اینجا روستای «سرزه چارکان» است؛ یکی از دهها روستای قحطیزده و خشک بشاگرد، یکی از همانها که سالهاست فراموش شده؛ جایی دور، در انتهای بیابان. تبعید در نیستی.
کد خبر: ۱۸۱۲۹۵
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۴15 February 2016
مردم اینجا آب ندارند، برق ندارند، گاز ندارند، محرومند از سادهترین حقوق زیستن و یک جایی در این محرومیت و نیستی خدیجه زندگی میکند؛ دختری چهارساله که با خانوادهای هشت نفره و «بیسواد» در روستای سرزه روزگار میگذراند. چهار سال خاموش، بی نور و رنگ.
خدیجه و برادرش «دیستروفی قرنیه» دارند، این یعنی چیزی نزدیک به نابینایی مطلق، دردی اضافه بر بقیه نداشتنها و محرومیتها. زندگی خدیجه در جایی میگذرد که بقیه خانوارهایش هم اوضاع چندان خوبی ندارند، در «سرزه چارکان»، دور و بی آب و علف، که گویی تابحال گذر هیچ فرد و مسوول و سازمانی آنجا نیفتاده است.
عکس: همت خواهی خدیجه در کنار خانواده اش
خدیجه در بیشتر مواقع با پای برهنه در اطراف خانه پرسه می زند
خدیجه در کنار خانواده اش
توان بینایی خدیجه در طول روز بسیار پایین است
خدیجه در محل زندگی اش
خدیجه در حال خوردن غذا با برادر و خواهرانش است.غذای اهالی روستایی سرزه فقیرانه است و بسیاری از اهالی دچار سوء تغذیه هستند
نمایی از محل زندگی خدیجه
خدیجه
توانایی بینایی خدیجه در طول روز بسیار پایین است
خدیجه و برادر کم بینایش در اطراف خانه
خدیجه با حس لامسه گیاهان را از یکدیگر تشخیص می دهد
مادر خدیجه سر او را شستشو می دهد نبود آب کافی و بهداشتی یکی از مشکلات اصلی مردم روستا است