کد خبر: ۴۳۶۱۸
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۱ 05 June 2015
امام (ره)تابستان سال39را درکرج زندگی کردند و این چند ماه مانند برگ زرینی در تاریخ کرج ثبت شده است.اهالی از امام(ره) بعنوان آفتاب حصار یاد میکنند و معتقدند این آفتاب هرگز از محلشان غروب نخواهد کرد.
به گزارش مهر، امام خمینی(ره) به مدت چند ماه در تابستان سال 39 در محله حصار کرج اقامت داشته است. همین مسئله بهانه ای شد تا در سالروز ارتحال بنیان گذار انقلاب اسلامی خاطرات کرجی های منطقه حصار را مرور کنیم.
اقامت امام راحل در کرج کوتاه و به منظور استراحت و استفاده از آب و هوای خوب آن موقع کرج بوده است. امام (ره) در طول اقامت به همراه خانواده به مطالعه و نگارش دروس حوزوی مشغول بود و از مصاحبت با دوستان وفادارش لذت می برد و به اتخاذ تصمیمات مهم در زمینه مسائل سیاسی وقت، می پرداختند. در سالهای بعد هم، امام به رفت و آمد و ارتباط با انقلابیون کرج ادامه داد.

روایت یکی از شاگردان امام

حجت الاسلام شیخ محمدفاضل اشتهاردی از شاگردان امام ماجرای حضور امام در منطقه حصار کرج را چنین شرح می دهد: «در سال 1338 امام خمینی (ره) به علت مریضی در قم به پزشک مراجعه کردند ولی پزشکان کسالت ایشان را تشخیص نداند. از این رو به حضرت امام پیشنهاد کردند که در منطقه ای خوش آب و هوا استراحت کنند تا اگر بر اثر فشار درس و بحث، عارضه ای پیش آمده باشد رفع شود. امام خمینی (ره) در آن زمان هم صبح و هم عصر تدریس داشتند. در این مدت ایشان دو درس را تدریس می کردند که مطالعه آنها حداقل 5 تا 8 ساعت زمان می برد.
وی ادامه می دهد: سرانجام حضرت امام سکونت در کرج را پذیرفتند و من مامور شدم که برای ایشان منزلی تهیه کنم. امام فرمودند تا آنجا که ممکن است منزل ایشان جایی باشد که سر و صدا کمتر است.
پس از اسکان امام راحل به همراه خانواده در کرج برخی اعتراض کردند که چرا حضرت امام بدون اطلاع قبلی وارد کرج شده اند و از ایشان استقبالی به عمل نیامده است.
در همان روزهای اول سکونت امام در کرج عده ای از رجال تهران و کرج با علمای تهران به زیارت امام راحل آمدند. آنها اصرار داشتند که امام به مهمانی آنها برود اما امام فقط شرکت در یک مهمانی را پذیرفت ویژگی این مهمانی این بود که تمام اقشار مردم حضور داشتند.

خاطرات اهالی منطقه حصار کرج از حضور امام خمینی (ره)

