هر از گاهی زمزمه های تخریب به گوش می رسد و هر چند وقت یکبار خانه ای از خانه های تاریخی به عدم می پیوندد ، این روزها نقل خانه پوستی زاده است، گویا داستان واگذاری خانهی پوستی زاده تمامی ندارد و هر روز پردهای جدیدی به آن اضافه میشود. مجموعهدار خواستار واگذاری این خانهی تاریخی، بدون پاسخگویی به افکار عمومی و شفافیت در عملکردش همچنان مصرانه دنبال تصاحب این بنای ارزشمند ثبت ملی شده و تغییر کاربری آن از فرهنگسرا به موزهی شخصی است. اتفاق جدید این روزها هم، اضافه شدن استاندار همدان به صف موافقان واگذاری فرهنگسرا به این فرد مجموعهدار است.
در روزهای گذشته استاندار در جلسهای که با حضور شهردار، اعضای شورای شهر و مجموعهدار مورد نظر برگزار کردهاند، خواستار به سرانجام رساندن آرزوی دیرین مجموعهدار شده است. در این میان دست و پا زدنهای افراد ذینفع قابل درک است، اما رفتار مسئول ارشد استان به هیچ روی برای اهالی فرهنگ قابل هضم نیست و سوالات گوناگونی را شکل میدهد. آیا جناب آقای شاهرخی حاضرند برای دیگر مشکلات استان خصوصا مسائل فرهنگی وقت بگذارند و جلسهای در این سطح تشکیل بدهند؟ آیا حاضرند برای رعایت عدالت هر روز دست یکی از مجموعهداران استان را در دست بگیرند و دنبال مکانی برای ایجاد موزهی خصوصی باشند؟ و هزاران سوال دیگر.
گذشته از تمام ابهامات موجود، باز هم اهالی فرهنگ مجبورند فریاد از سر درد سر بدهند تا مگر جلوی بیکفایتی مسئولان گرفته شود. جناب استاندار غیربومی که مطمئنا نه مکان خانهی پوستی زاده را بلد است و نه کاربری آن را میداند؛ مسلما از ارزش آن بکلی بی خبر است، اما سکوت مجموعهی مدیریت شهری در این میان جای تعجب بسیار دارد. این که اعضای شورا و شهرداری در برابر خواستهی خارج از عرف یک مجموعهدار و سفارشهای غیرمنطقی پس از آن، مهمترین و زیباترین فرهنگسرای شهر را به تعطیلی بکشانند به هیچ وجه قابل چشمپوشی نیست. مگر این شهر چند فرهنگسرا و محل فرهنگی دارد که تنها فرهنگسرای موجود در داخل شهر را میخواهید دو دستی تقدیم یک نفر خاص کنید؟! صحبتهای آقایان مبنی بر کار فرهنگی و جذب گردشگر هم نواختن سرنا از سر گشاد آن است. چگونه میتوان حرف کسانی را باور کرد که برای امور فرهنگی قدمی برنداشتهاند و برای تشکیل موزهی شخصی حکم به تعطیلی فرهنگسرای مردمی میدهند؟ آقای استاندار و دیگر بزرگواران و آن شخص مجموعهدار اگر دغدغهی کار فرهنگی دارند آنقدر کار بر زمین مانده در این شهر وجود دارد که میتوانند تمام عمرشان را در این راه صرف کنند. بحث گردشگری همدان آنچنان بیسامان از بیتوجهی مسئولان ارشد کشوری و استانی است که با بخشیدن اموال عمومی به یک شخص خاص درست شدنی نیست. استاندار محترم اگر دلسوز این امرند ابتدا به سیاههی خانههای تاریخی در حال تخریب، درگیر در دعواهای ملکی و مصائب دیگر شهر نگاهی بکنند تا عمق فاجعه را درک کنند پس از آن اگر سودای کار فرهنگی با تشکیل موزه خصوصی داشتند، میتوانند با نجات یکی از این ابنیه و کمک به تاسیس موزه خصوصی یا کارهای فرهنگی دیگر، نام نیکی در این شهر به جا بگذارند.
استاندار محترم اگر به دلیل غیربومی بودن با شرایط همدان آشنا نیستند میتوانند از مشاورین، اطرافیان یا اهل فن در موارد مختلف گفتگو کنند تا تصمیماتشان به صواب نزدیکتر گردد. شهر همدان از گذشته تا به حال مجموعهداران بسیاری داشته و دارد. اگر بنا بر عدالت باشد برای همهی اینان فضایی فراهم کرد تا امکان به نمایش گذاشتن مجموعهشان را داشته باشند. بعد دیگر ماجرا کمبود فضای فرهنگی عمومی در شهر است؛ شهروندان انتظاردارند سرانهی محیط فرهنگی افزایش یابد نه این که تنها فرهنگسرای واقع در مرکز شهری با نیم میلیون جمعیت را تعطیل کنید. کسی هم مخالف مجموعهداری و تاسیس موزه شخصی نیست، اما مسیر ایجاد این موزه غیرشفاف و غیرمنطقی است. هنوز این مجموعهدار دلیل مستدلی برای اصرار بیش از حدش برای تصاحب این خانه نیاورده و با فشار بر تصمیمگیران خواستار عملی کردن نیات خود است. این شخص نیز میتواند تا زمان ساخت موزه منطقهای غرب کشور صبر کند و مانند دیگر مجموعهداران که قول حضور در آن موزه را گرفتهاند اشیای تحت تملکش را به آن موزه منتقل کند.
چنانچه گفته شد تمام مسئولان و فعالان در این لحظه برای تصمیمگیری درست و دستیابی به حقوق همگانی باید تلاش کنند. امیدوارم تدبیر همگان به سویی راهنمایمان باشد که داشتههای همگانی را به پای منافع شخصی قربانی نکنیم.