یادداشتی از عضو بنیاد ملی نخبگان
سال هاست که سخن از پیشرفت استان زده می شود و هرکس مسئولیتی پیدا می کند یا می خواهد مسئولیتی کسب کند، قول می دهد که صنعت و جاده ی شهر را توسعه ببخشد، تا استانمان پیشرفته و صنعتی شود، اما هیچگاه، روی پیشرفت را آنچنان که دلمان می خواست ندیدیم.
کد خبر: ۴۹۷۰۶۷
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۶ 20 September 2017
آنچه که در زیر آورده شده است یادداشت ارسالی مخاطبان تابناک کهگیلویه و بویراحمد است و این سایت محتوای آن را تایید یا تکذیب نمی کند. شما هم می توانید نظر خود را در تایید یا تکذیب این مطلب بیان کنید.
به قلم علی سینا رخشنده مند، عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
که این ره که تو میروی به ترکستان است
کلمه ی توسعه، معنا و مفهومی را به ذهن متبادر میکند که بیانگر: پیشرفت، حرکت رو به جلو،دستیابی و استفاده از تکنولوژی روز، کنار گذاشتن روش های قدیمی و سنتی، دستیابی به اهداف و غایات مطلوب، از طریق افزایش و بازدهی تولید و همچنین بهبود در وضع نهادها و دستیابی به یک سیستم موزون و هماهنگ؛ به طوری که بتوان بر شرایط نامساعد، فائق آمد و آن را بر طرف کرد.
توسعه در زمینه های مختلفی مورد بررسی قرار میگیرد که مهمترین آنها عبارتند از : ۱-توسعه ی اقتصادی ۲- توسعه ی سیاسی ۳- توسعه ی فرهنگی و…
هدف ما در این نوشتار بررسی موانعی است که راه توسعه ی استان را سد نموده اند، و سعی خواهیم کرد به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که چرا باوجود اینکه بارها و بارها از زبان صاحبان مسند و مرکب شنیده ایم که، استان کهگیلویه و بویراحمد، دارای امکانات بالقوه طبیعی و دارای بسترهای توسعه و سرشار از پتانسیل های عظیم مادی و معنوی است، ولی با این حال از نظر شاخص های توسعه، نه تنها از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست، بلکه دچار سیر قهقهرایی و عقب ماندگی است؟ و مردمانش با محرومیت دست و پنجه نرم میکنند؟ کی وچه زمانی قرار است این امکانات بالقوه به بالفعل تبدیل گردد؟ /در نهایت به راه کارهایی که به برون رفت از این وضعیت کمک میکند، اشاره ای خواهم داشت.
الف: موانع فرهنگی.
در حقیقت برای اینکه توسعه و پیشرفت در جامعه ایی شکل گرفته و به ثمر برسد، لازمه ی آن، در عقلایی شدن معرفت ها،و وقوف افراد ، ترویج روحیه ی همه خواهی افراد برای عضویت در جامعه و مشخص شدن روابط آنان به روابطی معلوم ، مشخص و منظم خواهد بود.
در این صورت می توان از نیروی انسان ها و نیروی عظیم و بالقوه آنان و از جمله ، سرمایه های آنان بهتر استفاده کرد، این امر می تواند بهره وری بهتر و کارآمد تر سرمایه و تکنولوژی مواد و انرژی را نیز شکل داده و روش های برخورد با مسائل و مشکلات فردی ، خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی و… را بهبود بخشند.
مولفه های فرهنگی تاثیر گذار بر توسعه ، طیف وسیعی از عناصر روانی و اجتماعی و حتی شخصیتی را در بر میگیرد. احساس غرور و سربلندی، حس رقابت ، انگیزه ی پیشرفت، وجدان کاری، سخت کوشی، امیدواری، احساس نزدیکی و یکپارچگی شهروندان، احترام به قانون و نظم، احساس دلبستگی به محل زندگی، استقبال از دستاوردهای مثبت سایر جوامع، از جمله عوامل مهم روانی توسعه در یک جامعه به حساب می آیند و میتوانند در توسعه ی یک جامعه نقش داشته باشند.
