تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، مهدی مرادی ، عضو حقوقدان شورای نگهبان سفری به کهگیلویه و بویراحمد داشت که از انتشار اخبار معدود رسانههای مطلع از سفر این عضو شورا چیز خاصی به دست مخاطب و دیگر رسانهها نرسید و مشخص نشد که هدف از این سفر چه بوده و نتایج آن چه دردی از بازار مکاره سیاست در کهگیلویه و بویراحمد را درمان میکند!
هر چند سفر کدخدایی مشخص نبود و نیست با چه هدف مهمی بوده به غیر از اینکه گفته میشود به منظور شرکت در همایش ناظران انتخابات شهرستان بویراحمد و جلسه با اعضای ناظر انتخابات بوده است! که اینگونه برنامه ریزی برای سفر یکی از تاثیرگذارترین افراد در حوزه نظارت بر انتخابات نشان دهنده یک ضعف مهم در تبیین شرایط سیاسی کهگیلویه و بویراحمد از طرف نمایندگی شورای نگهبان در استان است چرا که باید در این سفرها جلساتی فراتر از ناظرین شورای نگهبان برنامه ریزی و تلاش میشد جلساتی با فعالین سیاسی و منتقدین عملکرد این شورا برگزار تا عیبها و نقایص و یا حداقل دیدگاههای متخصصین شنیده میشد که نشد!
کدخدایی از مشارکت بالای سیاسی انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد تمجید کرد که البته این مشارکت بالا قابل تقدیر هم هست، اما شاید کدخدایی نمیداند که دلایل حضور بالای مشارکت انتخاباتی کهگیلویه و بویراحمدیها با آن چیزی که در ذهن وی است تفاوت اساسی دارد و حتی به جای اینکه عاملی برای هموار کردن مسیر توسعه بنابر مشارکت آگاهانه باشد به پاشنه آشیلی برای عدم توسعه یافتگی تبدیل شده است!
متاسفانه در دورههای گذشته به این سمت (آخرین دوره) گاها آمار حکایت از کاهش مشارکت رای دهندگان دارد و این برای نظام اسلامی که بخشی از مشروعیت خود را ناشی از جمهوریت میداند، چندان خوب نیست. در این بین هر نهاد یا دستگاهی چه اجرایی و چه حاکمیتی باید سهم خود در این کاهش مشارکت را بپذیرد و در مسیر رفع مشکلات گام بردارد.
شکی نیست که هجمههای بی سابقه در حوزههای مختلف از جمله سیاسی از طرف مخالفان داخلی و خارجی نظام بخشی از کاهش مشارکت را توجیه میکند، اما همین مورد هم معمولا پایه و اساسش را از برخی ناکارآمدیهای قوانین و یا عملکرد همین دستگاهها از جمله شورای نگهبان تغذیه میکند چرا که به نظر میرسد علی رغم تلاشهای زیادی که صورت میگیرد و موفقیتهای خوبی که نهادی مانند شورای نگهبان در ممانعت از انحراف مسیر نظام با میدان ندادن به نیروهای مشکوک و معاند نظام، کسب میکند، اما گاها با سوختنتر و خشک در این ممانعتها عملا بخش زیادی از سبد رای از دست میرود.
در استانی مانند کهگیلویه و بویراحمد، انتظار از شورای نگهبان این است که برنامههای مدونی برای مسیر آگاهانه دادن به مشارکت داشته باشند که یا وجود ندارد یا موفق نیست. به عنوان مثال انتظار از حضور کدخدایی در کهگیلویه و بویراحمد این بود که وی از رئیس دفتر نظارت شورای نگهبان استان یک برنامه مدون در خصوص افزایش مشارکت داشته باشد.
