تبدیل شدن یزد به قطب سلامت کشور، از چندسال پیش به موضوعی مورد بحث در
میان مسئولان و محافل خبری استان تبدیل شده است. آنچه کمتر مورد توجه قرار
گرفته و به آن پرداخته شده، آثار فرهنگی و اجتماعی این روند بر یزد است.
اگر چه مسئولان وجود برنامه و چشم انداز و تامین زیرساختهای کافی و مناسب
را شرط لازم برای تبدیل شدن یزد به قطب سلامت میدانستند.
یزد، امروزه با ورود بیماران از مناطق شرقی و جنوب شرق کشور روبهرو است و
به قطب سلامت این منطقه از کشور تبدیل شده است. مردم یزد که در سالهای نه
چندان دور از بهترین خدمات درمانی در کشور بهره میبردند، در مراجعه به
درمانگاهها و آزمایشگاههای دولتی و حتی مطبها باید صفهای طولانی را
تحمل و ترافیک سنگین خیابانهای منتهی به مراکز درمانی را تجربه کنند.
مهمتر از این موارد آثار پنهان و کمتر شناختهشدهای است که در آینده پدید
میآید. برای مثال گسترش سوئیتهای شخصی که اکثرا برای اجاره دادن به
بیماران شهرستانی و بدون نظارت ایجاد شدهاند و مشغول فعالیت هستند، احتمال
بالایی برای تبدیل به منشا معضلات اجتماعی دارند. پاسخ به این سوال که
همهگیر شدن یک بیماری خطرناک چه تاثیری بر ساکنان قطب سلامت کشور خواهد
گذاشت؟ دریچه دیگری در مورد تهدیدهای تبدیل شدن استان به قطب سلامت خواهد
گشود.
اگر تهدیدات را نادیده بگیریم و خوشبین باشیم که مسئولان تدابیر لازم برای
غلبه بر آنها را خواهند اندیشید و فرض کنیم زیرساختهای بهداشتی لازم
برای یزد که فقط برای جمعیت بومیاستان کافی است (30 درصد مراجعان به مراکز
پزشکی استان غیر بومیهستند) متناسب با تبدیل شدن به قطب پزشکی کشور تامین
شود و تبدیل شدن استان یزد به قطب پزشکی و سلامت کشور را موجب رونق
اقتصادی استان بدانیم، از دست رفتن شهروندان، بهایی است که شهروندان در
قبال این رونق اقتصادی احتمالی میپردازند. به یاد آوریم که یزد از
تصمیمهای گذشته به شدت آسیب دیده است و تبدیل شدن به قطب سلامت و تبعات آن
در صورت نبود برنامهریزی و آیندهنگری بر مشکلات این شهر اضافه خواهد
کرد.
تاسیس بیرویه کارخانهها و مراکز صنعتی در استان یزد، بدون توجه به
استانداردها، ظرفیتها و مزیتهای نسبی استان، که در گذشته موجب آلودگی هوا
و مهاجرت از استانهای دیگر شده بود، با شدت یافتن رکود، بیکاری و
پیامدهای اجتماعی ناشی از آن را متوجه استان کرده است. چنین انتقادی بر
گسترش مراکز تحصیلات عالی در یزد هم وارد است. به نظر نمیرسد در ابتدای
ایجاد این مراکز برای دهها هزار جوان غالبا مجردی که برای تحصیل وارد
استان میشوند، تدبیری اندیشیده شده باشد.
مجموع این اقدامات و تصمیمها در کنار ورود مهاجران بیگانه که خارج از
اراده مسئولان وارد استان شدهاند، موجب شده که شهر آرام و امن یزد به شهری
تبدیل شود که با ورود مهاجران از خاستگاههای مختلف، نه فقط یکپارچگی
اجتماعی بلکه فرهنگ اصیل مردم که مولفههای آن نجابت، حیا، تلاش و قناعت
است در حاشیه قرار گیرد.
هدف، مخالفت با تبدیلشدن استان به قطب پزشکی و سلامت کشور نیست، بلکه بیان
ضرورت برنامهریزی جامع و همهجانبه است که دفاع از تصمیم امروز را در
سالهای آینده ممکن کند. شاید در اثر هماندیشی مسوولان بخشهای مختلف
استان، راهحلهایی برای اجتناب از معضلات ارائه شود. شاید صلاح مردم و
استان در رایزنی برای تاسیس یا تجهیز مراکز درمانی در استانهای همجوار
باشد تا نیازی به مسافرت به یزد وجود نداشته باشد. شاید هم بهترین راه
تبدیل شدن یزد به قطب سلامت کشور در زمینههایی خاص باشد، مانند آنچه امروز
در درمان ناباروری شاهد هستیم.