37 سال پیش در چنین ایامی یک استاد دانشگاه جوان بنام دکتر صادق زیباکلام از طرف شخص مهندس بازرگان رییس دولت موقت برای مذاکره با حزب دمکرات کردستان راهی ارومیه می شود.
زیباکلام جوان برای مذاکره با اعضای حزب مسلحی به منطقه اعزام می گردد که خواسته های متغییری دارند . گاهی سخن از جدایی از ایران می زنند و گاهی بهانه اغتشاشات را صرفا بخورداری از حقوق اولیه قومیتی و هویتی خود مانند آموزش به زبان کردی در مدارس و یا گاها خودمختاری سیاسی داخل چارچوب نظام جمهوری اسلامی را مطرح می نمایند.
به گزارش کیهان و اطلاعات آن روزها ، زیباکلام بعد از حضور در مهاباد و در حالی که فرماندار وقت برای انجام مراسم تشییع جنازه ای در بیرون از فرمانداری حضور داشته است توسط چند نفر از اعضای مسلح نقابدار دزدیده شده و به نقطه نامعلومی انتقال داده می شود.
خبرنگار کیهان می نویسد زیباکلام توسط افرادی که فرمانداری را به رگبار بسته و شیشه های آن را شکستند گروگان گرفته شده است.
زیباکلام که همانند نخست وزیر اعتقاد زیادی به مذاکره و گفتگو برای حل مسائل دارد ، برای رفتن به پیرانشهر به اتفاق 5 نفر از هیئت حسن نیت آن منطقه برای حل مشکلات آن شهر مهیا می شده است که مورد حمله افراد مسلح واقع می گردد.
هر چند تلاش های ارتش و شهربانی ارومیه و کرمانشاه برای یافتن او بی نتیجه می ماند اما وی دو روز بعد توسط گروگانگیران آزاد می شود.
نماینده نخست وزیر در مصاحبه با خبرنگاران حاضر در مهاباد مفصلا شرح ما وقع را بیان نموده و از مذاکره خود با رهبر حزب دمکرات پرده بر میدارد.