عمده تحلیلها این است که بخش زیادی از مشارکت بالا در کهگیلویه وبویراحمد ناشی از آن آگاهی که مطلوب نظر اعضای شورای نگهبان و یا حاکمیت است، نیست بلکه عمده این مشارکت بالا ناشی از ایجاد حساسیتهای گاها ناشایست از جمله رقابتهای قومیتی است در حالی که به نظر میرسد شورای نگهبان استان حداقل میتوانست برشی استانی برای مشارکت حداکثری با ایجاد برخی تغییرات در تایید صلاحیتها معین کند و به شورای نگهبان اعلام کند تا مشارکتها به سمت و سوی رقابتهای گفتمانی و سیاسی پیش برود.
متاسفانه برخی از سبد رای به دلیل کنار گذاشتن برخی سیاسیون و داوطلبان از دست میرود در حالی که میتوان با برنامه ریزی و ابتکارات مسئولین استانی از جمله دفتر شورای نگهبان در استان، به دغدغه این بخش از رای دهندگان هم پاسخ داده شود.
تغییرات مدیریتی حتما یک دلیل در بطن خود دارد و ان هم استفاده از ظرفیتهای انسانی برای تغییر در عملکرد به سمت بهبودی است و اگر قرار باشد مدیریت فقط به افزایش جایگاه اجتماعی شخص منجر شود، نمیتوان به تعالی ساختار امیدوار بود!
کدخدایی در سفر به کهگیلویه و بویراحمد باید یک برنامه مدون از رئیس شورای نگهبان استان مطالبه میکرد تا ببیند که آیا تغییر در راس دفتر شورای نگهبان استان میتواند منجر به تغییر در عملکرد این دستگاه شود یا نه؟ یا حداقل برنامهای برای افزایش یا هدفمند کردن مشارکت دارد یا نه؟
هر گردی گردو نیست / انحصار خودرویی سیاست!
یکی از نکات مهم در بحث مشارکت گروههای سیاسی و به تبع آن افزایش مشارکت مردمی، میدان دادن به همه افرادی است که چهارچوب نظام و قانون اساسی را قبول دارند که در برهههایی احساس میشود چنین رویکردی اتخاذ نمیشود و حتی در کهگیلویه و بویراحمد، رقابت انتخاباتی همانند رقابت درونی دو خودروساز داخلی شده است که بدون هیچ رقیبی برای خود میبرند و میدوزند و آنقدر مورد حمایت قرار گرفتند که اکنون به یکی از بزرگترین چالشهای حوزه اقتصادی کشور تبدیل شده اند!
در کهگیلویه و بویراحمد و البته دیگر مناطق کشور هم آنقدر یک گروه سیاسی از نبود گفتمانهای متفاوت خاطر جمع اند که دچار رقابت درون گروهی شده اند ضمن اینکه آنقدر گردن کلفت شده اند که حوزه اجرایی را مایملک خود میپندارند و به قوز بالا قوزی برای نظام و حاکمیت تبدیل شده اند تا جایی که رهبری مجبور به تذکر به آنها شده است.
مثل برخی از سوء استفاده کنندگان از وضعیت سیاسی موجود کشور به گونهای است که ثابت میکنند " هر گردی گردو نیست " به این معنی که بسیاری از افرادی که با استفاده از ظرفیت ایجاد شده برای یک گروه خاص به موقعیتهای بسیار مهمی رسیدند، اما در واقع هیچ بویی از انقلابی گری یا حرکت در ساختار تعریف شده نظام ندارند و عملا برای کلیت نظام هزینههای بعضا جبران ناپذیر ایجاد میکنند!
حال این سوال مطرح است که آیا شورای نگهبان نمیتواند از نیروهای صاحب سبک و دارای ایده و نظریه برای همراهی در برنامه ریزی جهت مدیریت حوزه سیاسی انتخاباتی استفاده کند.
به نظر میرسد در برخی استانها انتخاب برخی افراد در راس دفاتر شورای نگهبان، عملا برای کلیت این نهاد چندان خروجی مثبتی ندارد و حتی گاهی باعث خسارت هم میشود که لازم است در این زمینه تمهیداتی اندیشیده شود.