ابراهیمی حالا تصمیم گرفت فوتبال خود را در قطر ادامه دهد. این تصمیم اما به مذاق آبی‌ها خوش نیامد و با فحش و ناسزا او را بدرقه کردند و یک برچسب بی‌غیرتی هم به او زدند.
کد خبر: ۶۲۹۶۰۳
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۲ 13 July 2018
 
 

عصر ایران؛ مصطفی داننده- رونالدو از مادرید به تورین رفت. این برای هواداران رئال یعنی یک شوک بزرگ. تصور رئال مادرید بدون رونالدو سخت است و هر طرفدار رئالی را نگران آینده این تیم می‌کند اما این نگرانی باعث نشد تا رئالی‌ها خاطرات خوب خود از رونالدو را فراموش کنند. آنها از ابرستاره فوتبال به خاطر خاطرات خوبی که برای‌شان ساخته بود تقدیر کردند.

امید ابراهیمی فرمانده استقلالی‌ها بود. بازیکنی که در 4 فصل حضورش در استقلال کاری کرده بود که هواداران نام او را کنار اسطورها‌ی آبی گذاشته بودند. ابراهیمی بسیاری از گره‌های کور استقلال در این 4 فصل را باز کرد و تبدیل به شاخص ترین بازیکن استقلال در این سال‌هاشد.

ابراهیمی حالا تصمیم گرفت فوتبال خود را در قطر ادامه دهد. این تصمیم اما به مذاق آبی‌ها خوش نیامد و با فحش و ناسزا او را بدرقه کردند و یک برچسب بی‌غیرتی هم به او زدند.

از «رونالدو»ی اونها تا «ابرهیمی» ما

رونالدو و ابراهیمی که اتفاقا در جام جهانی  شانه به شانه هم شده بودند، ستاره‌های تیم‌هایشان بودند. یکی اسطوره نیمی از شهر مادرید بود و دیگری اسطوره نیمی از مردم تهران.

برخوردها اما با این دو از زمین تا آسمان با هم فرق می‌کند. مردمی که هرجا پای ادعا و سخن در میان است از فرهنگ 250 ساله دم می‌زنند و هر کجا پای عمل در میان است، فحش ناموس می‌دهند.

هنوز که هنوز است وقتی به یاد مصاحبه مهدی طارمی بعد از بازی ایران و پرتغال می‌افتم، ناراحتی تمام وجودم را فرا می‌گیرد. بازیکن تیم ملی در حال که هنوز عرق بازی خشک نشده بود با چشمان گریان خطاب به هواداران می‌گوید: « « واقعاً از مردم می‌خواهم به خودم فحاشی کنند و با خانواده‌ام کاری نداشته باشند. دعا می‌کنم تمامی فحاشی‌ها و بد و بیراه‌ها برای خودم باشد.»

ابراهیمی تقریبا در سال‌های پایانی فوتبال خود قرار دارد؛ طبیعی است که به فکر آینده زندگی خود باشد. قطری‌ها به اندازه تمام دورانی که او در استقلال بوده است به فرمانده آبی‌ها پول می‌دهد. آنهم در زمانی که دلار عزیز تر از جان است.

به جای اینکه قدردان خاطرات خوبی که برای‌مان ساخت باشیم، لجن‌مالش می‌کنیم. آنهم در دنیایی که معرفت در آن جایی ندارد.به قول بهروز وثوق تو فیلم قیصر:« احترامت واجبه خان‌دایی! اما حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمی‌آد … کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟ …»

خیلی از ما به خاطر 100 هزارتومان چشم‌مان را بر روی بسیاری از بدی‌ها می‌بندیم اما انتظار داریم دیگران به خاطر ما چشم‌شان را بر روی آینده خود ببندند.

کاش این فرهنگ 2500 ساله نبود تا حداقل تلاش می‌کردیم از فرهنگ دیگران درس بیاموزیم. شده‌ایم مثل پیرمردی که به خاطر دیپلم نظام قدیمش حاضر نیست حرف کسی را گوش کند و هر روز هم این دیپلم را به سر دکترا می‌کوبد که این دیپلم به صدتا مدرک شما می‌ارزد.

آیا فرهنگ امروز ایران در بددهنی، فحش، غیبت و ریاکاری خلاصه می‌شود؟

اگر آن نفت و این فرهنگ 2500 ساله نبود که از آن بخوریم به این فخر کنیم، امروز حال و روز بهتری نداشتیم؟

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار