کد خبر: ۲۱۱۲۹
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۵ 11 April 2015

عبدالرحمن ولایتی دانشجوی دکترای روابط بین الملل

کشورها به مفهوم دولت از قدیم الایام برای رسیدن به اهداف خود در صحنه رقابتهای بین المللی که در ادبیات سیاسی و دیسیپلین روابط بین الملل از آن با عنوان منافع ملی یاد می شود، در حالت کلی دو رویکرد را پیش روی داشتند که ابزاری در جهت نیل به منافع ترسیمی از جانب هر یک از دولتها تلقی می شده است.

همانا این دو رویکرد استراتژی و دیپلماسی به شمار می آمدند و هر یک از این دو رویکرد نیز در جای خود از پیشینه تاریخی منحصر به فردی نیز برخوردار بودند و در این بین بسته به موقعیت و شرایطی که در راستای پیگیری اهداف تعیین شده در مقابل دولتها قرار می گرفتند، یکی از این دو رویکرد بعنوان ابزار کاربست دولتها انتخاب می شدند.

البته در مقاطی از تاریخ روابط بین الملل یکی از این دو روش بر دیگری مسلط بوده و در قالب شبه پارادایم بصورت یک عادت رفتاری دولتها در پیشبرد اهداف و منافع ملی شان کاربرد داشته است و آنهم بیشتر به جهت عملکرد در بستر سیاست خارجی سیستم امپراطوریهای قدیم مبتنی بر نگاه رقابت ژئوپلتیک بوده است که نمونه و مصداق بارزی از آن، دوران قبل از جنگ اول تا پایان جنگ دوم جهانی می باشد که ابزار کاربردی دول نظام بین الملل بیشتر جنبه استراتژی به خود داشته و آنهم به جهت تسلط پارادایم رئالیسم و اقمار آن بر تارک ساختار نظام بین الملل بوده است.

از منظر پارادایم رئالیسم، بهینه ترین گزینه برای کسب منافع ملی که در بستر انتخاب عقلانی موجه به نظر می رسد، رویکرد استراتژی می باشد که در عالم رقابت جهت کسب قدرت میان دول نظام بین الملل به گزینه نظامی تعبیر می شود و البته در روی دیگر قضیه نیز دیپلماسی بعنوان ابزار آلترناتیو در مناسبات بین المللی بعد از پایان جنگ دوم به جهت پیشگیری از تبعات حاصل از کاربرد فراگیر روش استراتژی ابتدا در محافل آکادمیک و متون روابط بین الملل مطرح گردیده و بدنبال آن در عرصه میدانی نیز بطور چشمگیری در مناسبات جهانی از سوی دولتها بکار گرفته شد که از مهمترین برآیند آن تبدیل تقابل ها و دشمنی های روشن و واضح در صحنه نظام بین الملل به برخوردهای مخفی و پنهانی در لوای دیپلماسی را می توان نام برد.

نمونه و مصداق بارز این پدیده، دوران جنگ سرد بود که اصطلاح سرد نیز در ادبیات سیاسی و روابط بین الملل بر این منوال رایج و مرسوم گردید. حال فارغ از این مقدمه، مقصود اصلی از نگارش این مقال نگاهی اجمالی و مختصر به پیام های تبریک نوروزی رئیس دولت ایالات متحده آمریکا خطاب به مقامات و ملت ایران می باشد که می تواند یک موضوع پژوهشی تئوریک در قالب دکترین دیپلماسی عمومی مورد توجه قرار بگیرد.

در عصر حاضر که معادلات و مناسبات حاکم میان دول نظام بین الملل بسیار پیچیده و مبهم شده است، روشهای نوین دیپلماسی نیز به تناسب و فراخور زمان شکل گرفته اند که از آن جمله می توان به دیپلماسی عمومی (public diplomacy) اشاره کرد.

دیپلماسی عمومی به عنوان رویکرد نوین دیپلماسی سنتی پا به عرصه مناسبات جهانی دولتها گذاشته است که بر مبنای رویکرد سنتی آن، روابط جهانی در قالب گفتگو برای حل اختلافات پیش آمده صرفا میان دولتها بعنوان تنها بازیگران نظام بین الملل جریان داشته است و اهداف دولتها نیز در تعریف سیاست خارجی خود تنها تاثیر گذاری بر دولتهای دیگر بعنوان رقیب در بستر بازی با حاصل جمع صفر بوده است.

ولی اکنون با گذشت زمان و با توجه به تحولات و تغییرات بوجود آمده در چهره نظام بین الملل و همچنین رشد سریع تکنولوژی که به یک انقلاب اطلاعاتی در عرصه جهانی بدل گشته است، دیپلماسی سنتی و کلاسیک نیز به تبع سایر تحولات دچار تغییر و دگردیسی شده است و در عصر کنونی بیشتر با عنوان دیپلماسی عمومی بکار می رود.

حوزه دیپلماسی عمومی بسیار وسیعتر از دیپلماسی از نوع سنتی آن هست. در دیپلماسی عمومی اهداف ترسیمی دولتها بجای تمرکز بر دولتهای دیگر بیشتر بر ملتهای دولتهای رقیب جلب می شود و هدف استفاده از ابزارهای فرهنگی در شکل و فرم کلی آن برای ایجاد فضای ذهنیتی مثبت در افکار عمومی دولت هدف می باشد که برای نیل به این مقصود مدیا دیپلماسی بعنوان بازوی اجرایی نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند که نمود عینی آن نیز امروزه در سیاست خارجی دولت ایالات متحده تحت عناوین مختلفی از جمله قدرت نرم (soft power) و حتی نسخه به روز شده آن یعنی قدرت هوشمند (smart power) در بستر راهبردهای فرهنگی، سیاسی شبکه های گسترده ماهواره ای یا شبکه های اجتماعی ارتباطی فیس بوک و توئییتر و اخیرا نرم افزارهای ارتباطی موبایل در قالب وایبر و واتس آپ و لاین و تانگو و غیره ... بطور چشمگیری بکار گرفته می شود.

