کد خبر: ۵۹۹۹۷۶
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۹ 03 May 2018
نغمه هایشان ازجان برمی خیزد و نوای سازشان با تار و پود دل عجین می‌شود.آنها راویان تاریخ هنرموسیقی ایران هستند. اشعارشان ترنم آوای طبیعت است و ملودی هایشان ضرباهنگ جان. دست‌های چروکیده و چشمان کم سو اما پرفروغشان بی‌نیاز از هر آمال و آرزویی است. آنان هنرمندان موسیقی نواحی هستند ؛هنری که قدمت آن به سال های خیلی دوربرمی گردد شاید هزاران سال پیش. هنرمندان این خطه ازسرزمین به مانند موسیقی هایشان که بکر و اصیل است تافته ای جدا بافته از هنرموسیقی هستند. شاید متفاوت بودن و نجابتی که در وجود این هنرمندان است سبب این همه بی‌مهری ها و کم لطفی شده باشد.طی سال، جشنواره و اجراهایی با دستمزد‌های کلان برگزار می‌شود اما هنرمندان موسیقی نواحی به‌خاطر عشق، نه تن دادن به مبالغ ناچیز به حضور در جشنواره موسیقی نواحی می‌بالند و با جان و دل می‌نوازند.حال این جشنواره با تمامی فرازونشیب‌ها به یازدهمین دوره خود رسیده است و هنرمندان جوان درمحضر پیشکسوتان و استادان برجسته درس عشق می‌آموزند.

علی اکبرشکارچی نوازنده پیشکسوت سازکمانچه یکی از اعضای شورای سیاستگذاری یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی است.به باوراین استاد برجسته موسیقی سنتی و لری: «موسیقی اقوام؛ موسیقی آسمانی یا یک نیایش است که با مردم درارتباط است و با وجود مشکلاتی که برسرراه آن قرارداشته خوشبختانه امروزه راه خود را پیدا کرده البته نه به سبب اینکه شرایط اجتماعی به آن میدان داده است بلکه به سبب همت و پشتیبانی مردم و هنرمندانی که موسیقی نواحی را حمایت و حفظ کردند.» گفت‌و‌گو با این هنرمند را در ادامه می‌خوانید:

موسیقی نواحی ریشه در فرهنگ و تاریخ کهن ایران دارد با توجه به شرایط و فضای حاکم بر جامعه، این موسیقی از انقلاب تا به امروز چه روندی را پشت سر گذاشته است؟

موسیقی نواحی حاصل نوع معیشت، کار، تلاش و اقلیمی است که مردم در آن زندگی می‌کنند. به‌عنوان مثال سبک زندگی کوچ نشینان با کسانی که در کنار دریا زندگی می‌کنند بسیارمتفاوت است. موسیقی‌هایی که برگرفته از نام و هدف معینی هستند و نغمه‌هایی که برای عبور مردم از سختی‌های زندگی خلق شده است.

موسیقی زاییده اجتماع و حیات بشری است و تغییرات اقلیمی و نوع معیشتی که مردم ایجاد می‌کنند در دگرگونی آن بی‌تأثیر نبوده است. اما موسیقی اقوام؛ موسیقی آسمانی یا یک نیایش الهی است که با مردم درارتباط است. بسیاری ازهنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی در زمان اجرای برنامه با وضو روی صحنه حاضر شده و دست به ساز می‌بردند.

اما درخصوص شرایط موسیقی باید بگویم چند عامل چه درگذشته و چه حال باعث بازدارندگی آن بوده است. نخست مهاجرت‌هایی که پیش از انقلاب در ایران صورت گرفت. این امرسبب ویرانی روستاها و ساکن شدن کوچ نشین‌ها شد و به خودی خود یک درهم‌ریزی فرهنگی را به وجود آورد. بنابراین برای بازگشت به‌گذشته موسیقی و به سکون رسیدن این تلاطم‌ها نیاز به‌ گذر زمان وجود داشت و دارد.

نکته دیگر محدود شدن موسیقی است. بعد از انقلاب موسیقی مورد تهاجم قرارگرفت و عده‌ای از نوازندگان و خوانندگان مورد بی مهری و سرزنش قرار گرفتند و موسیقی سرکوب شد. این اتفاق مهم‌ترین عامل بازدارنده درطول تاریخ موسیقی ایران و در قرن بیستم بوده‌ است. هنر در سازندگی انسان اثر‌گذار است و موسیقی خلاقیت به وجود می‌آورد. موسیقی انسان را از هر گونه چاپلوسی، مقام، شهرت و مادیات بی‌نیاز کرده و او را شجاع و مقاوم بار می‌آورد.

اما خوشبختانه موسیقی نواحی امروزه راه خود را پیدا کرده و درمسیرحرکت خود بوده البته نه به سبب اینکه شرایط اجتماعی به آن میدان داده است بلکه به سبب همت و پشتیبانی مردم و هنرمندانی که موسیقی نواحی را حمایت و حفظ کردند. این نکته را هم نباید فراموش کنیم که آن دوران سرچشمه ترانه‌ها زاییده کار و زندگی مردم بود اما امروزه دیگر این توجه و نگاه وجود ندارد. بخشی از آثاری که امروز به‌عنوان موسیقی نواحی شنیده می‌شود بازسازی موسیقی‌هایی است که فرزندان هنرمندان بزرگ اجرا کرده‌اند و بخش دیگر قطعات جدیدی است که آمیختگی و تأثیر‌پذیری از موسیقی سنتی به عیان در آن مشاهده می‌شود. موسیقی سنتی به لحاظ خواننده و نوازنده دارای اتوریته و امکانات فراوانی است اما در موسیقی محلی به‌دلیل مشکلات عدیده ای که وجود داشته نوعی عقب ماندگی از هنر به وجود آمد و بر همین مبنا هنرمندان موسیقی بومی در جهت رشد آن تلاش بسیاری انجام دادند. موسیقی نواحی آمیخته از ریتم، ملودی، پرده‌بندی و جملاتی است که دارای بیان اندیشه است بنابراین به گمان من باوجود تمامی اتفاقاتی که برسر راه آن قرار گرفته، توانسته مسیر خود را پی بگیرد وهنری که در شأن خودش بوده است را به جامعه و مردم معرفی کند.

اشاره داشتید مهاجرت سبب ناپایداری موسیقی نواحی است. به نظرشما آیا مهاجرت‌ها توانسته درگسترش موسیقی نواحی هم اثر‌گذار باشد؟

بله. این اتفاق افتاده است. برخی از پژوهشگران موسیقی نواحی براین عقیده هستند که سرچشمه همه دستگاه‌های موسیقی ایران که به آن می‌بالیم و من نیز به شخصه در آن به کمال رسیده‌ام موسیقی نواحی است.البته تبادل موسیقی محلی و سنتی برای امروز و دیروز نبوده و در طول تاریخ جریان داشته است.همچنین وسایل ارتباط جمعی و جشنواره‌هایی که طی سال برگزارمی شود دراین باره نقش داشته و کمک شایانی در نزدیکترشدن موسیقی‌ها داشته است. من براین نظرم که این جریان سبب شده موسیقیدانان محلی به سرعت خود را به موسیقی سنتی نزدیک‌تر کنند و نوازنده‌ها و موسیقیدانان سنتی هم تلاش کردند ازمنابع موسیقی محلی بهره ببرند. یعنی هر دوموسیقی متقابلاً ازهمدیگر تأثیرگرفته‌اند.

درجشنواره‌هایی چون دهه فجر که موسیقی‌های مختلف سراسر ایران روی صحنه می‌رود هنرمندانی از موسیقی نواحی نیز اجرای برنامه دارند و تبادل ذوق و موسیقی درآن نمایان است.

آیا این تبادل ذوق و هنر و وام‌گیری موسیقی سنتی از موسیقی محلی تنها در گذشته وجود داشته یا امروزه هم قابل مشاهده است؟

این اتفاقی است که خواسته یا ناخواسته؛ آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گرفته و همچنان در جریان است. درطول تاریخ یا شاید صدها هزاران سال فرهنگ شفاهی، فرهنگ شهری و فرهنگ عامه مردم به‌طور موازی و درکنارهم درحال حرکت بودند به‌مانند ادبیات مکتوب که نزد خواص و عامه مردم به‌صورت شفاهی راه خود را پیش گرفته و ساکن نمانده است. بسیاری از موسیقیدانان محلی و موسیقیدانان سنتی از یکدیگر تأثیر پذیرفته‌اند و چه بسا بسیاری ازموسیقیدانان سنتی از موسیقیدانان محلی برخاسته‌اند و به این موسیقی راه پیدا کردند. بنابراین این تأثیرگذاری از گذشته تا به امروز وجود داشته و به گمانم هیچ‌کدام نمی‌توانند بدون یکدیگر به حیات خود ادامه بدهند. آن دوران موسیقیدانان هرناحیه که به خان‌های بالاتر راه پیدا می‌کردند بهترین آنان به دربار می رسید.با این تفاسیر باید بگوییم موسیقی سنتی در نظر موسیقیدانان محلی و موسیقی محلی در نگاه موسیقیدانان سنتی پر جاذبه است.

ناگفته نماند در دنیا هم به همین منوال است. موسیقی نواحی نیازی به ترجمه ندارد؛ عیان وعریان است به مانند اشعار سعدی وحافظ.محققان و پژوهشگران تلاش‌شان براین است موسیقی محلی بتواند به‌صورت کلیدی و بدون آزمون و خطا پیش برود وکمترین آسیب متوجه آن شود.البته چه بسا که دراین پروسه و درطول تاریخ بارها موسیقی مورد تهاجم قرار گرفته و عوامل بازدارنده بر سر راه آن قرار داشته است.

آیا از نگاه نسل امروز سازهای محلی در اجراهای صحنه ای به‌عنوان یک میراث ماندگاراست یا آنکه تنها به‌عنوان یک ویترین کاری از آن بهره می‌برند؟

خیر جوانان به موسیقی محلی علاقه‌مند هستند و با جدیت آن را دنبال می‌کنند. نمونه آن جشنواره موسیقی جوان است که با حضوراستادان برجسته کشورمان هنرنمایی و آثار نسل امروز مورد داوری قرار می‌گیرد. جشنواره ای که شاهد شگفتی‌های بی‌نظیر جوانان است. من با نوآوری یا تلفیق در موسیقی مخالف نیستم و به‌نظرم نباید مانع از این کار بود. باید بگذارند این آزمون و خطا اتفاق بیفتد تا یک نتیجه خوب از آن حاصل شود. خوشبختانه شاهد این هستیم که جامعه و ذائقه مردم به سمت موسیقی خوب و به‌کمال رسیده درحال رشد و حرکت است و هنرآموزان با ناپختگی و بدون پشتوانه اما با تلاش بسیار در راه آموختن، این مسیر را طی می‌کنند.

اشاره داشتید بعد از انقلاب موسیقی مورد تهاجم قرار گرفت، آیا این اتفاق تنها درموسیقی سنتی به وجود آمد یا تمام موسیقی‌ها را در بر می‌گیرد؟

بله. متأسفانه تمامی موسیقی‌ها مورد بی‌مهری و تهاجم ناآگاهانه قرارگرفت و این لطمه‌ای بزرگ درموسیقی بود.آن زمان سرنای شکر علی رضایی یکی ازهنرمندان بنام و توانای موسیقی نواحی را که همطراز با نوازندگی شاهمیرزا مرادی بود شکستند و نگذاشتند ساز بنوازد. در تمامی شهرستان‌ها هرجا که ساز و نغمه‌ای بود ممنوع شد. البته هنوز هم شرایط موسیقی نامناسب است و آن نگاه مغرضانه به موسیقی وجود دارد اتفاقاتی که دور از‌ شأن این مردم و مملکت است.

موسیقی نواحی امروزه به نوعی یک موسیقی شهری شده تعریف می‌شود با این حساب آیا این سبک از موسیقی توانسته به زندگی مردم و جامعه راه پیدا کند و تأثیرگذار باشد؟

بله. موسیقی‌های فاخر و اصیلی که نجابت در آن دیده و شنیده می‌شود قطعاً تأثیر خود را خواهد گذاشت. من نخستین کسی بودم که در دوران انقلاب آلبوم موسیقی نواحی «خلق لر» را با گروه عارف به سرپرستی و تنظیم‌کنندگی حسین علیزاده درکنار زنده یاد پرویزمشکاتیان و زنده یاد فرهنگ فر تولید کردم. این آلبوم در زمانی متولد شد که موسیقی مورد توجه نبود اما در آن برهه تاریخی توانست بسیارهمه‌گیرشود و مورد استقبال قرار گیرد. این امر نشان می‌دهد که موسیقی خوب راه خود را در بین مردم بازخواهد کرد. هنرمندانی چون کوروش اسد پور و ایرج رحمان‌پور و دیگرهنرمندان توانا درموسیقی اقوام رابط بین موسیقی سنتی و محلی و بسیار مورد توجه و علاقه مردم هستند.

آیا توجه و تعصب به تولید آثار فاخرهمچنان وجود دارد؟

سلیقه و ذائقه جامعه وهنرمندان تغییرکرده وکم و بیش آثارخوب دیده و شنیده می‌شود بهتر است بگوییم با وجود نقطه ضعف‌هایی که درجامعه و موسیقی وجود دارد بازهم تلاش جوانان جای امیدواری است. همه جوانان برای بقای موسیقی تلاش می‌کنند و قطعاً با بالاتررفتن دانش جوانان کارهای ارزنده‌تری هم خلق خواهد شد.

پیش از انقلاب در رادیو برنامه‌ای با عنوان گل‌های صحرایی وجود داشت که به موسیقی محلی می‌پرداخت. بعد از آن با حضور بزرگانی چون خانم فوزیه مجد و دکتر محمد تقی مسعودیه فضایی برای گرد‌آوری موسیقی اقوام اختصاص یافت اما امروز کمبود چنین فضاها و برنامه‌هایی احساس می‌شود، نظر شما دراین باره چیست؟

بعد از تلاش و همت بزرگانی چون فوزیه مجد و دکترمسعودیه انصافاً نباید کار و تلاش آقای محمد رضا درویشی را فراموش کنیم. ایشان پایه‌گذار جشنواره موسیقی نواحی بودند که به گمانم بعد از ایشان هنوز هم جشنواره موسیقی نواحی به آن استاندارد و کیفیتی که درگذشته وجود داشته نرسیده است.

آقای درویشی در برپایی و حفظ این جشنواره نقش بسیار مهمی داشتند. ایشان استادان بزرگ موسیقی نواحی را به دنیا معرفی کردند که متأسفانه 80 درصد این استادان دیگر در قید حیات نیستند. دردوره‌های بعدی جشنواره موسیقی نواحی نسل دیگری حضور داشتند که شاگردان این استادان بودند و به کمک آقای درویشی به جشنواره معرفی شدند. لازم به ذکر است طی این سال‌ها در زمینه آثار مکتوب هم موفق عمل شد. آثاری در زمینه پژوهش ساز و اشعار موسیقی نواحی که انسان را به حیرت وا می‌دارد. این همه اتفاق خوب در موسیقی نواحی صورت گرفته است اما فضایی برای سامان دادن به آن وجود ندارد. پایان نامه‌هایی که در خصوص موسیقی نواحی جمع‌آوری شدند حلالی برای این موسیقی بودند که متأسفانه دیده نمی‌شوند.

علت این دیده نشدن چیست؟

جشنواره‌هایی چون موسیقی فجر، موسیقی کلاسیک، موسیقی جوان و موسیقی نواحی یک دبیرخانه دائمی دارد که با حضور متولیان جشنواره‌ها و اعضایی که هرکدام از استادان برجسته موسیقی ایران هستند برگزار می‌شود و آثار فاخری به کمک همین استادان درآن تولید و جمع‌آوری شده است.این دبیرخانه‌ها پایدارهستند اما برای پژوهش جوانان در زمینه موسیقی چنین تشکیلاتی وجود ندارد. به عقیده من مسئولان فرهنگی باید برای موسیقی به مانند دیگر نیازهای ضروری انسان چون آب یا نان ارزش قائل باشند و برای برطرف کردن عطشی که دراین هنر وجود دارد تلاش کنند. باید برای موسیقی یارانه درنظر گرفته شود تا موسیقی بتواند به حیات خود ادامه دهد.در دنیا موسیقی بخشی ازحیات یک جامعه است اما آیا مسئولان فرهنگی هم براین نظر هستند؟حتی اگر برای یک صدم این موضوع دلسوزی و تلاش کنند موسیقی راه خود را پیدا خواهد کرد و پژوهشگران درکنار یکدیگر اتفاق مهمی را در تاریخ موسیقی رقم می‌زنند. به‌طورمثال در فرهنگخانه ساری یک تعداد عاشق و علاقه‌مند در کنار هم توانستند تمامی موسیقی و ادبیات مازندران را در چند جلد گردآوری کنند که حیرت آوراست. این‌گونه کارها نیاز به پشتیبانی و حمایت دارد و باید دلسوزانه پا پیش گذاشته شود.

