چرا علی کریمی منتقد سپیدرود نیست؟
فرشاد کاسنژاد / مسئله سپیدرود فقط ۵ گل خورده در بازی با استقلال نیست. سپیدرود مسئلههای پیچیدهتر و مهمتری دارد که بیش از این ۵ گل کمرشکن بوده و بعد از این نیز سپیدرود را با بحران مواجه میکند.
اگر فیفا ۶ امتیاز از استقلال خوزستان کسر نمیکرد، علی کریمی و تیمش حالا در پایینترین نقطه جدول فقط میتوانستند به یک موضوع فکر کنند: سقوط. اگرچه حالا نیز حتی پس از کسر ۶ امتیاز از یک قعرنشین دیگر، چیزی برای سپیدرود عوض نشده و همچنان سپیدرود از مهمترین نامزدهای سقوط است. این واقعیت را نباید نادیده گرفت که تیمهای پایین جدول مثل ذوبآهن، صنعت نفت و ماشینسازی به دلیل ساختار باشگاهشان شانس بیشتری برای بقا دارند و سپیدرود به این دلیل که ساختار و تشکیلات شفافی ندارد، بیش از بقیه بیحساب و کتاب جلوه میکند و احتمال سقوطش بیش از بقیه است. نتایج نیز تا امروز همین را گواهی میدهد.
سپیدرود در دومین فصل حضورش در لیگ برتر میتوانست باتحربهتر و محکمتر باشد اما اتفاقات آغاز فصل و جدلهای مالکیتی جانی برای سپیدرود باقی نگذاشت و بعد از آن هم علی کریمی نتوانست تیمش را از بحران فنی نجات دهد و هفته به هفته اوضاع سختتر و وخیمتر شد تا رسید به روزی که نباید میرسید: باخت خانگی با ۵ گل.
بازی سپیدرود - استقلال
علی کریمی اما خوشاقبال است که به لطف شخصیت و جایگاهی که برای خود ساخته مورد انتقاد قرار نمیگیرد، وگرنه هر مربی دیگری با این نتایج چارهای جز خداحافظی نداشت. کریمی اما با یک خوشاقبالی بزرگ میتواند به کارش ادامه دهد و میداند که اگر به جای ۵ گل، به اندازه شماره پیراهن سابقش هم گل میخورد بازهم حکم اخراج را نمیدید.
علی کریمی در تیمی مربیگری میکند که مالکیت شفافی ندارد و در واقع علی کریمی را به عنوان مالک میشناسند. هنوز اداره کل ورزش و جوانان گیلان درباره روند واگذاری سپیدرود اطلاعات شفافی را منتشر نکرده و هیچکس نمیداند که مالک یا مالکان فعلی با چه ساز و کاری مالکیتسپیدرود را در اختیار دارند. در چنین باشگاهی خیال مربی راحت است، میتواند ببازد و آب از آب تکان نخورد. عملکرد مالکان پیشین سپیدرود هم آنچنان ضعیف بوده که علی کریمی فعلا میتواند به اعتبار نام خود رسانهها و تماشاگران از وضعیت راضی نگه دارد. او نه پولی برای خرید امتیاز یک تیم لیگ برتری پرداخت کرده و نه همه بدهیها را پرداخت کرده و نه روند پرداختش به بازیکنان منظم و چشمگیر بوده اما اوضاع نابسامان سپیدرود برای علی کریمی این فرصت را ساخته که با همین روش نیمبند نیز رضایتها را مقطعی جلب کند، اگرچه معلوم نیست در آینده با چه واکنشهایی مواجه شود.
علی کریمی و همراهانش در گروه مالکیت سپیدرود هنوز توضیح شفافی درباره مالکیت باشگاه ندادهاند و اداره کل ورزش و جوانان نیز هنوز نام شخص یا گروه مالکیت را شفاف اعلام نکرده و معلوم نیست دلیل این پنهان کاری چیست؟
نکته جالب این است که سپیدرود توقع دریافت کمک از نهادهای شهری و استانی دارد، در حالیکه هنوز مالکیت قطعی این تیم مدیریت شفاف نیست. در ضمن اگر آنها به عنوان بخش خصوصی و بدون پرداخت پول برای خرید امتیاز یک تیم لیگ برتری، وارد این کارزار شدهاند، چرا توان اداره مسائل مالی باشگاه را ندارند و هر روز دنبال کمک نهادهای دیگر هستند؟
سپیدرود در ادامه فصل چه سرنوشتی خواهد داشت؟ آیا نهادهای شهری و استانی حاضر به کمک مالی به مالک یا مالکان ناشناخته سپیدرودخواهند شد یا این مالکیت توان اداره مسایل مالی باشگاه را با همین هزینههای حداقلی خواهد داشت؟
سپیدرود در نیمفصل دوم به تغییرات فنی و نیروی انسانی نیاز دارد، هم در زمینه بازیکن و هم کادر فنی. اما این تصمیمات را چه کسی میگیرد؟ هزینههایش را چه کسی میپردازد؟ کسی خبر دارد که در سپیدرود چه کسانی به عملکرد کادر فنی نظارت دارند و درباره ادامه همکاری آنها تصمیم میگیرند؟ چه کسانی استراتژی را برای خریدهای تازه در نقل و انتقالات تعیین میکنند؟ همه چیز در سپیدرود به علی کریمی ختم میشود؟ آیا علی کریمی نمیداند که این روش مناسبی برای اداره یک باشگاه نیست؟ او که از زمین و زمان و در بسیاری موارد به درستی انتقاد میکند، آیا منتقد این روند غیرشفاف در سپیدرود نیست؟
سپیدرود با این روند و با این ساز و کار عجیب در اداره باشگاه هرگز به باشگاهی صاحب ساختار تبدیل نمیشود. علی کریمی که تا ابد سرمربی سپیدرود نیست. بعد از او قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ آیا این باشگاه قدمی درست برای یک روند پایدار در باشگاهداری برداشته و چیزی برای آیندهاش میسازد؟ سرمایهگذار خصوصی که با هزینهای کوچک مالک یک تیم در لیگبرتر شده، چه اثری از خود برای آینده به جا میگذارد؟ آجری روی آجر گذاشتهاند و سرمایهای برای فردا ساختهاند؟ همیشه که نمیتوان با صدور دستور اعتراض تماشاگران به نهادهای شهری و استانی برای دریافت کمک مالی، باشگاه را اداره کرد. اینها نیز میتواند دغدغههای سپیدرود باشد، در کنار ۵ گل خورده در خانه و قعر نشینی و احتمال بسیار بالا برای سقوط. سپیدرود برای تبدیل شدن به باشگاه، به اندیشه حرفهای و درست و راه و روش شفاف در مالکیت و مدیریت نیاز دارد.