در ادامه صحبت های تعدادی از اهالی حصار و همسایگان امام در زمان حضور ایشان در کرج را می خوانید که همچنان آن روزها را در یاد خویش زنده نگه داشته اند.
محسن صادقی که متولد 1328 است می گوید: من آبا و اجدادم بچه همین محل حصار هستند. یکی از اتفاقات مهمی که در حصار افتاد و بعد از مدت ها متوجه شدیم ورود امام خمینی (ره) به کرج بود.
خانه ای که امام در آن سکونت داشت دو طبقه بود یک در هم از پایین داشت. یک باغ هم پشتش بود در ضلع شمالی یک دیوار داشت که یک نردبان پایش بود و از آن طرف کوتاه بود که امام بتواند در مواقع حمله ساواک فرار کند
روزهایی بود که من چهار بار به خانه امام می رفتم. آب انبار، بغل خانه امان جایی که بازی می کردیم بود. لب همان جوی جلوی در ورودی، جوی بلدیه رد می شود و درخت بید قطوری داشت، بازی می کردیم گاهی هم مادرم سرش را از در  می آورد بیرون صدا می کرد؛ محسن برو اینها را بگیر بیار برای آقاست. می دویدم می رفتم و آقا هم توی حیاط ایستاده بود. یک بار هم آقا را با عبا و عمامه ندیدم. همیشه پیراهن بلند سفید و عرق چین سفید کوچک داشت.
حاج حسین زکیخانی دیگر از اهالی حصار کرج است با دست به گوشه ای از خانه اشاره می کند: « حضرت امام اینجا نماز می خواندند، همین جا» بغض گلویش را می گیرد. مدتی طول می کشد تا بغض در گلو که حالا تبدیل به اشک بر گونه ها شده رها شود.
حاج حسین می گوید: سه ماه ما در خدمتشان بودیم. شب ها گاهی در همین جا نماز جماعت می خواندیم. حاج احمد بچه کوچکی بود. حاج آقا مصطفی طلبه ای بود که هفته ای یک بار می آمد اینجا پیش پدر بزرگوارشان ( پیرمرد باز بغض می کند و آرام اشک می ریزد) ما اکثرا در همین مسجد کوچک نماز می خوانیدم.

محله حصار ساواکی زیاد داشت آنها امام را از دور می پاییدند

در ادامه می افزاید: امام در سالها (حدود سال 40) کسالتی داشتند و به توصیه دوستان می بایست در جای امن و ساکت و خوش آب و هوایی می بوند. قبلا نهری از کنار درخت چنار بزرگ رو به روی مسجد روان بود. آب تهران از آن می گذشت. الان با لوله می رود. آن موقه سر باز می رفت انتهای نهر هم بالای سر جوی ( محلی در همان نزدیکی) بود. امام قبل از ظهر کنار نهر می رفت تا بالا و بر می گشت و بعد از ظهرها هم روی صخره ای نزدیک خانه می نشستند و محو تماشای این منظره می شدند.
محله حصار ساواکی زیاد داشت. آنها امام را از دور می پاییدند. زمان انقلاب یکی از سرهنگ های شهربانی را اول حصار دار زدند. ساواکی ای بود به نام حیدری که سروان بود. وی با لباس شخصی به عنوان بچه محل خیلی بین بچه ها می آمد
خاطراتی که خواندید برگرفته از کتاب « آفتاب حصار» بود. در این کتاب تاریخ شفاهی مردم محله حصار کرج در زمان حضور امام خمینی (ره) طی سالهای 39 تا 41 پرداخته شده است. خانم سعیده محرمی و سمیر کتف این کتاب را به صورت مصاحبه، تدوین و پژوهش تالیف کرده اند.

نویسندگان این کتاب می گویند: تحقیق و پژوهش پیرامون حضور امام خمینی در کرج در آغاز برایمان فقط یک پروژه بود. اما ویژگی های شخصیتی امام (ره) به مرور آنقدر جذبمان کرد که هر چه پیش می رفتیم احساس می کردیم هر چه بپرسیم، بشنویم و بنویسیم باز کم است.
این کتاب شرح خاطرات اهالی حصار کرج از حضور امام خمینی (ره) در کرج است. حضرت امام سه ماه تابستان سال 1339 را به خاطر آب و هوای مناسب در کرج در خانه یکی از معتمدین متدین کرجی به نام «حاج محمدعلی ملک خانی» گذرانده اند و ایشان همچنین طی سالهای 39 تا 42 به واسطه آشنایی با شیخ لنکرانی یکی از روحانیون با نفوذ در کرج به این شهر رفت و آمد داشته اند.
کتاب «آفتاب حصار» را انتشارات سوره مهر زیر نظر حوزه هنری منتشر کرده است.       


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار