بانیان و مبلغین مجالس لعن و محافل 9 ربیع بیشتر چه کسانی هستند؟ برگزاری مجالس لعن امروزی، با گذشته تفاوت های اساسی کرده است. البته هنوز هستند کسانیکه با همان نگاه سنتی مجلس می گیرند اما عمده مجالس لعن و سب در انحصار جریان "شیعه سکولارست" که ما به حجتیه آنها را می شناسیم. دنبال یک تشکیلات خاص و سازمانی نباشید. حجتیه بیش از انکه یک تشکیلات سازمانی باشد، یک گرایش اعتقادی و یک سبک زندگی است.

اما چرا سراغ این موضوع رفتیم؟ چون بر خلاف تصور رایج، این گونه تفکری، به سرعت در حال رشد و توسعه است و متاسفانه طرفداران بسیاری یافته است؛ طرفدارانی که ممکن است هیچ وقت همدیگر را ندیده باشند.

این گرایش "تحریفی در شیعه"، مظاهر مختلفی در عرصه های فردی و اجتماعی دارند که مجالس اعلام برائت تنها یک جلوه از این تفکر است. برای فهم این گرایش شاذ، باید سراغ سبک تولی آنها رفت. ریشه این برائت ناقص در فهم نارسایشان از "تولی و محبت به اهل بیت" است.

درباره حجتیه حرف بسیارست اما می توان این جریان را در یک جمله خلاصه کرد؛ بزرگترین انحراف اعتقادی حجتیه، حذف ولایت از "تکامل تاریخ" و خلاصه کردن اهل بیت در یک مقطع از زمانست.

تاریخ اهل بیت را باید با 2 وجه شناخت. یک وجه نقطه ای است که محدود به زمان اهل بیت است. اما وجه مهمتر یک اثر تاریخی است که اهل بیت را در تاریخ امتداد می بخشد. اساسا ولایت یعنی امتدادش در مسیر تاریخ. این گرایش قدرت فهم جایگاه ولی خدا را در نظام خلقت ندارد. لذا اینکه اهل بیت وساطت در الوهیت(قوس نزول) و وساطت در بندگی(قوس صعود) است را متوجه نیست.
"بناعبدالله و بنا عرف الله" را در جریان تاریخ درک نمی کند و برای "هل الایمان الا الحبّ و البغض" در نقطه ای از تاریخ متوقف شده است.

سبک تولی این جریان نیز صرفا در محبت خلاصه می شود و فراتر از حب اهل بیت نمی رود. "محبت: تا زمانیکه به عرصه تحقق وعمل نکشیده، به تعبیر رهبری انقلاب، بی ارزش است، چه آنکه دشمنان اهل بیت نیز محب ولی بودند.
چه کسی است در این عالم که جلوه تمام عیار خوبی را دوست نداشته باشد؟ اما این دوستی تا وقتی است که اهل بیت فراتر از سرطاقچه و کتابخانه و محفل و هیات نباشند.

اگر اهل بیت را متوقف در زمان خودشان تحلیل کردیم، نمی توانیم "نصرت ولی" را برای این روزها درک کنیم. رابطه عبد و ولی را منقطع می یابیم و تلاش برای ظهور را فراتر از "لب جنبادن" نمی فهمیم. در برائت نیز به "حرکت لب" اکتفا می کنیم. یا "دعا" یا "سب"؛ تمام. لذا حجتیه ای ها را این روزها در هیچ عرصه ای از حق طلبی نخواهید دید. چون معتقدند ولایت در همان نقطه تاریخی تمام شده است و امتداد معصوم را در جهت تکامل تاریخ متوجه نمی شوند. از همین جهت برائت را نیز فراتر از همان نقطه و حادثه تاریخی نمی بینند.

این جریان اگر علم داشته باشد حتمی و قطعی اجیر استکبارست چون قوی ترین تحریف شیعه را با بالاترین قدرت و شرح صدر رقم زده است واگر مستضعف فکری اند باید اصلاح و تبیین شوند.

جبهه باطل سالها انباشت شده و در "سقیفه" تنها به یک جلوه رسیده است؛ عاشورا نیز که جبهه بندی تمام عیار حق و باطل است بازهم جلوه دیگریست و این ظهور پرقدرت تا امروز امتداد یافته و هر روز عمیق تر و قوی تر شده است. لذا "حقیقت برائت"، تبری از این جریان تاریخی است نه یک حادثه.

"استکبار صهیونیزم" امروز بجهت ابزار قدرت فساد و عمق جبهه باطل در اعلی ترین درجه ظلم به اهل بیت قرار گرفته است اما گرایش "شیعه سکولار" یا همان حجتیه این مهم را فهم نمی کند.

پ.ن : در این یادداشت تلاش کردم فراتر از بهانه "مصلحت" و ضرورت "وحدت شیعه و سنی" مجالس 9 ربیع را تحلیل کنم. چه انکه 9 ربیع تنها یک جلوه از این تفکر است. ماجرا دردناک تر از مجلس لعن و سب است. باید بیشتر نوشت.

 


محسن مهدیان