مهمترین مزیت دیپلماسی عمومی برای دولت آمریکا در راستای توسعه و بسط انقلاب لیبرال دموکراتیک جهانی خود بر محور دکترین دهکده جهانی است که با رنگ باختن مرزهای دولت- ملتی عهد وسفالیایی مورد توجه قرار گرفته است و این موضوع همانا هدف مورد نظر دولت آمریکا در جایگاه هژمون واحد نظام بین الملل نیز می باشد.

در همین راستا نیز از شروع دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، یکسری سیاستها و استراتژیهای بدیع و تازه ای را در ارتباط با دولت جمهوری اسلامی ایران مشاهده می کنیم که از آن جمله پیام های تبریک ویژه تحویل سال نو باراک اوباما بعنوان رئیس حکومت دولت ایالات متحده آمریکا است که دولت و ملت ایران را مخاطب اصلی خود قرار داده و هر ساله بلافاصله پس از تحویل سال نو شمسی پیام های تبریکی را با محتوای تقریبا متشابه در شبکه های مجازی فراگیر فیس بوک و توئییتر منتشر می کند.

این پیام ها از زمان ورود آقای اوباما به کاخ سفید (white house ) به روتین کاری دولت واشینگتن تبدیل شده است. باراک اوباما در این پیام با تکیه بر یکی از رسوم باستانی ایران زمین که فارغ از نوع مذهب ، نژاد و قومیت در سرتاسر جغرافیای ایران پاس داشته می شود، بیشتر از دولتمردان ایران، ملت ایران اسلامی را مخاطب قرار داده و در بستر پیام تبریک به مسائل و چالشهای سیاسی پیرامون دولت ایران و آمریکا اشاره می کند.

مهمترین پیام های نوروزی اوباما در این سالها و شاید کلیات محتوای کلام نوروزی او در چالش هسته ای خلاصه شده است که در این میان من حیث المجموع با توصیف عقبه فرهنگی و تمدنی ایران زمین، دولت ایران را به مدارا و تساهل در مباحثات هسته ای دعوت می کند.

اوباما البته در این بین بر مواضع روسای پیشین کاخ سفید نیز متعهد بوده و از اینکه دولت و ملت ایران را حامی تروریسم و افراط گری بخواند هیچ ابایی به خود راه نمی دهد و البته وجود این دوگانگی مشهود در پیام اوباما را می توان در راستای ایجاد شکاف بین دولت و ملت ایران ارزیابی نمود که این راهبرد اصلی نظام سلطه به رهبری دولت ایالات متحده آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشد.

اتخاذ این راهبرد تبلیغاتی در پیام های اوباما بیشتر به جهت این است که بزرگترین فاکتور قوام و انسجام نظام جمهوری اسلامی ایران، یکپارچگی بی بدیل میان ملت و دولت آن است و راهبردهای دولت آمریکا در قبال ایران بلاخص در این سالهای اخیر بیشتر در راستای ایجاد شکاف در این یکپارچگی تحلیل می شود.

البته راهبرد سیاسی دولت آمریکا بر محور سیاست کهنه و قدیمی هویچ و چماق برای دولتمردان جمهوری اسلامی ایران نیز به اصطلاح عامیانه، حنایشان رنگ باخته است و در این بین هیچ فرقی نمی کند که چه رفتاری از خود در قبال دولت و ملت ایران نشان دهند.

در هر صورت دولت و ملت ایران با نیم نگاهی به تاریخ معاصر ایران در مورد رفتارهای سیاسی آمریکا، منحصرا در قالب یک ضرب المثل فکاهی فولکولوریک وطنی که می گوید" هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد" به یک اجماع باوری رسیده اند فلذا راهبردهای ترسیمی در متون دانشگاهی روابط بین الملل در تقابل با دولت و ملت ایران برای ایالات متحده آمریکا کارساز نخواهد بود چرا که در طول عمر سی و شش ساله از انقلاب اسلامی ایران و حتی پیشتر از آن در موضوع کودتای 28 مرداد 1332 ، اعتماد حاکم میان دولتها بعنوان عنصر ارزشمند برقراری روابط یا تعامل از بین رفته است و این هم به رفتارهای سیاسی دولت آمریکا بر می گردد که بیشتر بر مبنای تئوری رئالیسم و با بازی حاصلجمع صفر به تقابل با دولت ایران برخاسته است.

اکنون پرزیدنت اوباما و تیم فکری او با مانور دیپلماتیک بر جشن ملی تحویل سال نو الویت سیاست خود را بر ترمیم این عنصر ارزشمند یعنی اعتماد (thrust) متمرکز ساخته است و این رویه با توجه به معادلات پیچیده روابط بین دولتین ایران و آمریکا ، بسیار بعید به نظر می رسد که به تنهایی کمکی به نتیجه گیری بهینه کند تنها به فرم تشریفاتی بسنده خواهد کرد.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار