با گذشت چندین دهه ازجنگ جهانی اول ودوم ،هنوز هم دربرخی شهرهای اروپایی، آثارجنگ و ویرانی های راحفظ کرده اندتاهمگان بدانندکه فرصت طلبانی سنگدل چون تزار وهیتلرمیتوانند با سوءاستفاده ازبرخی باورهای منسوخ قومی، قبیله ای ونژادی چون اصالت نژاد ژرمن ، جهانی را به آتش بکشند وباعث کشته وآواره شدن بیش ازهفتادمیلیون مرد وزن وکودک بیگناه شوند.
باتوجه به این تجربه پرهزینه غرب بود که اروپاییان علیرغم اختلافات نژادی بسیار وتجزیه آن قاره به کشور های کوچک وکم توان، اتحادیه قدرتمند اروپا را با پول واحد تشکیل دادند وحتی مرزهای فیزیکی خود رانیزبرچیدندتا جامعه ای قدرتمند بامحوریت "انسان" تشکیل دهند، لذا دیدیم که این اقدام خردمندانه باعث تولدقدرتی نوظهور بنام اتحادیه اروپا درکنار ابرقدرتهای جهانی نظیر آمریکا وروسیه شد.
درآمریکاهم جنگهای خونینی دراوایل قرن بیستم بین شمالی ها وجنوبی ها درگرفت، وجنوبی ها به دلیل اصالت و سبقه سکونت شان دراین قاره، خود را ساکنان واقعی وذیحق آن کشور ميدانستند وبا استفاده ازمنابع نفتی و گازی موجود درجنوب، درتلاش بودندکه شمالی ها را به بهانه مهاجر بودن و استثمار ساکنان این کشورازمیان بردارند.
درمقابل شمالی ها نیزخود رامنتسب به نژاد برتر غربی ميدانستند که فرهنگ وتمدن را به قاره آمریکا آورده اند و ضرورت دارد تا جنوبی های بدوی را تحت حاکمیت و سلطه خودقرار دهند.
اما دیدیم که اندیشه های بزرگ و دلسوزان آن کشور، در نهایت ضمن تدوین قانون اساسی جامع ایالات متحده آمریکا ،اساس اتحاد واولویت کشورخود را بر محوریت توسعه، پیشرفت واقتدار آن کشور قراردادند.
اگرچه با ایجاد سیستم غیرمتمرکز ایالتی درآمریکا، بخش قابل توجهی از علائق وآداب ورسوم ایالت های مختلف نظیر تگزاس درقالب قوانین خاص ایالتی حفظ شد، اما درنهایت مردم آمریکا به این بلوغ فکری و اجتماعی رسیدند که تنها راه اقتدار وعزت یک ملت،در گرو اتحادو همدلی برای ایجاد کشوری توانمند وپر قدرت است.
دو مثالی که به اجمال خدمتتان تقدیم شد، بعدعملی وعینی "فرآیند ملت سازی" است که پس ازجنگ جهانی اول و دوم مورد توجه اروپا وبه ویژه آمریکا قرار گرفت وضرورت داردتا چنین فرآیندی باتوجه به وضعیت خاص و بافت جامعه شناختی آسیاوايران مدنظر قرار بگیرد، به این امید که اختلافات قومی ونژادی درنهایت جای خود را به ایجاد ساختاری کلان وقدرتمند بنام " ملت" بدهد واهدافی بزرگ برای ایجاد جامعه ای بامحوریت انسان به ظهور برسد.
جامعه ای که اصالت درآن با" انسان" است وافکار وعقاید، دین وقومیت شهروندان،تاثیری دراستیفای حقوق فردی واجتماعی آنها ندارد.
در فرآیند "ملت سازی" آداب وسنن اقوام و باورهای اقلیت ها، استحاله ومعدوم نمی شود، بلکه ضمن حفظ علایق و فرهنگ هرقوم واقلیت درساختار "ملت "، تلاشی ارزشمند وهم افزایی قدرتمندی به جهت افزایش توان واقتدار همه اقوام، اقشار واقلیت ها بمنظور توسعه دامنه امنیت درتمامی حوزه های فردی و اجتماعی صورت می گیردو برآیند چنین سیستمی در نهایت موجبات کرامت یک ملت، متشکل از اقوام واقلیت های مختلف راتضمین می کند.
-مجید بهمن زاده، حقوقدان وکارشناس ارشدعلوم سیاسی، ۲۰ آبانماه سال۹۵☘