صدای پای مردی از دالان تاریک زمان، خواب بشریت را آشفته کرده و بهار امسال را بهاریتر کرده است. درختان قامت خود را به درخشندگی زیورهای طلایی دادهاند... ریسههای رنگی از میان خاکستری دیوارها به رهگذران لبخند میزنند... پرچمهای سرخ و سبز همه جا با باد میرقصند و دستان کوچک کودکان هماوای صبح بر در خانهها میکوبد تا آمدن جشنی بزرگ را نوید دهد. جشنی که تمام بشریت در آن شریک هستند و حس مشترکی است که از میان پیچ و خم دالانهای تاریخ ملتها عبور کرده و امروز به ما رسیده است.
موعودخواهی چیزی نیست که در انحصار یک دین و یک ملت باشد. موعود هم کسی نیست که بتوان او را در حصار تنگنظری قومیتی آورد. نیمه شعبان هرسال در جمکران نه تنها اهل زمین و آسمان، که اهل تاریخ هم جشن میگیرند حلول ستاره دنبالهدار آسمان تاریک بشر را.
نیمه شعبان هر سال عاشقان حقیقت و عدالت را به سرزمینی میبرد که یک نور ابدی در آن متولد شد. به شهری که آخرین ذخیره خداوند بر وی پا نهاد و به خاک مقدسی که گهواره این نوزاد تاریخساز شد.
نیمه شعبان هر سال دوباره انگار این حسین علیه السلام است که از دل تاریخ فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار میکند و این جانهای مشتاق هستند که بیتاب حضور مردی میشوند که قرار است «معز الاولياء ومذل الاعداء» باشد... مردی که شیفتگانش چه روزها و شبها در فراق جانسوزش سر کردند و فریاد برآوردند که « عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری، وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی...» به راستی کدامین گناه انسان را از شنیدن ندای خداوند در روی زمین محروم کرده است؟
نیمه شعبان امسال، فصل بهار و با باز شدن شکوفهها از راه رسیده است. در فصلی که نور الهی ،زمین سرد را به دیبای زیبایی از رنگهای گرم آراسته است. هر شکوفه که از تن سرد درختان سر بر میآرد، دل منتظر را به امید وصال زنده میکند.
بشر امروز در حصار دیوارهای بلند ابزارهای فکری و فیزیکی خود زندانی شده و در دنیایی که توهم دانایی عالم را پر کرده، گرفتار هزار توی جهل خویش است. مشکلات عظیم اخلاقی و دینی و روحی بشر امروز و زندگی که با هزار نقص برای خود ساخته نیاز به انقلابی عظیم دارد که مولود نیمه شعبان نوید همین انقلاب است.
نیمه شعبان هر سال دوباره انگار این حسین علیه السلام است که از دل تاریخ فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار میکند و این جانهای مشتاق هستند که بیتاب حضور مردی میشوند که قرار است «معز الاولياء ومذل الاعداء» باشد... مردی که شیفتگانش چه روزها و شبها در فراق جانسوزش سر کردند و فریاد برآوردند که « عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری، وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی...» به راستی کدامین گناه انسان را از شنیدن ندای خداوند در روی زمین محروم کرده است؟
نیمه شعبان امسال، فصل بهار و با باز شدن شکوفهها از راه رسیده است. در فصلی که نور الهی ،زمین سرد را به دیبای زیبایی از رنگهای گرم آراسته است. هر شکوفه که از تن سرد درختان سر بر میآرد، دل منتظر را به امید وصال زنده میکند.
بشر امروز در حصار دیوارهای بلند ابزارهای فکری و فیزیکی خود زندانی شده و در دنیایی که توهم دانایی عالم را پر کرده، گرفتار هزار توی جهل خویش است. مشکلات عظیم اخلاقی و دینی و روحی بشر امروز و زندگی که با هزار نقص برای خود ساخته نیاز به انقلابی عظیم دارد که مولود نیمه شعبان نوید همین انقلاب است.
مولودی که نه زمین و نه فلک طاقت قدمهایش را ندارد و فراتر از زمان و مکان است اما خداوند او را برای آخرِ زمان نگاه داشته. آنجا که دردها به نهایت میرسند و مرهمهای بشری تنها بر درد میافزایند.
او میآید که خلق بدانند عدالت تنها یک واژه نیست بلکه شهریست که دستان صالح مردی بزرگ بر ویرانههای تاریخ خواهد ساخت ... او میآید تا مستضعفان وارثان تاریخ باشند ... تا خلق جهان برخیزند و طومار ظلم از جهان برچینند. او میآید تا جهل برای همیشه از دل صفحات تاریخ سرزمین وجود آدمیان سفر کند ... او میآید تا ...