به‌عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگذاری یازدهمین دوره از جشنواره موسیقی نواحی چه برنامه‌هایی در این دوره در نظر گرفته شده است.

با برنامه‌ریزی آقای صدری دبیر جشنواره اتفاقات بسیار خوبی در راه خواهد بود. پیشکسوتان و همچنین دیگر هنرمندان جوان موسیقی نواحی درتاریخ برگزاری جشنواره در فضای باز و برای مردم اجرای برنامه خواهند داشت. طی جلساتی که برگزار شد پیشنهاد کردم بانوان هنرمند موسیقی نواحی و همچنین پیشکسوتان آن درتمامی نقاط ایران شناسایی و به جشنواره دعوت شوند.

نکته دیگر اینکه در مدت زمان برگزاری جشنواره علاوه در سطح استان کرمان در دیگر شهرهای ایران اجرای هنرمندان پخش مستقیم و رسانه‌ای داشته باشد. تا چه زمان می‌توانیم برای نشان ندادن هنرموسیقی در رسانه ملی چون تلویزیون خط قرمز ترسیم کنیم!

نکته دیگر اهمیت و تأثیرگذاری جوانان در جامعه و اقتصاد هنر است بنابراین مسئولان و مراکزی چون حوزه هنری، میراث فرهنگی و... باید در جذب جوانان به هنر تلاش کنند تا خطراتی که درجامعه وجود دارد آنها را مورد تهدید قرار ندهد.همچنین سالن اجرای موسیقی به هنرمندان اختصاص یابد نه آنکه آن را دریغ کنند یا با مبلغ گزاف واگذار شود. در برپایی این جشنواره بیش از اندازه موانع وجود داشته و بهتر است درمسیر آن سنگ‌اندازی نکنند. استادانی درجشنواره حضور دارند که 50 سال با نوازندگی خود ایران را به وجد آورده‌اند اما مبالغی که به‌عنوان دستمزد از این جشنواره دریافت می‌کنند شرم آوراست. هیچ راهی جز صبوری برای مردم و موسیقیدانان وجود ندارد، هنرمندان نباید مأیوس شوند و همان‌طور که تا به امروز موسیقی خود را حفظ کرده‌اند به راه خود ادامه بدهند تا بلکه اندیشه موسیقی ستیزی از بین برود و پذیرای موسیقی و موسیقیدان‌های بزرگ باشیم.

اشعاری که در موسیقی نواحی خوانده می‌شود دارای چه ویژگی‌هایی است؟

این اشعار به‌صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل شده است و به گفته پژوهشگران، مردم عامه به این اشعارعلاقه‌مند هستند. ملودی و شعردر موسیقی نواحی متغیر است و متناسب با شرایط روزگار و زندگی مردم تغییر می‌کند. بسیاری از ملودی‌هایی که از آن دوران به گوش می‌رسد در یک دوره ثابت مانده اما اشعار آن مرتباً و با ذوق مردم تغییر کرده است. درواقع هر گاه که جامعه به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و... پریشان و آشفته بود و رو به انحطاط می‌رفت به تناسب آن اشعار و ملودی‌های ضعیف و بیمار تولید شد اما بالعکس امید و خوشبختی درجامعه ملودی‌های بسیاری را شکوفا کرد. البته در این زمانه هم باوجود اینکه جامعه با مشکلاتی روبرو است هنر در حال شکوفا شدن بوده است.

آیا موسیقی نواحی تکرار آثار گذشتگان است یا می‌توان شاهد تغییراتی درآن بود؟

تکرار در موسیقی نواحی موسیقی را از سطح به عمق کشانده یعنی عمق قلب انسان را نشانه گرفته است. ترانه‌های محلی 50 سال است که تکرار می‌شود، تکراری که شبیه به هم نبوده و فی البداهه است و هرگاه که شنیده می‌شود این نغمه‌ها قلب انسان را شکاف می‌دهد. تکرار در زمینه‌های مختلف موسیقی می‌تواند نقش خود را داشته باشد. به‌طورمثال سمفونی 5 بتهوون چندین صد سال است که شنیده می‌شود و بازهم قابلیت شنیده شدن دارد و هرفرد با هر شکلی که آن را می‌شنود به عمق بهتر آن پی خواهد برد. این آثار که با جان و دل ساخته شده و تکرار آن هم هزاران بار قابل شنیدن است. البته نوگرایی هم در خور خودش اتفاق می‌افتد و گمان می‌کنم در هردوره‌ای چه به‌ لحاظ نوازندگی و چه خلاقیت ملودی‌ها و موسیقی‌های بدیع اتفاق افتاده است. موسیقیدانان بزرگی چون شاهمیرزا مرادی با وجود آن‌که در قید حیات نیستند اما آثارشان سال‌ها خوراک آموزشی موسیقیدانان از جمله خود من بوده است.

با وجود بکر بودن موسیقی نواحی آیا می‌توان در آن تغییراتی ایجاد کرد؟

بله. این پتانسیل در موسیقی نواحی وجود دارد و بسیاری از هنرمندان به‌شکل‌های گوناگون این تغییرات را ایجاد کرده‌اند. به‌طور مثال اپرای کوراغلو ملودی عاشقانه و موسیقی مقامی آذربایجان.

اپرای کوراغلو موسیقی‌ای است که در سطح دنیا شنیده شده و قابل شنیدن است، آیا موسیقی‌های نواحی ما نیز قابلیت جهانی شدن دارد؟

بله به‌عنوان مثال درجشنواره آوینیون فرانسه، شاهمیرزا مرادی لقب اقیانوس مروارید را به خود اختصاص داد یا دیگر هنرمندان بزرگ موسیقی برجسته نواحی که هنرشان بازتاب بسیارخوبی در دنیا داشته است. موسیقی شرق در دنیا مورد توجه است و حتی بهترو بیشتر از ایرانی‌ها آن را دنبال می‌کنند. منتها اگر در ایران چیزی هم اتفاق بیفتد دنیا آن را بازتاب نمی‌دهد.

آیا گوشه‌ها و نغمه‌هایی که درموسیقی نواحی وجود دارد مورد توجه آهنگسازان موسیقی سنتی است؟

بله. به وفور دیده می‌شود و آن هم به‌دلیل ریشه‌های مشترکی است که دراین دو موسیقی وجود دارد.

با توجه به تجربه و داوری چندین دوره از جشنواره‌های مختلف استقبال و گرایش نسل امروز به موسیقی نواحی چگونه است؟

هرکدام از اقوام مختلف موسیقی نواحی به‌صورت گسترده و با بهره‌گیری از موسیقی بومی خود نوازندگی ساز را آموختند و بعد از آن به جشنواره‌های مختلف راه یافتند. بنابراین در درجه نخست موسیقیدانان از طریق موسیقی و سازحاکم بر آن منطقه به موسیقی گرایش پیدا کردند البته بعد از آن ممکن است گرایش خود را تغییر بدهند و موسیقی سنتی یا محلی یا آهنگسازی را دنبال کنند. در جشنواره موسیقی جوان، جوانانی وجود دارند که درسطح یک استاد نوازندگی می‌کنند و این نشان می‌دهد که هنوز هم موسیقی زنده و در جریان است.

به نظرشما بهتراست محل برگزاری جشنواره به‌صورت چرخشی باشد یا اینکه ثابت بماند؟

به‌عقیده من در درجه نخست باید جشنواره موسیقی نواحی تداوم داشته باشد. جابه‌جا کردن محل برگزاری جشنواره اختلال در کارها ایجاد می‌کند البته جشنواره موسیقی نواحی در هر شهر و استانی که برگزار می‌شود باید شرایط برای حضور تمامی موسیقیدانان در آن فراهم شود.

شعار یازدهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی «آفرینش ملودی» است، چه برنامه ای دراین باره دارید؟

موسیقی مقامی فی‌البداهه است و هر لحظه یک موسیقی جدید خلق می‌شود و مهم‌ترین اصل دراین جشنواره تداوم، اصالت و پرده‌بندی صحیح است و این همان شعار جشنواره است.

چشم انداز شما از موسیقی نواحی چیست؟

من به آینده موسیقی نواحی امیدوار هستم. موسیقی نواحی پایدار، متنوع و سرچشمه موسیقی دستگاهی است و حضور جوانان مستعد در جشنواره‌ها این امیدواری را بیشتر کرده است.
منبع :تابناک
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار