت از همان ابتدا به‌عنوان مرکز تخصصی اطفال برای پذیرش اطفال مبتلا به این کروناویروس انتخاب شده بود و در روز‌های اخیر هم شاهد پذیرش افراد بزرگسالی بودیم که متأسفانه مبتلا به این ویروس شدند. شکرخدا در مقابله با این بیماری همکاران عزیز ما با توجه به حرفه شان از نظر روحی و روانی در سطح آمادگی بالایی هستند البته از نظر تجهیزات بالاخره همیشه کمبود‌هایی وجود دارد و این کمبود‌ها را نه می‌توان کتمان کرد و نه توجیه که امیدوارم با همت مسئولان و کمک‌های خیرین این نیاز‌ها هم مرتفع شود.»

این کمک پرستار جوان در ادامه به بحران‌های مشابه در کشور اشاره کرده و می‌گوید: «خاطرم هست که در زلزله اخیر کرمانشاه در سرپل ذهاب، باتوجه به اینکه همدان، استان معین کرمانشاه بود و مرکز ما هم مرکز تخصصی ترومای استان بود، بار‌ها و بار‌ها در ساعات مختلف از شبانه روز بیماران از کرمانشاه توسط اتوبوس و آمبولانس به همدان اعزام می‌شدند و همکاران ما به‌ویژه کمک پرستاران که تعداد زیادی از آن‌ها هم مثل همیشه به‌صورت داوطلبانه برای کمک آمده بودند، با جان و دل پذیرای این عزیزان بودند، چون کمک پرستاران با حداقل امتیازات مشغول کار هستند و بسیاری از آن‌ها داوطلبانه در بحران‌ها حضور می‌یابند.»

ماندیم و شانه خالی نکردیم

وی در ادامه به حرف و حدیث‌هایی که در مورد استعفای کادر درمان در روز‌های کرونایی مطرح می‌شد، اشاره و بیان می‌کند: «شنیدم که در برخی فضا‌ها گفته می‌شد کادر درمان در برخی نقاط در روز‌های کرونایی استعفا دادند، اما حقیقتاً در بین همکاران ما در بیمارستان بعثت چنین اتفاقی هرگز رخ نداد، همکاران ما با علم به مشکلات این حرفه وارد کار شدند و دقیقاً مصداق بارز این شعر هستند «سیصد گل سرخ؛ یک گل نصرانی، ما را ز. سر بریده میترسانی؟ / ما گر ز. سر بریده می‌ترسیدیم، در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم/ در محفل عاشقان، خوشا رقصیدن، دامن ز. بساط عافیت برچیدن».

اسدی همچنین گذری هم به خاطرات تلخ و شیرین این ایام داشته و بیان می‌کند: «شغل ما پر از خاطرات تلخ و شیرین است، اما شیرین‌ترین خاطره و یا خبری که من در بیمارستان بعثت شنیدم این بود که یکی از همکاران ما که در بخش آی. سی. یو اطفال مشغول به‌کار است، یک روز به بنده گفتند خداراشکر امروز پاسخ تست‌های اکثر بیماران مشکوک به کرونا در بخش ما منفی شد و با حال عمومی خوب ترخیص شدند و متأسفانه خاطرات تلخ ما هم بیشتر به از دست دادن عزیزی از یک خانواده بازمی‌گردد که حالا یا پدر یا مادر و یا فرزند خانواده است که من در دفتر ذهن خود ترجیح می‌دهم همه این روز‌ها را با همان خاطرات شیرین ثبت و ضبط کنم و کمتر خاطرات تلخ را به ذهن بسپارم.»

خواهشی کوچک از مسئولان وزارت بهداشت

وی در ادامه می‌گوید: «حرف‌های ناگفته بسیار هستند، اما خواهشی کوچک از مسئولان وزارت بهداشت و درمان دارم و توصیه‌ای کوچکتر به مردم؛ نخست اینکه نیرو‌های شرکتی شاغل در مراکز درمانی به ویژه کمک پرستاران برای ادامه حضور در بحران‌ها نیاز به سروسامانی جدی دارند بنابراین باید از این وضعیت نابسامان نجات پیدا کنند و شغل کمک پرستاری هم در زمره مشاغل حاکمیتی وزارت بهداشت قرار بگیرد چراکه این شغل همه مؤلفه‌های یک شغل حاکمیتی را داراست، اما در رسته مشاغل دولتی و حاکمیتی نیست و از کمترین امتیازات برخوردار است بنابراین از مسئولان تقاضا دارم برای تداوم انگیزه در نیرو‌هایی که کمتر از همه اقشار درمانی دیده می‌شوند، تدبیری بیندیشند.

وی ادامه می‌دهد: «از مردم کشورم درخواست می‌کنم این روز‌ها کمی بیشتر حواسمان به عزیزانمان باشد، به ویژه بچه‌ها و سالمندان و افرادی که دچار بیماری زمینه‌ای هستند که جزء گروه‌های پرخطر یا در معرض خطر ابتلا به کروناویروس محسوب می‌شوند. در این ایام که طرح فاصله گذاری اجتماعی مطرح و اجرا می‌شود خواهش می‌کنم برای سلامتی خود و خانواده‌هایمان رعایت کنید و جز در موارد غیرضرور از خانه خارج نشوید.»

این پرستار جوان در پایان می‌گوید: «کرونا با همه تلخی‌ها و آزارهایش مواهبی هم داشت از جمله اینکه به ما یاد داد قدر داشته‌هایمان را بدانیم، سر از روزمرگی برداریم و به همین اتفاقات معمول کنار هم بودن نگاه دیگری داشته باشیم، کرونا آموخت بیشتر باید هوای همدیگر را داشته باشیم، بیشتر فکر فقرا و کارگران روزمزد باشیم، بیشتر به فکر تلاش و زحمات کادر درمان باشیم، هرقدر هم که از یکدیگر دور باشیم کرونا همه ما را در جهانی لبریز از تفاوت‌ها در یک سطح قرار داد.»
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار