رصد، سید مرتضی حسینی
«مسعود.خ» سارق سنگین وزن و ناشی بانک های مشهد، زنگ خطری جدی برای تکرار وقایع این چنینی است وقایعی که شاید این بار با خسارات و تلفات غیرقابل جبران همراه باشد.
کد خبر: ۴۰۲۷۷
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۴:۵۰ 28 May 2015
بهار امسال و در فاصله کمتر از یک ماه وقوع ۳ سرقت مسلحانه در شهر مشهد سارق مسلحی که بعدها به نام نخراشیده «دزد سنگین وزن» معروف شد را به تیتر یک صفحه حوادث روزنامه ها بدل کرد.
در نگاه اول، این سرقت ها طراحی هوشمندانه از جانب تیمی حرفه ای را به ذهن متبادر می کرد. اما بررسی فیلم دوربین های مدار بسته بانک ها نشان داد که دزد مذکور چندان با فوت و فن و ریزه کاری های این کار آشنا نبوده و حتی از بینندگان علاقه مند فیلم های حادثه ای و پلیسی هم محسوب نمی شود!
مردی سنگین وزن (ونه عضلانی و ورزشکار) با لباس هایی ساده و چهره ای که ناشیانه تلاش شده بود تا پوشانده شود، موتوری معمولی که حتی در یکی از سرقت ها بنای ناسازگاری با راکب فراری را گذاشته و دیر روشن شد و اسلحه ای که هنوز در واقعی بودن یا غیر واقعی بودن آن تردیدهای جدی وارد است، تصویر تازه ای از الگوی تیپیک «سارق بانک» به نمایش گذاشت.
سارق سنگین وزن و تازه از راه رسیده توانست در ۳ اقدام ضربتی تراکنش موفقیت آمیز ۲۱۸ میلیون تومانی از بانک های مذکور داشته باشد!
 مسئولان امنیتی و انتظامی شهر در همان ابتدا و با بررسی های اولیه اعلام کردند که سارق بانک ها فاقد هرگونه سوء سابقه است. این ویژگی،از یک سو هم مسیر دستگیری او را ناهموار می ساخت و هم با توجه به تصاویر به جامانده از این سارق آماتور، احتمال بروز اشتباه در سرقت های بعدی و شناسایی را آسان می کرد. سرانجام در سوم خردادماه، اقدامات عملیاتی به نتیجه رسید و مسعود «خ» ۳۵ساله و دارای ۲ فرزند در منزلش واقع در منطقه گلشهر دستگیر شد.
اعترافاتی که جای تامل دارد
او در اعترافات خود ضمن ابراز پشیمانی از اقداماتش مدعی شده که به خاطر بدهکاری دست به سرقت زده است.
«مسعود» همچنین مدعی است که به خاطر یکی از نزدیکانش که با داشتن ۴ فرزند ضمانت او را کرده و به خاطر عدم پاس شدن چک هایش باید به جای او به زندان می رفت عذاب وجدان گرفته و چنین تصمیم خطرناکی گرفته است (نقل به مضمون).
نگاهی به اعترافات منتشر شده از متهم و برخی روایات غیر رسمی و منتشر نشده، حقایق تلخ و قابل تاملی را عیان می سازد. منطقه گلشهر از پرجمعیت ترین مناطق حاشیه ای کلانشهر مشهد است. منطقه ای که بیشتر به خاطر وجود جمعیت قابل ملاحظه اتباع افغانستانی شناخته می شود. با وجود بخش عمده ای از مردم زحمتکش، متدین و شریف که همواره برای کسب روزی حلال سخت ترین مشاغل را برعهده می گیرند، اما این منطقه نیز همچون سایر مناطق حاشیه شهر جرم خیز است.
فقر اقتصادی و فرهنگی در کنار فاصله طبقاتی از یک سو و ظهورنسلی که با داشتن تحصیلات یا مهارت های فنی، فاقد امکانات مناسب برای فعالیت و امر معاش اند این محلات را به بستر آماده ای برای وقوع جرم تبدیل کرده است. با وجود نگاه ویژه ای که در سال های اخیر به این موضوع شده، اما اصل «محرومیت» همچنان پدیده غالب در میان حاشیه نشینان است.
اگرچه استدلال سارق سنگین وزن برای سرقت، غیرقانونی، غیرمنطقی و محکوم است اما این نگاه رسمی نباید موجب غفلت مسئولان ومدیران رده بالای کشور و شهر مشهد از ابعاد جامعه شناسانه و روان شناسانه این گونه اقدامات شود.
پدیده «سرقت اولی ها» در شهرهای بزرگ مسئله ای قابل تامل است. جرایمی که بخشی از آن به دست کسانی صورت می گیرد که ناامید از گشایش امور و وامانده در میان جامعه و مسئولان غافل یا بی تفاوت، بدون سابقه بزهکاری پیشین دست به چنین خطری می زنند. اقدامی برای بهبود وضعیت اقتصادی و حل مشکلات بنیادین مالی، با خیال خوش یک شبه پولدار شدن که البته فرجامی تلخ و عبرت آموز به دنبال دارد.
«سرقت» در سطوح مختلف آن اگر چه از جرایم شایع و تاریخی به خصوص در شهرهای بزرگ و پرجمعیت است.با این حال افزایش تعداد افرادی که بدون سابقه ارتکاب جرم، سرقت آن هم از نوع کلان را چاره مشکلات و رسیدن به اهداف خود می دانند نشان می دهد که بستر گرایش افراد و به ویژه جوانان به جرایمی که به یک باره قدرت مالی آنان را ارتقاء می دهد فراهم است.
البته زمینه های تربیتی و روانی نظیر فقر عاطفی و رشد و نمو در خانوده های از هم گسیخته یا با فرهنگ تربیتی پایین، ناکامی در رسیدن به اهداف مادی و معنوی و ایجاد عقده های روانی، نا امیدی از آینده، حسادت و نیاز به توجه دیگران و سرانجام راحت طلبی و تن پروری نیز این گرایش را تقویت می کند.
این چنین است که جوانی با تحصیلات بالا و یا داشتن شغل(هرچند با درآمد کم) اسیر جاه طلبی و بلند پروازی شده و به فکر سرقت و کسب مال غیر می شود.نمونه دیگر هم کارمندان و مدیرانی هستند که به حق خود و ارتقاء اداری از طریق عادی قانع نبوده و درگیر مناسبات نامشروع مالی و اقتصادی می شوند.
بر فرض صحت ادعای «ژان والژان گلشهر» (که نیاز به بررسی کارشناسان دارد) در کنار مجازات متناسب و به حقی که دستگاه قضایی برای او در نظر می گیرد، لازم است تا مدیران و متولیان امر از قالب های از پیش تعیین شده برای تفسیر و تبیین این گونه حوادث خارج شده و با برقراری پیوندی وثیق و کاربردی با جامعه شناسان، روان شناسان و پژوهشگرانی که در این عرصه ها تخصص و دغدغه دارند راه تکرار بر خطر ببندند.
«مسعود.خ» سارق سنگین وزن و ناشی بانک های مشهد، زنگ خطری جدی برای تکرار وقایع این چنینی است وقایعی که شاید این بار با خسارات و تلفات غیرقابل جبران همراه باشد که امیدواریم هرگز چنین مباد و نباشد اما این امیدواری نیاز به برنامه ریزی دقیق و اقدام عاجل سیاستگذاران دارد که: سرچشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل.
رصد، سید مرتضی حسینی
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار