مرتضی گلپور؛ خبرنگار اعزمی ایران به گلستان و مازندران: «آب غافلگیرمان کرد، مردم به دادمان رسیدند»؛ این ترجیع بند سخنان مردمی است که در سیل آققلا گیر افتاده بودند. احمد وکیلی یکی از ساکنان آققلا در شهر مانده است؛ اما تمام خانوادهاش را به روستای اطراف فرستاده است. میگوید همه زندگیاش زیر آب است؛ هر چه فکرش را بکنید. میگوید: «مردم خوب میرسند؛ دولت هم خوب میرسد؛ فارس و تراکمه همه کمک میکنند؛ اما الان معلوم نیست میزان خسارت و خرابی چقدر است.
وضعیت شهر هنوز بحرانی است؛ تراکتورها میروند و میآیند؛ برخی مردم در طبقات دوم خانههای خودشان زندگی میکنند؛ چون در روستاهای اطراف کسی را ندارند. تراکتورها هم برایشان آب و مواد غذایی میبرند.
آقای ایزدی یکی دیگر از اهالی آققلاست؛ کیسههای برنجی که آرم هلالاحمر دارد را از پرایدش خالی کرد و بار تویوتاها کرد تا برای خانوادههای گرفتار در سیل ببرد. خانهاش را به محل اسکان چهار خانواده دیگر تبدیل کرده است؛ از قوم و خویش و همسایه آمدهاند. میگوید: «وضعیت امداد عالی بود. دولت خیلی کمک کرد؛ نیروهای نظامی هم همینطور. کمااینکه الان امنیت شهر برقرار است؛ اما ۷۰ درصد شهر زیر آب است. علاوه بر خانهها، زمینهای کشاورزی هم خسارت دیده و هنوز میزان دقیق خسارتها معلوم نیست»
آقای بهرام کسایی معلم بازنشسته است. طبقه اول خانهاش در کلآباد زیر آب است و خانوادهاش در طبقه دوم ساکن شدهاند. میگوید: «مردم ما را نجات دادند.» میگوید: «ما نه پتو میخواهیم نه چیز دیگر؛ فقط میخواهیم مسیر رودخانه گرگانرود درست شود». میگوید: «سیل آب باران نبود؛ آب رودخانه گرگانرود بالا آمده بود؛ اگر دریچهای کنار رودخانه بود آققلا نباید این حجم از سیل را تجربه میکرد. سال ۷۲ هم همینطور سیل آمد؛ اما هیچ اتفاقی نیفتاد. باید کارشناسی شود و مشکلات حل شود؛ در غیر این صورت مثل الان مردم بدبخت میشوند.»
در روستای فرحآباد ساری هم سیل به خانههای زیادی خسارت زده است. مزارع گندم و باغهای زیادی از بین رفتهاند. هنوز در باغها گل و لای و شاخه درختانی که سیل با خودش آورده، هست. اهالی میگویند گیاهان درختان سیاهریشه مثل هلو و شلیل از بین میرود و فقط مرکبات باقی میماند.
فقط درختان و مزارع آسیب ندیدهاند؛ در روستای پنبهچوله ۱۲۰ راس گوسفند یکی از اهالی در آب خفه شده است. زعیم برزگر دهیار روستای مرزرود فرحآباد ساری میگوید: «روز سیل فرماندار مثل پدر بالای سر ما بود. استاندار و بخشدار هم آمدند و مردم هم خیلی کمک کردند؛ اما امکانات کم بود. به موتورپمپ و کفکش نیاز داشتیم؛ الان هم به لجنکش نیاز داریم.»
برزگر میگوید: «یکی از روستاهای نزدیک ما بهارآباد است؛ حتی تراکتور هم نمیتوانست به آنجا برود؛ کامیون آمد و مردم را از آنجا به مسجد روستای بالاتر برد.»
مشکل آبگرفتگی مرزرود بعد از ۲۴ ساعت حل شد؛ اما برزگر معتقد است خسارتهای سیل به مرور خودش را نشان میدهد: «سیل کاملا با زلزله فرق میکند؛ کمااینکه حالا روستاییان در حال مراجعه هستند و میزان خسارتهایشان را اعلام میکنند.» او گفت: «۲۰ روز قبل از سیل مردم پای درختان خود کود ریخته بودند که سیل برد. باغداران نگران کود نیستند؛ بلکه نگران بچههایشان هستند که همان درختان باغ هستند. درختها زیر آب مانده است.»
اوتسهیلات ۵ تا ۱۰ میلیون تومانی برای هر هکتار باغ را ناکافی میداند و میگوید: «این حتی کفاف هزینه آبیاری قطرهای را هم نخواهد داد. گذشته از این همین حالا بسیاری از باغداران به بانکها بدهکارند.»
سیل خیلی ناگهانی آمد و هستند آدمهایی که سیل همه زندگیشان را برده است؛ در پنبهچوله فردی سرایدار باغ است و سیل همه زندگیاش را برده است؛ خیرین محلی زیراندازی به وی دادهاند و قاشق و چنگال؛ چون سیل آنها را هم برده است.»\ زنی تنها هم در مرزرود است که خانهاش را آب برداشته؛ الان در خانه همسایگان مستقر شده است و مرمت خانهاش دستکم سه ماه زمان میبرد.
یکی از اهالی میگوید: «مردم پنبهچوله نیروهای امدادی را ۲۴ ساعت تا ۴۸ ساعت بعد از وقوع سیل دیدند. نجات مردم از سیل با کمک خود اهالی انجام شد. پراکندگی روستاها باعث شد نیروهای امدادی نتوانند به همه امداد برسانند