وي در ادامه به مباحث مطرحشده در شبکههاي
اجتماعي هم نقد دارد و ادامه ميدهد: «بحثهايي در شبکههاي
اجتماعي مطرح ميشود که زبان را رو به نابودي ميبرند. ديکته
کلمات غلط نوشته ميشود و ازسويي تلفظ آنها تغييرات ماهوي
ميکند. آنوقت اين تغييرات در خوانشها هم اتفاقها ميافتند.
اين موضوع بههيچوجه ساده نيست، اما حقيقتي است که وجود دارد و
بايد زودتر چارهاي براي حل آن انديشيد.»
وي با اشاره به اينکه با برنامهريزي صحيح ميتوان
با اين تهديد برخورد کرد، ميگويد: «جواناني که با ادبيات آشنا
هستند و به آن علاقهمند هستند، بايد فکر کنند و ببينند که چطور
ميشود با تخريب زبان و ادبيات در اين شبکهها برخورد کرد. آنها
بايد بدانند چه چيزي آنها را راضي ميکند. اگر اين هرجومرج و
تخريب زبان و ادبيات که در شبکههاي اجتماعي، وبلاگها و سايتها
رايج شده، نسل امروز را راضي ميکند، بههمين روند ادامه دهند و
اگر نه بايد براي مقابله با آن فکري بکنند.»
خدايي معتقد است که حل اين مشکل تنها از عهده خود
جوانان برميآيد و ميافزايد: «به اعتقاد من بهتر است اين مسئله
را به جوانان واگذار کنيم. زمانه، زمانه آنان است و زباني که رو
به نابودي ميرود، زبان آنها است که بايد براي حفظش فکر کنند.
شايد پيش خود بگوييد بهتر نيست که يک گروه متخصص اين کار را
برعهده بگيرند؟ البته اين هم پيشنهاد خوبي است، اما من امکان
تشکيل چنين تيمي را نميبينم. تشکيل کميتهاي که فارسي را درست
مينويسند و دستورالعملهايي را براي آن تعيين کنند، بسيار
ايدهآل است، ولي به اعتقاد من شدني نيست.» پيشنهاد او براي
برطرف کردن اين مشکل، تشکيل دادن کمپينهاي مردمي ازسوي جوانان
است.
او ميگويد: «در واقع چيزي که لحظهايتر
است، اهميت بيشتري دارد و افکار ايدئاليستي در هيچ زمان ديگري
امکانپذير نخواهد بود. اين جوانان هستند که بايد کمپينهايي براي
جلوگيري از نابودي زبان تشکيل دهند. سايتها و شبکههاي مجازي
زبان و ادبيات را تخريب ميکنند و جوانان هستند که بايد جلوي اين
مسئله بايستند. شايد هنوز زمان آن فرانرسيده است.»