با این حال ، بدون هیچ تامل و بررسی، میتوان نتیجه گرفت که در استان ما فرهنگ مبارزه ی برای طلب حق، دچار مشکل است، انگیزه ی پیشرفت خواهی و موفقیت طلبی مسئولین و مردمان، ضعیف است، تقدیر گرایی منفی در استان ما رواج دارد، قناعت گرایی به صورت منفی رایج است، ثروت گرایی عقلایی و مشروع، چندان تشویق نمیشود. کار آفرینی اهمیت بالایی ندارد و به کارآفرینان از لحاظ جایگاه اجتماعی توجه چندانی نمی شود. مسئولیت پذیری مردم، تا حدودی کم رنگ شده و گفتمان ” به من چه ” و "کلاه خودت را بگیر که باد نبره ” کاملا در جریان است، تنها انتظاراتی که از مدیران خود دارند، انتظارات عاطفی و احساسی است، نه انتظارات توسعه ای.
مسئولین و مردمان این استان ، کم خواه؛ قانع در خواستن، دارای آرزوها و آرمان های کوچک، رویکرد اقتصادی آنها، مبتنی بر معیشت است، نه تولید ثروت.
هدف کارگزاران، امروز است و ” چو فردا بیاید، [فکر و] کار فردا کنند” ؛ فکر میکنند توسعه چیزی است که باید به انها داده شود، نه اینکه برای رسیدن به توسعه، باید تلاش کرد و توسعه را بدست اورد.
این روحیه باعث شده است تا افراد، هرآنچه که بر آنها روا می شود را ، بدون هیچ مخالفتی بپذیرند، معمولا در مواجه با موارد نارسا، یک وجه مشترک دارند و آن است که: ” جای شکرش باقیست که فعلا این هست، اگه نباشد چه کنیم؟؟ ”
نکته ی دیگر ؛ دل سردی و نا امیدی قشر تحصیلکرده ی استان است که چون احساس می شود، مورد بی مهری تصمیم گیران و تصمیم سازان قرار گرفته اند، به زندگی روزمره ی خود مشغول گشته و موضع بی تفاوتی اتخاذ کرده اند یا عطای استان و مسئولانش را به لقایش بخشیده اند؛ فرار را بر قرار ترجیح داده و به خارج از استان مهاجرت کرده اند.
سال هاست که سخن از پیشرفت استان زده می شود و هرکس مسئولیتی پیدا می کند یا می خواهد مسئولیتی کسب کند، قول می دهد که صنعت و جاده ی شهر را توسعه ببخشد، تا استانمان پیشرفته و صنعتی شود، اما هیچگاه، روی پیشرفت را آنچنان که دلمان می خواست ندیدیم.
توجه کنید: پیشرفت( یا به قولی توسعه) از مسیر صنعت نمی گذرد، صنعت یکی از میوه های پیشرفت و توسعه است، نه مسیر پیشرفت توسعه.
پیشرفت و توسعه امری وارداتی نیست که از کشوری به کشوری یا استانی به استانی یا از شهری به شهر ی وارد شود، پیشرفت و توسعه، امری درونزا است و باید از درون شهر و کشور بجوشد.
پیشرفت واقعی ، تنها از مسیر پیشرفت نیروی انسانی شهر میگذرد، پیشرفت واقعی از مسیر فکر بومی میگذرد و جز این هر راهی وابستگی است.
به راستی کدام مسئول، شعار و هدفش ساختن انسان برای شهر بوده است؟؟؟
کدام مسئول ، پیشرفت را از مسیر گسترش مراکز دانشی و فرهنگی شهر و استان پیگیری می کند؟
متولیان فرهنگ و فرهنگ سازی و شورای فرهنگ عمومی و نیز مهمترین وسیله ی ارتباط جمعی استان، چقدر در بحث فرهنگ و فرهنگ سازی برنامه داشته و دارند؟ و در این زمینه چقدر موفق بوده اند؟؟
مردم تحت تاثیر کدام تبلیغ فرهنگی و سازندگی توسط متولیان و فرهنگ سازان و نیز مهمترین وسیله ی ارتباط جمعی استان، قرار گرفته اند؟
استانداران و فرمانداران و… که از قدیم الایام تا کنون، بر این استان فرمانروایی کرده اند، چقدر از زیر دستان خود اعم از ادارات و نهادها و ارگان ها و… در خواست فرهنگ سازی و توسعه داشته اند؟ و در این زمینه مثمر ثمر و تاثیر گذار بوده اند؟
در استان کهگیلویه و بویر احمد چقدر در مجموعه های مختلف، به مقوله ی فرهنگ و فرهنگ سازی پرداخته ایم؟
چقدر هزینه ی فرهنگ سازی درست و درمان و جدی و کارساز در مجموعه های ما خرج میشود؟
دست اندکاران و مدیران ما چقدر به برگزاری سمینارهای علمی و آموزشی در زمینه های مختلف و نیز در راستای توسعه و پیشرفت استان و شهرستان ها اهمیت داده اند و چند سمینار علمی و اموزشی و… برگزار کرده اند؟
چند کنفرانس و همایش و … برگزار کرده ایم تا بدین وسیله باعث معرفی و شناساندن نام استان بشود؟
در زمینه ها و رشته های مختلف، چقدر توانسته ایم افتخاری ملی و بین المللی کسب کنیم تا بدین وسیله نام استان بر سر زبان ها بیفتد؟
چقدر توانسته ایم در میادین ورزشی و المپیادهای مختلف علمی رتبه کسب کنیم که نام استان معرفی بشود؟
ما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا حالا، چند نیرو در سطوح عالیه ی مدیریتی کشوری داشته ایم؟
چقدر توانسته ایم نیرویی برای وزارت پرورش بدهیم؟ در دولت های مختلف که بر سر کار آمده اند، چند وزیر تا حالا از استان ما معرفی شده؟
خوب همه ی اینها مسائلی است که باعث بر سر زبان ها افتادن و معرفی یه استان و یا منطقه میشود.
معمولا شاخص هایی برای معرفی و بر سر زبانها افتادن نام یک منطقه وجود دارد یا اون منطقه را با نام مشاهر ادبی و معروف آن میشناسند- همچنانکه شیراز را با نام سعدی و حافظ و یا با نام امام زاده های مشهور مثل امام رضا در مشهد و یا حضرت معصومه در قم و یا شاهچراغ شیراز و… و یا مکان های تاریخی مثل سی و سه پل و پل خواجو و… در اصفهان و مکان های تاریخی و … در دیگر استان ها.
به هر روی – منظور بنده این است که دیگر استان ها در زمینه ی شناساندن نام استان خود به طرفندها و شگردهای مختلفی تلاش و کوشش کرده اند.
ولی ما با وجود این همه جاذبه های گردشگری و اماکن مقدس و تاریخی و…. تلاش چندانی برای معرفی آنها در سطح کلان و کشوری و… انجام نداده ایم.
بنا بر این- مشکل از ثقیل و بد تلفظ بودن و چند سیلابی بودن نام- کهگیلویه و بویر احمد – نیست، مشکل از ماست که نتوانسته ایم این نام را به دیگران بشناسانیم
ما باید آن قدر در زمینه های مختلف تلاش کنیم و افتخار کسب کنیم و قوی باشیم که آوازه ی ما به همه افاق برسد و شهرت مان عالمگیر بشود تا دیگران مجبور بشوند نام استان ما را یاد بگیرند و به خاطر بسپارند.
زمانی پیشرفت واقعی برای استان حاصل می شود که انسان های استان پیشرفت کنند.
خود غرب ، برای صنعتی شدنش، ابتدا با ظهور رنسانس، انسان هایش را متحول کرد و بعد به تبع آن، صنعتش متحول شد.
پیشنهاد میکنم ، هر کس دلش برای پیشرفت استان میسوزد، به فکر سونامی تغییر مدیران ناکارآمد استان باشد و نیز به فکر استعداد های نیروی انسانی استان باشد، این بزرگترین سرمایه ی و دارای استان است که از استان فرار می کند، جهان آینده جهان صنعت نخواهد بود، در آینده ای نه چندان دور، استانی و شهری پیشرفته خواهد بود، که مراکز دانشی و نخبگان و سرمایه ی اجتماعی آن بالاتر باشد.
از منظر ملاحظات سیاسی، باید گفت که توسط نمایندگان استان که در ادوار مختلف با رای مردم به مجلس شورای اسلامی راه یافته اند، پیشنهاد مشخص در چارچوب مباحث بنیادین شناخت و رفع علل و عوامل عقب ماندگی استان کمتر ارائه گردیده است.
چقدر مشکلات و مصائب و گرفتاری مردم از تربیون مجلس به گوش مسئولان رسیده است؟
بیاییم بدون تعارف و صادقانه و بدون رو درواسی بسامد کلمه ی کهگیلویه و بویراحمد را در نطق های نمایندگان ادوار مختلف استان در مجلس شورای اسلامی بررسی کنید، ببینید چند بار نام استان ما از تربیون مجلس به گوش مسئولان رسیده است، از این روی نباید توقع داشته باشیم مسئولان کشوری نام استان ما را به راحتی تلفظ کنند. حق هم دارند چون این اسم به سمع مبارکشان نرسیده و نا آشناست.
یکی دیگر عوامل توسعه نیافتگی استان ما، سیاست زدگی بیش از حد مدیران است. مدیران استانی و شهرستان های ما، درطول سالهای گذشته تا حال، اکثرا دیدگاه های سیاسی پررنگی را ابراز و آن را در حیطه ی کار خود اعمال کرده اند و این سیاست منجر به اختلاف نظر ها و مانعی در برابر پیشرفت استان و شهرستان های ما گردیده است.
از نظر موانع اقتصادی نیز باید گفت:
با توجه به اینکه استان ما دارای پتانسیل گوناگون گردشگری است -و به قولی پایتخت طبیعت است- اما با عدم سرمایه گزاری در زیر ساخت های مناسب گردشگری، مواجه هستیم و به عبارتی این فرصت، روی زمین مانده است، در حالیکه همه معترف هستند که مراکز گردشگری استان ، چشم هر بیننده ای را خیره می کند.
چقدر توانسته ایم با تامل با دیگر همکاران خود در صدا و سیمای استان های دیگر و نیز شبکه های مختلف رسانه ی ملی، به معرفی این جاذبه های گردشگری بپردازیم؟
چقدر در معرفی جاذبه های تاریخی و گردشگری استان ما، موفق بوده ایم و چه کارهایی برای تبلیغ و معرفی این مراکز کرده ایم ؛ تا بدین وسیله نام استان ما به گوش دیگران برسد؟
چقدر توانسته ایم با پدیده نامیمون قوم گرایی و ضابطه گریزی که سال ها سایه شومش بر استان سیطره یافته است مبارزه کنیم؟
دوستان ما فقط به جنبه های فرهنگی و قومی و تاریخی و… اشاره کردند ولی مساله ی اقتصادی را کمتر مورد توجه قرار داده اند،
آیا بزرگوارانی که به دنبال تغییر نام استان هستند- تا به حال هزینه ها و مسائل اقتصادی این پروژه ی تغییر نام استان را در این بازه ی زمانی و اقتصادی نظر گرفته اند؟؟ آیا به این مساله را در نظر گرفته اند که چه هزینه ای برای تغییر شناسنامه و کارت ملی و گواهی نامه ها و کارت ها و مدارک دانشگاهی و تعویض تابلوها راهنمایی و رانندگی و… ادارات و و موسسه ها و …و…و… در بر دارد؟؟
بیکاری که یکی از نتایج ملموس آن، فقر است، نقش عمده ای در توسعه نیافتگی استان ما دارد. چون در استان، فرصت های شغلی متناسب با جمعیت وجود ندارد، شاهد افزایش خیل بیکاران و در نتیجه گسترش شعاع فقر هستیم، اگر یک آمار دقیق از وضعیت معیشتی مردم استان گرفته شود، از نظر فقر، استان ما همچون دیگر شاخص ها، در ردیف آخر قرار دارد.
زندگی بخور و نمیر و سطح درآمد پایین مردم، باعث شده که مردم نتوانند در طرح های کلی و سرمایه گذاری های کلان و نیمه کلان سهمی داشته باشند.
اگر نیم نگاهی به به آمار خودکشی، اعتیاد- بی کاری- میزان بزهکاری و فساد- ونیز آمار جوانانی که بر اثر فقر و نداری، برای کارگری به استان های مجاور واز جمله شیراز مسافرت میکنند و یکی یکی از ساختمان های چندین طبقه ای به پایین پرت میشوند- واقعا حیرت انگیز و تاسف بار است.
فقر اقتصادی، فقر فرهنگی را نیز در پی خواهد داشت و به فرموده ی مولای متقیان: ” فقر که از دری وارد شود، ایمان از در دیگری خارج می شود”.
این وضعیت، برون رفت از عقب ماندگی را اگر نگوییم غیر ممکن ، که مشکل ساخته است.
البته این را نیز بگویم که به حکم
” عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو” تلاش هایی که توسط مسئولان و نمایندگان محترم مجلس و… نیز صورت گرفته را ارج می نهیم ولی معتقدیم باید بیشتر تلاش و کوشش کرد.
*با عرض پوزش از اطاله ی کلام- مخلص کلام انکه:*
همه ی ما ها – در گمنامی و محرومیت و عقب ماندگی استان و نام استان کهگیلویه و بویراحمد مقصر هستیم.
بنابر این همچنانکه برادر عزیز و ارزشمندمان جناب آقای دکتر وکیلی فرمودند: سخن بنده به معنی مخالفت صد در صد با تغییر نام استان نیست و بنده هم جز کسانی هستم که نام استان را فی النفسه نه عامل توسعه می دانم و نه جز مقدسات، بلکه معتقد هستم بزرگی و سخت تلفظ بودن نام استان ، نه مانع توسعه است و نه تک سیلابی شدن آن و سهل البیان شدن اسم استان، عامل توسعه به حساب می آید.
و چنانکه پیشتر گفته شد، اگر از سر انصاف بنگریم، همه در معرفی و تبلیغ و شناساندن نام استانمان کوتاهی کرده ایم
*-از این روی حالا که بحث تغییر نام استان بر سر زبان ها افتاده است، باید به خرد جمعی و اجماع کلی احترام گذاشت، اتحاد، وحدت و یکپارچگی حفظ را کرد و هر نامی که خرد جمعی و همه ی مردم انتخاب کردند(چه همان اسم فعلی، یعنی کهگیلویه و بویراحمد) و چه نام جدیدی، باید اولا به رای اکثریت گردن نهاد، و حرمت ها را نگه داشت ، این مطلب را نیز مد نظر داشته باشیم که هم مخالفان و هم موافقان تغییر، هر دو، فرزندان این مرزبوم بوده و از سر دلسوزی اظهار نظر میکنند، بنابراین باید به اندیشه وشیوه ی تفکر مخالف خود نیز احترام گذاشت و حق اظهار نظر و نقد و بررسی از کسی سلب نگردد و به همه ی افراد حق اظهار نظر و اندیشه داده شود، از توهین و تفرقه بپرهیزیم.
دو دیگر اینکه در جهت معرفی و شناساندن -نام استان- به روش ها و شیوه های قانونی و مثمر ثمر و مختلف اقدام جدی کرد.*
*نکند اسم جدیدی انتخاب بشود- و خود باعث گمنامی بیشتر استان گردد- آنگونه که ما مجبور باشیم برای معرفی این نام جدید بگوییم همان استان کهگیلویه و بویراحمد قدیم است*.
*از این روی باید همه ی جوانب را در نظر گرفت، از سر احساس تصمیم نگرفت و کار کارشناسی صورت گیرد، ماه ها و روزهاو ساعت ها در این زمینه تحقیق و جستجو و تبادل نظر کرد.
*و از همه ی جنبه های اقتصادی، روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، ادبیات، فلسفه، نظام مهندسی و… و…. مورد بررسی همه جانبه قرار بگیرد که ایا همین نام کهگیلویه و بویراحمد شایسته است یا نام دیگری*.
*تا چه مقبول افتد و چه در نظر آید*
[ شنیدم که خسرو به شیرویه گفت
در آن دم که چشمش زدیدن بخفت
برآن باش تا هرچه نیت کنی
نظر در صلاح رعیت کنی ]
عاقبت بخیری را برای همه ی مردم ایران زمین،بخصوص برای هم استانی های عزیز از درگاه احدیت مسالت دارم.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار