در جهان امروز،آنچه که بیشتر از هر تئوری میتواند تعاریف خاص و عام از هر تشکیلات به دنیای بیرون انتقال دهد، گونه و مدلهای متعارف در برخوردهای متقابل و رفتارهای فردی و اجتماعی است ، که این رفتارها در مقیاس خرد و کلان نیازمند سازماندهی رسمی طبق قوانین و مقررات ارادی هر سازمان یا شرایط خط مشی اداری هر سیستم است ، که این رسمیت در جهان واقع منتج به تاسیسِ مرکزی به نام "روابط عمومی" شده است.
سیستم روابط عمومیِ مطلوب و یا نسبتاً مطلوب در جهان امروز به پیشانی عملکرد و بازوی اجرایی و اساسی بدنهی ادارات و نهادهای دولتی چه در سطح ملی و چه محلی،و نیز ادارات خصوصی اعم از شرکتها و بنگاههای شخصی و اشتراکی که باز هم در راستای وظایف و فعالیتهای اختصاصی و اقتصادی خود مراودات مربوطه را با دولت و مردم ایفای نقش میکنند،سازماندهی و تعریف شده است.
برای بازتاب خط مشی اجرایی یک سازمان یا اداره نقش تمام نمای سیستم به عملکرد و اهداف قانونی و رفتاری"روابط عمومی" آن اداره بر میگردد،چرا که روابط عمومی نماینده و ترجمان رفتار و گفتار و کردار مدیریت ارشد هر اداره و سازمان بحساب میآید.
نقش روابط عمومی در انعکاس عملکرد اجرایی و جذب سرمایههای معنوی و مادی و در کل کاریزمایی اجرایی آن اداره تحت مدیریت مربوطه با جلب رضایت مردم،میباشد.
علیایحال،اگر بخواهیم روابط عمومی را به سه بُعد نگرشی عمده در جهان امروز تعریف کنیم به سه منتخب زیر میپردازم:
یک)،روابطعمومی واقعیتگرا (تبلیغاتی محض)یا ماکیاولیستی!( ReaList)
دوم)،روابطعمومی سازشگرا
(RevoLutionist)
سوم)،روابط عمومی خردگرا
(RationaList)
سه نگرش بیان شده هم در مکتوبات صاحبنظران قید شده است و هم استنتاجات حاصله از مقالات بعضی اساتید این حوزه بشمار میروند،بنابراین به این سه مهم بصورت تحلیلی میپردازم،بنوعی که شروع تحلیل را از گزینه آخر به اول تحلیل اشارات خواهم برد!:
بسمالله
۱_روابطعمومی خردگرا:
در این نوع نگرش از روابط عمومی،همه چیز بر اساس اصول و ضوابط قانونی و مقررات اداریِ برابرِ دو طرفه، یعنی میان مردم و سیستم اداری دولت تعریف شده،که این نوع روابط عمومی در ساختار دولت قانون و برآمده از رای مردم جای میگیرد. در روابط عمومی خردگرا همه چیز طبق قانون و حقوق اجرایی سر جای خود قرار دارد، یعنی هم مردم دارای حقوق و تکلیف هستند،و هم سیستم اداری دولت در مقابل مردم هم مکلف و هم محق است.
در روابط عمومی خردگرا،شرط موفقیت "رضایت مردم" است، چرا که رضایت توده تضمین کنندهی سلامت عملکردِ رفتاری،کرداری و گفتاری سازمانها و ادارات دولتی در پاسخگویی به مطالبات و کنترل افکار عمومی،میباشد.
روابطعمومی خردگرا از یک اصلِ محوری پیروی میکند،و آن اینکه " یک روابط عمومی اول اطلاعیاب خوبی است،و بعد اطلاع رسانی قویی دارد ".
بر اساس این اصل مطالبات مردم کشف میشوند و بعد عملکرد اجرایی ادارات مربوطه حسب همان مطالبات تنظیم و تدون و در نهایت اجرایی میشوند،و این خود نتیجهای جز رضایتمندی مردم را در بر نخواهد داشت.
۲_روابط عمومی سازشگرا:
ایننوعنگرش از روابط عمومی، بیشتر در حوزهی شرکتها و ادارات و بنگاههای خصوصی و غیر دولتی مطرح است،یعنی این مدل از روابط عمومیها فعالیت خود را بیشتر در راستای منافع سیستم خصوصی خود طراحی و پیشبینی میکنند.
در روابط عمومی سازشگرا به ظاهر "میزانِ" تنظیم رفتار،کردار و گفتاری دو طرفه و برابر است،ولی در واقع این نوع از روابط عمومیها ساختارهای خصوصی،پیشبرد سیاست و خط مشی اجرایی خود را از رضایتمندی مردم طبق خواستگاه سود و زیان سیستم خود تنظیم و تدبیر میکنند.
یعنی تا زمانی که منافع آنها تامین شده باشد مردم مورد احترام و نظر مردم مهم دستوری میباشد،فلذا با کوچکترین نوسان سود و زیان_ سیستم اداری مربوطه شخصیت اجرایی خود را با رفتارهای روابط عمومی سازمانی خود نمایان میکند،و مردم را بدون در نظر گرفتن رضایت و اقناع آنها در پای منافع اقتصادی خود زمینگیر میکنند.
در این نوع روابط عمومی مراوده متقابل مردم و شرکتهای کوچک و بزرگ برحسب خواستگاه قدرت اقتصادی خصوصی صورت میگیرد ، و در واقع مردم برحسب حاجات معیشتی تن به این نوع سیستمهای خصوصی میدهند ، یعنی روابط عمومی سازشگرا همانند روابط عمومی خردگرا توجه و التزام تکلیفی به خواستگاه و مطالبات مردمی را ندارد ، بلکه روابط عمومی سازشگرا با مردم معامله به ظاهر دوسویه اقتصادی میکند..!
۳_نگرش پایانی که تحلیلی تطبیقی از نگرش روابط عمومی واقعیت گرا یا ماکیاولیستی است، با دو نگرش قبل تفاوت محض ساختاری و اجرایی دارد ، یعنی در این نگرش نظر مردم ملاک نیست ، بلکه سیستم روابط عمومی مطلقا منافع و تبلیغات و خط مشی تشکیلات سیاسی و اقتصادی سیستم خود را در نظر داشته و برای رسیدن به اهداف سازمانی خود از هر وسیلهای استفاده کرده و آنچه مهم است ترغیب مردم و تامین منافع مصرف سازمان یا تشکیلات خودگرانِ رادیکال و پارتیزانی خود می باشد. چنانچه تحت هر شرایط رادیکال میخواهد افکار عموم و آراء خصوص را هدف قرار دهد ، حالا اینکه در تیررس هدف قرار دادنِ افکار و آراء عموم و خصوص را در راستای منافع تشکیلاتی و گروهی خود پیمایش میکند یا در راستای تشویش اذهان عموم_این دیگر به گونهی تبلیغات سیاسی و اقتصادی آنها بر میگردد.
در روابط عمومی تبلیغاتی واقعیتگرا، ملاک فعالیت این است که رسیدن به هدف هرگونه وسیلهای را توجیه میکند! یعنی در این میان اخلاق و شرافت رفتاری،کرداری و گفتاری مسئولانه مطرح نیست !
اغلب این روابط عمومیها در سیستمهای تشکیلاتی و مافیای ملی و بینالمللی مانند نمونههای زیر فعالیت دارند؛
-شبکهها و خبرگزاریهای سمعی و بصری معاند با نظام مردمی حکومت و دولت،
-جریانات تندرو رادیکالی و آنارشیهای در سایه و نخبهکُش،
-مجامع سیاسی و قومی رادیکال که نخبگان مربوطه را به صورت هدر رفت اتلاف سیاسی میکنند ،
-لابیهای متمرکز بر رانتهای خرد و کلان اقتصادی و سیاسی که نقش اپوزیسیون ایذائی در وحدت و انسجام ملی و محلی را با اتصال به مافیای بینالمللی ایفا نقش و کسب دستور میکنند، و همهی گروهها و تشکیلات رادیکالی که به هر نحو سعی بر ایجاد شرایطی بحرانساز و آنارشیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای کسب منافع قدرت و ثروت خود اقدام میکنند،از این نوع نگرش روابط عمومی استفاده سیستمی میکنند. و در نهایت در این نوع از روابط عمومی خط مشی اصلی خود را متمرکز بر این میدانند که "قدرت" زیر بنای سیاست و شکل دهندهی روابط محلی و ملی و بینالمللی است،که این اصل مهم بر دو بخش تدافعی و تهاجمی تقسیم قوا میشوند..!
مولف،نویسنده و محقق