کد خبر: ۱۲۴۷۲۳
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۹ 07 November 2015
"همدلی بین انسان و جهان بر پایه عشقی که در شریان ­های عالم ساری است، نهاده شده است. خداوند متعال خود هم عشق است و هم عاشق و هم معشوق؛ عشقی که خداوند برای مخلوقات خود دارد در تمام مراتب هستی جریان دارد و در هر مرتبه ­ای به نحوی متجلّی است..."

ما ایرانیان به عنوان نخستین ملّت یکتاپرست در عهد باستان، همواره احترام به طبیعت و مظاهر آن و نیالودن و پاک نگهداشتن اش جزء لایَتجزّای اعتقاداتمان بوده آن هم در روزگارانی که نه جمعیّت به این افزونی بود و نه مصرف زدگی و مصرف گرایی و استفاده افسار گسیخته از ماده و انرژی تا به این حد.
با تشرّف به دین رحمت بخش اسلام و انتخاب آگاهانه آن توسط ایرانیان نه تنها احترام به طبیعت بیش از پیش مورد تأکید قرار گرفت بلکه با تقدّس ­بخشی به آن موجب حفظ و حراست اش نیز گردید.
برای مثال آب این عنصر حیاتبخش که از دیرباز در آیین های ایران باستان از حرمت برخوردار بود در عهد اسلامی به عنوان مهریه حضرت زهرا (س) تلقّی شد و یا چشمه های مختلف با نام های چشمه خِضر یا چشمه علی از قداست سرشار شدند و همین طور در روایات و احادیث پرشمار از حضرت محمّد (ص) و ائمه گرامی خاک و هوا لبریز از فرشتگانی شدند که موکّل و نگاهبان آنها به شمار می آمدند.
هر قطره ای از باران­، هر ذره ای از خاک و هر برگی از درختان و گیاهان فرشتگان موکّلی داشتند که تعرّض به آنها به مثابه تعرّض به فرشتگان خداوند بود و گناه محسوب می شد.
کمتر کسی است که به جاهای مختلف ایران سفر کرده و تابلوهایی به این مضمون که «عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید» را ندیده باشد.
به راستی معنای گناه در همین پیام چیست؟ آیا گناه تنها شامل شرک و کفر و ربا و زنا و دزدی و قتل می شود یا در هر دوره و عصری معنای بسیط و گسترده تر یافته و مصداق های جدیدتری را با تغییر نوع زندگی آدمیان شامل می گردد؟
بی تردید چنین است و یکی از همین مصداق های گناه در عصر کنونی آلودن محیط زیست و بی احترامی به طبیعت و جاندارانی است که خداوند به آنها حق حیات داده است و حتّی از آنها تحت نام «امّت» در کلام خویش یاد می کند که تکذیب کنندگان آن را ناشنوا و گنگ می نامد.
 جاندارانی که تسبیح خاص خود را نیز دارند هرچند ما از آنها آگاه نیستیم: «و ما من دابه فی الارض و لا طیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فی الکتب من شی ثم الی ربهم یحشرون. و الذین کذبوا بایتنا صم و بکم فی الظلمات من یشاالله یضلله و من یشا یجعله علی صراط مستقیم؛ و هیچ جنبنده ­ای در زمین و هیچ پرنده­ای نیست که با دو بال خویش می پرد مگر آنکه امت هایی همانند شما هستند؛ ما هیچ چیز را در کتاب فروگذار نکرده ایم، آنگاه همه به نزد پروردگارشان محشور می گردند و دروغ انگاران آیات ما ناشنوا و گنگ اند خداوند هرکس را که بخواهد بیراهش می گذارد و هرکس را بخواهد بر راه راست می دارد (انعام، آیات 38 و 39)». و یا: «تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن و ان شی الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا؛ آسمانهای هفتگانه و زمین و هرکه در آنها است برای او تسبیح می گویند و هیچ چیز نیست مگر آنکه شاکرانه او را تسبیح می گوید ولی شما تسبیح آنان را در نمی یابید. او بردبار آمرزگار است (اسرا، آیه 44)».
پس چگونه است ما که خود را مسلمان می نامیم و عنوان مبارک و مسئولیت آفرین «خلیفه خدا» را نیز بر شانه می کشیم این چنین غافلانه و غیرمسئولانه دست به تخریب طبیعتی زده ایم که عشق و رحمت خداوند در آن جاری و ساری است. وقتی رابطه حقیقی انسان با طبیعت که بر مبنای همدلی و سلم و احترام بود به قهر و غلبه بر آن تبدیل شد، وقتی همه چیز به معیار سود و بهره ­وری بیشتر و بیشتر سنجیده شد، آنگاه این چنین می شود که اینک شاهد آنیم. رودخانه ­ها سر به طغیان برمی دارند، فصل ها برهم می خورند، دیو خشکسالی بر فرشته باران پیروز می شود و در هجوم گرد و غبار و ریزگردها پای می­ کوبد و سرود فتح سر می دهد، نسیم های آرام به توفان های ویرانگر بدل می شوند، انواع آفات و بیماری ها به درختان و گیاهان هجوم می آورند و ما منفعلانه نشسته ایم تا دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
اکنون هنگام آن رسیده که هرکس به مسئولیت خویش وفا کند. کمترین کار در چنین هنگامه ای بسیج و همّت همگانی برای کاشت درخت است این یاوران همیشه خاموش و بسیار مهربان و پرسود. اگر کمی، فقط کمی مسئولان و مدیران میهن ما خاصه مسئولان فضای سبز به مسئولیت سنگین خود واقف بودند و می دانستند کارشان در این برهه تا چه اندازه خطیر و جهادگونه و الهی است ما شاهد شهرهایی سبز، جاده ­هایی سبز و مهمتر از آن دل ­هایی سبز بودیم نمونه کوچک آن شهرهای نوبنیاد اند که می توان از آنها آغازید.
کار بسیار سهل و آسان ­تر از آن است که فکرش را می کنیم کافی است در نخستین گام در یک بسیج همگانی از مردم خواسته شود به تناسب اقلیم شهرها درختانی که با آن اقلیم و جغرافیا سازگارند در آستانه خانه های خود بکارند و برای اجرای بهتر آن مشوق هایی نیز درنظر گرفته شود. تجربه نشان داده که کارهای گروهی و همگانی از این دست همیشه موفّق بوده وبه نتیجه ای دلخواه می انجامد «و یدالله مع الجماعه».
با چنین شیوه ­های ساده و کم ­هزینه مشارکت ­های مردمی می ­توان امید داشت دستهای سبز درختان، قطرات حیات بخش باران را از ابرها ستانده و رطوبت و طراوت را به زمین  هدیه دهد و این چرخه با کاشت درختان بیشتر همچنان ادامه یافته تا روزی که همه جای ایران ما سبز و پرطراوت گردد.

معصومه رحیم زاده - دانش آموخته کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه تهران/ البرزفردا

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار