مرور روزنامه‌های چهارشنبه ۳۱ خرداد
آیا امکان گذر از زندگی کارگری وجود دارد؟ هجوم مهاجران از شهر‌های کوچک به کلانشهرها، حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین، تمام ماجرای اصلاح‌طلب- اصولگرا! وزیر جدید با وعده‌های جدید، بررسی حواشی ابلاغیه سلامت انتخابات در جلسه غیرعلنی، «دوحه» و «مسقط» میزبان وزیر امور خارجه ایران و خطر خانمان‎‌سوز نگاه رؤیازده به ازدواج، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۱۱۳۲۱
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۳ 21 June 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز چهارشنبه ۳۱ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که وعده خودکفایی! از حواشی ویلای لاکچری تا ساختمان «سلام» و  در پاریس و آلبانی چه خبر است؟ در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم: 

 


زیرساخت‌ها در خطر جدی


روزنامه «جهان‌صنعت»  طی یادداشتی در شماره امروز خود با تیتر زیرساخت‌ها در خطر جدی نوشت: واقعیت تلخ این است که روند کاهنده سرمایه‌گذاری برای نگهداری از زیرساخت‌های تاسیس‌شده تاریخی سخت شده و سرمایه‌گذاری برای افزایش زیرساخت‌ها نیز کاهنده و حتی در برخی سال‌ها کمتر از استهلاک رخ‌داده بوده است. به این ترتیب هم‌اکنون و با رسیدن فصل تابستان منازعه بخش تولید با وزارت نیرو درباره تامین برق مورد نیاز صنعت آغاز شده و صحبت از ناترازی ۱۸ هزار مگاواتی در تامین برق است. از سوی دیگر نیروگاه‌های ایران به دلایل گوناگون توانایی افزودن بر ظرفیت‌های خود را ندارند. اطلاعات در دسترس نشان نمی‌دهند در سال‌های از ۱۳۹۹ تا امسال سرمایه‌گذاری برای زیرساخت‌های تولید انواع انرژی، آب، جاده، راه‌آهن و… افزایش داشته باشند. فقدان سرمایه‌گذاری کافی در زیرساخت‌های کشور با شتاب بیشتر از اندازه عادی در سال‌های آتی اگر رخ ندهد باید اندوهگین فروپاشی تولید از یک‌سو و اخلال جدی در زندگی ایرانیان باشیم.


نکته ترسناک داستان اما این است که مقوله به این مهمی که می‌تواند ایران را از مدار توسعه بیش از پیش دور کند نزد اداره‌کنندگان کشور فاقد اهمیت است و کاری برای عبور از این موقعیت دشوار انجام نمی‌شود. مدیران سیاسی ایران نیک می‌دانند این میزان درآمد سرانه و نرخ رشد منفی سرمایه‌گذاری بیش از هر چیز به دلیل اعمال رژیم تحریم‌ها علیه ایران است و تا روزی که این تحریم‌ها پابرجاست مازاد پس‌انداز در ایران شکل نمی‌گیرد و سرمایه خارجی هم وارد نخواهد شد. دو سال است که دولت و دیگر نهادها وعده می‌دهند با امکانات داخل از پیامدهای فاجعه‌بار تحریم بر توسعه زیرساخت‌ها استفاده خواهیم کرد و می‌دانیم که نشده و دولت حتی برای تامین هزینه‌های جاری نیز با کسری روبه‌رو است. انحصار و انزوا در تامین سرمایه و توزیع سرمایه مورد نیاز برای جلوگیری از سقوط زیرساخت‌ها را باید اصلاح کرد و این ممکن نیست جز اینکه نظام سیاسی در مناسبات با جهان به تعادل برسد. هیچ کشوری در شرایط ایران با بخش پیشرو جهان قهر نمی‌کند و اگر چنین کند که ایران کرده است باید تاوان آن را با انهدام زیرساخت‌ها بدهد.

 

تفاوت شی‌جی‌پینگ و ولادیمیر پوتین ‪


جلال خوش‌چهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان تفاوت شی‌جی‌پینگ و ولادیمیر پوتین ‪ نوشت: «کنت دمارانش» رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه در دهه‌های ۸۰-۱۹۷۰ در کتاب خود با عنوان «جنگ جهانی چهارم» جمله نغزی دارد:« اگر شما با یک جفت دستکش بوکس به درون رینگ مسابقه وارد شوید و در مقابل فردی قرار گیرید که اسلحه سری دارد، کارتان زار است. ممکن است در ۱۰ ثانیه قهرمان و برجسته به نظر برسید، ولی فقط گذشته شماست که عنوان قهرمان را با‌ خود دارد.» 
این همان اشتباه محاسباتی است که «ولادیمیر پوتین» در شروع جنگ با اوکراین مرتکب شد. او سرخوشانه براین باور بود که در یک اقدام نظامی با عنوان «عملیات ویژه» خواهد توانست ظرف یک هفته تا ده روز به همه اهداف نظامی‌اش در اوکراین دست یافته و جامعه جهانی را در برابر عمل انجام شده قرار دهد. اما بزودی معلوم شد که او حتی نزد چینی‌ها که تصور می‌کرد متحد ششدانگ روسیه در این کارزار خواهند بود، جایگاهش تنزل یافت.     

یک ناظر سیاسی  رابطه کنونی  چین - روسیه را چنین تعریف است: «پکن دریافته که مسکو اکنون دچار نوعی خون دماغ شده است. این وضع نه تنها از منظر سیاست قدرت شرم آور‌،  بلکه به افزایش وحدت و همگرایی ناتو نیز کمک کرده است.»  از این رو، رویکرد پکن در چالش اخیر خود با غرب و به ویژه ایالات متحده بر سر تایوان و توزیع منافع ژئوپلیتیک در شرق و شمال آسیا، متفاوت از مسکو در حفظ امنیت مرزهای خود مقابل دامنگستری ناتو بوده است.  پکن با هشیاری، سیاست مبتنی بر «منافع ملی » را جایگزین «آرمانخواهی» در موازنه قدرت کرد. به همین سیاق، واشنگتن نیز با درک واقعیت‌های زمانه، وزیر امورخارجه خود را راهی گفت‌وگو با رهبران چین کرد تا بار دیگر میان چشم‌بادامی‌های چینی و چشم آبی‌های انگلوساکسون، تنش‌‌ها به زدایش و بلکه عادی سازی در روابط بینجامد. این در حالی است که هیچ‌یک از طرف‌ها در قبول وضع تازه، امتیاز اضافه‌ای به آن دیگری ندادند جز آنچه منافع آنان را در وضع قابل قبول تأمین کند. 


تفاهم رو به توافق پکن – واشنگتن در تنش‌زدایی از خاستگاهی واقع‌گرایانه بر سر تشخیص اولویت‌های سیاسی و مصالح هر دو طرف ناشی می‌شود. آنان با نگاه به اوضاع کنونی جهان و ژئوپلیتیک شمال و شرق آسیا، تنش زدایی فوری را امری لازم دانسته اند. این واقع گرایی  بر مذاکرات آنان و نتایجش سایه داشت؛ جنس اظهارات نرم «شی جی پینگ» رهبر چین و وزیران امورخارجه چین وامریکا در سفر اخیر «آنتونی بلینکن» به پکن، درک واقع‌گرایانه‌ای را میان قدرت‌های جهانی به رخ کشید. آنان به درستی دریافته‌اند که قدرت (یا به تعبیر بهتر در این مقال، زور) به تنهایی مفهوم و اهداف«رئال پولیتیک» را تأمین نمی‌کند؛ بلکه در کنار آن، عامل «نفوذ» نقش تکمیل کننده را خواهد داشت اگر به درستی زمان و موقعیت کنونی جهان و منطقه مورد مناقشه را دریافت. به همین دلیل قدرت‌های واقع‌گرا به درستی دریافته‌اند که الف: دستیابی به امتیاز تمام عیار در هر مذاکره، مربوط به عصر کلاسیک یا دوران سپری شده استعماری است. ب: آرمان‌گرایی یا هرآنچه در سیاست‌خارجی به شکل اهداف نهایی تعریف شده، در چارچوب نگرش‌های عملگرا، دورانی کساد دارد. ج: امنیت هرکشور بی‌تردید هنگامی میسر است که با شرایط جهانی ارتباط تنگاتنگ داشته باشد.


چینی‌ها اما در نگرش واقع‌گرایانه خود بر این مهم توجه دارند که اگرچه امریکا اکنون قدرت مطلقه جهان مانند سال‌های پس از جنگ دوم جهانی و پایان جنگ سرد نیست، ولی به معنای آن هم نیست که از دیگران ضعیف تر شده است. بنابراین آنها ضمن ایجاد توانمندی نظامی، اقتصادی و سیاسی  بالا در دفاع از منافع ملی و امنیتی، میان رقابت، شراکت و تعاون، دو مورد آخر را به تناسب در روابط خارجی خود تعریف و به اجرا گذاشته‌اند. بر این اساس، متحدان خود را نیز به بلند مدت، شریکان موردی، دشمنان مخفی و دشمنان علنی تفکیک کرده‌اند. چشم بادامی‌ها به درستی دریافته‌اند که قدرت اقتصادی، قدرت ژئوپلیتیک را تعیین می‌کند و نه این‌که صدای چه کسی بلند‌تر از دیگران است. دولتمردان چینی در دفاع واقع‌گرایانه از منافع ملی  ۱-سیاست بازدارندگی ۲- صلح و دیپلماسی را در دستور کار قرار داده‌اند؛ زیرا این هردو نتایج هم‌پوشاننده‌ای دارد که اصل آن امنیت بیرونی و ایجاد رفاه داخلی است. 


چینی‌ها با نگاه به تجربه‌های تاریخی و دوران آرمانگرایی‌های «مائوتسه دونگ» که کشورشان میان دولت‌ها و مردم جهان  با عنوان «چین کمونیست» یا «چین سرخ» شناخته می‌شد، می‌کوشند جلوه‌ای متفاوت از جایگاه بلند خود به همراه «قدرت نرم» به نمایش بگذارند. با این حال رفتارو گفتار آنان در حفظ و ارتقای جایگاه منطقه‌ای و جهانی‌شان با درکی واقع‌گرایانه همراه است.


مقام‌های پکن به ویژه در مذاکرات اخیر با فرستاده ویژه «جوبایدن » به گونه‌ای تجربه آموز نزد دیگر بازیگران بین‌المللی، این مفهوم را حتی به متحدان و یا شریکان موردی خود یاد‌آور شدند که به گفته «هنری کیسینجر» تلفیق استراتژی « توازن قدرت» با «دیپلماسی همکاری» قادر به حذف جوانب دشمنی یا رقابت چالش‌برانگیز نخواهد بود، اما می‌تواند تأثیر آن را کاهش دهد. در این حال امریکاییان نیز به روشنی و واقع‌گرایانه در یافته‌اند که چین کنونی را متفاوت از دهه هفتاد میلادی به رسمیت شناخته و با آن در سطح موازی گفت‌‌وگو کنند.


مذاکرات پکن، نمایشی بود از سیاستمداران باهوش که تلاش کردند در بزنگاه بالا گرفتن اختلافات، نقطه تعادل را بیابند پیش از آن‌که بیرون از این چارچوب، فاجعه‌ای شبیه اوکراین در شرق آسیا رخ دهد.‌ کشف «نقطه تعادل» همان پیروزی در مذاکرات است. «سن تزو» فیلسوف چینی می‌گوید: «پیروزی از یافتن فرصت برای حل مشکلات بیرون می‌آید.»   ماحصل مذاکرات تنش‌زا، واقع گرایانه و تفاهم همراه آن میان آنتونی بلینکن و رهبران چین را می‌توان در این ضرب المثل انگلیسی خلاصه کرد که دو طرف توافق کردند زین پس « من پشت تو را می‌خارانم و تو پشت مرا.»


آنچه چینی‌ها در مدت اوج گرفتن تنش‌ها با غرب بر سر تایوان و مدیریت آن به نمایش گذاشتند، تفاوت روش و رویکرد «شی جی پینگ» و « ولادیمیر پوتین» را با نتایج متفاوت نشان می‌دهد. به قول کنت دمارانش، داشتن دستکش بوکس به تنهایی سرنوشت یک رقابت یا مبارزه را رقم نمی‌زند.

 

بلینکن در پی امتیازات فرابرجامی! 

حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان بلینکن در پی امتیازات فرابرجامی! نوشت: آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا در جریان سفر خود به عربستان در گفتگو با «الشرق نیوز» مدعی شد به رغم تلاش‌های امریکا، به دلیل خودداری ایران از بازگشت به برجام، توافق هسته‌ای دیگر هدف امریکا به شمار نمی‌رود. پس از این سفر نیز بلینکن در دیگر مواضع خود روی دو گزاره ادعایی و القایی همیشگی کاخ سفید تأکید کرد: «دیپلماسی بهترین راه برای حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران است، در عین حال خبری از برجام یا توافق موقت با ایران نیست. دولت بایدن از بدو تشکیل خود تلاش‌های بسیاری برای بازگشت به این توافق انجام داد، اما حکومت ایران نتوانست یا نخواست اقدام لازم را برای بازگشت به برجام انجام دهد و در نتیجه این توافق دیگر هدف ما نیست.»


در خصوص سخنان بلینکن و دیگر مقامات وزارت امور خارجه امریکا دو نکته و ملاحظه اساسی وجود دارد که نمی‌توان به سادگی از کنار آن‌ها گذشت: نخست اینکه حتی مواضع اخیر وزیر خارجه امریکا در خصوص احیای برجام، از سوی بسیاری از صهیونیست‌ها و نمایندگان کنگره (اعم از مجلس نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان) جدی گرفته نمی‌شود! در چنین شرایطی استناد برخی رسانه‌های داخلی به مواضع وزیری که بار‌ها خلاف‌گویی وی در قبال موضوعات جاری در حوزه روابط بین‌الملل به اثبات رسیده است، جای بسی تعجب دارد! برخی سناتور‌های جمهوریخواه رسماً می‌گویند بلینکن با هدف آرام‌سازی فضای داخلی امریکا، بخش مهمی از ماجرا (مذاکرات مسقط) را کتمان کرده یا درصدد انکار آن برمی‌آید. کار به جایی رسیده است که وزیر خارجه امریکا، سخنان وزیر خارجه عمان مبنی بر فشرده بودن مذاکرات غیرمستقیم با هدف رسیدن به یک نقطه معین را نفی می‌کند!


دومین نکته، مربوط به ادعای مضحک بلینکن مبنی بر تلاش‌های دولت بایدن برای بازگشت به توافق برجام (توافق مبنایی سال ۲۰۱۵) است! واقعیت این است که بلینکن و جیک سالیوان (مشاور امنیت ملی امریکا) هر دو از ابتدای حضور در مسند قدرت بر این باور بودند می‌توان با استناد به استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ به عنوان یک پشتوانه، امتیازات فرابرجامی جدیدی را از تهران در روند احیای برجام گرفت. فراتر از آن، امریکایی‌ها «بازگشت پوچ به برجام» و انعقاد توافقی بدون «تضمین‌های اعتباری وزارت خزانه‌داری امریکا» و «راستی‌آزمایی واقعی در روند احیای توافق» را در دستور کار قرار دادند، از این رو «رفع واقعی تحریم‌ها» در طول سلسله‌مذاکرات موسوم به احیای برجام که در بین سال‌های ۱۴۰۰ تاکنون انجام گرفته، به خط قرمز محسوس کاخ سفید و سیاستمدارانی مانند بایدن و بلینکن تبدیل شد.


اکنون بلینکن از سوی بایدن مأموریت پیدا کرده به هر نحو ممکن، ملاحظات فرامتنی ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری امریکا و انتقاداتی را که ممکن است در مسیر متوجه کاخ سفید شود، مدنظر قرار دهد و اساساً به جای «روایتگری صحیح از مذاکرات»، «روایت‌سازی کاذب در راستای کنترل فضای سیاسی امریکا» را در دستور کار قرار دهد. همان گونه که اشاره شد، حتی در این میان سیاستمداران امریکایی نیز بلینکن را یک بازیگر غیرقابل اعتماد و دروغگو معرفی می‌کنند.


در چنین شرایطی باید فارغ از آدرس‌ها و نشانه‌های نادرست، دروغین و ناقصی که بلینکن از مذاکرات مسقط ارائه می‌دهد، صرفاً تمرکز دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما روی خطوط قرمزی که مهم‌ترین آن‌ها به تعبیر رهبر معظم انقلاب «حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای کشور» است، اصالت و موضوعیت دارد. در چنین شرایطی، از یک سو بلینکن و همراهانش قدرت پیشبرد بازی فرامتنی و ناسالم خود را در قبال مذاکرات مسقط ندارند و از سوی دیگر، قطعاً شاهد تحقق بهترین نتیجه از مذاکرات به سود منافع ملی کشور عزیزمان خواهیم بود.

 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار