مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه‌های شیراز به رئیس قوه قضائیه پیرامون عملکرد اخیر دستگاه قضا اعلام کرد: مستقل از سلیقه سیاسی آقای بقایی، آیا این نمونه و نمونه‌های مشابه در برخوردهای بدون قاعده، شائبه وسیله قرار دادن قدرت برای برخورد با رقبای سیاسی را در اذهان ایجاد نمی‌کند و وجهه دستگاه مورد هدایتتان را مخدوش نمی‌کند؟
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
آیت الله آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
متاثر از تصویر عملکرد قوه قضائیه در مقاطع متعدد و اتفاقات گوناگون و از سر دلبستگی به نظام اسلامی و توفیق ملت، بر خود فرض دیدیم تا نسبت به عواقب و اثرات احتمالی آن، توجه و تذکر بدهیم.
چند روز پیش سالروز فاجعه هجده_تیر را پشت سر گذاشتیم. پر واضح است که ما با هر گونه اقدام براندازانه مخالفیم، اما به راستی کدام وجدان بیدار و انسان عدالت طلبی میتواند بپذیرد یک مادر، حدود بیست سال حتی از زنده یا مرده بودن فرزندش بی اطلاع باشد؟ و بدون رسیدگی واقعی و اثرگذار و نتیجه بخش به آن اتفاقات هولناک، پرونده بی سر انجام رها بشود.
در خلال فتنه هشتاد و هشت نیز متاسفانه نمونه های مشابه و بی سر انجامی را میتوان یافت.
و به همین ترتیب در طول همین چند سال اخیر می توان نمونه های بسیار زیادی را فهرست کرد از برخوردها و عدم برخوردهای نهادهای قضائی و نظارتی که مشمول هیچ توجیه روشن و عادلانهای نمی شود.
از حادثه تلخ قطار سمنان و سوختن تعدادی از هموطنان تا ماجرای تلخ پلاسکو تا قطع گسترده درختان پایتخت که بارها تشکل های مختلف دانشجویی نسبت به آن رسما اعلام جرم کردند، تا ماجرای تلخ منصور نظری که با بازداشت های بی قاعده و شلاق های بی حساب و کتاب و رعب آفرینی برای همسر و دختر مظلوم و بی دفاع ایشان روبرو شد،تا قضیه املاک نجومی و حقوق‌های نجومی که وقوع جرم و نمک نشناسی و دست درازی به بیت المال و خیانت به امانت مردم، بر همگان روشن گشت تا موارد بسیار زیاد دیگری که می شود به این لیست اضافه کرد.
حال و در آخرین مورد بازداشت مجدد و غیر قانونی آقای بقایی جلب توجه می کند.
پیش تر نیز ایشان خلاف رویه معمول، با مصاحبه مسئولان ارشد قضائی و به صورت رسانه ای و طولانی مدت بازداشت شدند که بخش قابل توجهی از آن را در زندان انفرادی گذراندند و در نهایت بدون آن که جرمی اثبات بشود، آزاد شدند.
ظاهرا این بار و در اعتراض به این رویه اعتصاب غذا نیز کرده اند و حالشان رو به وخامت گذاشته.
مستقل از سلیقه سیاسی آقای بقایی، آیا این نمونه و نمونه های مشابه در برخوردهای بدون قاعده، شائبه وسیله قرار دادن قدرت برای برخورد با رقبای سیاسی را در اذهان ایجاد نمی کند و وجهه دستگاه مورد هدایتتان را مخدوش نمی کند؟
متکی بر توضیح مختصر فوق، به راستی چه چیزی برای قوه قضائیه کسب وجهه می کند و اعتماد می آفریند؟
آن چنان که شما پیش تر فرموده اید: "کثرت مراجعات مردم به قوه قضائیه و شلوغی راهرو دادگاه ها نشانه اعتماد است" ؟ یا کسب اعتماد عمومی از مسیر برخوردهای شفاف و عادلانه و غیر جناحی میگذرد؟
متذکر می شویم که، در دادگاه عدل الهی و وجدان عمومی، انتخاب هر کدام از مسیرهای فوق و عواقب و اثرات آن را به پای جنابعالی و همکارانتان خواهند نوشت.
والسلام علی من اتبع الهدی
به امید ظهور عدالت گستر گیتی
مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه های شیراز
باسمه تعالی
آیت الله آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
متاثر از تصویر عملکرد قوه قضائیه در مقاطع متعدد و اتفاقات گوناگون و از سر دلبستگی به نظام اسلامی و توفیق ملت، بر خود فرض دیدیم تا نسبت به عواقب و اثرات احتمالی آن، توجه و تذکر بدهیم.
چند روز پیش سالروز فاجعه هجده_تیر را پشت سر گذاشتیم. پر واضح است که ما با هر گونه اقدام براندازانه مخالفیم، اما به راستی کدام وجدان بیدار و انسان عدالت طلبی میتواند بپذیرد یک مادر، حدود بیست سال حتی از زنده یا مرده بودن فرزندش بی اطلاع باشد؟ و بدون رسیدگی واقعی و اثرگذار و نتیجه بخش به آن اتفاقات هولناک، پرونده بی سر انجام رها بشود.
در خلال فتنه هشتاد و هشت نیز متاسفانه نمونه های مشابه و بی سر انجامی را میتوان یافت.
و به همین ترتیب در طول همین چند سال اخیر می توان نمونه های بسیار زیادی را فهرست کرد از برخوردها و عدم برخوردهای نهادهای قضائی و نظارتی که مشمول هیچ توجیه روشن و عادلانهای نمی شود.
از حادثه تلخ قطار سمنان و سوختن تعدادی از هموطنان تا ماجرای تلخ پلاسکو تا قطع گسترده درختان پایتخت که بارها تشکل های مختلف دانشجویی نسبت به آن رسما اعلام جرم کردند، تا ماجرای تلخ منصور نظری که با بازداشت های بی قاعده و شلاق های بی حساب و کتاب و رعب آفرینی برای همسر و دختر مظلوم و بی دفاع ایشان روبرو شد،تا قضیه املاک نجومی و حقوق‌های نجومی که وقوع جرم و نمک نشناسی و دست درازی به بیت المال و خیانت به امانت مردم، بر همگان روشن گشت تا موارد بسیار زیاد دیگری که می شود به این لیست اضافه کرد.
حال و در آخرین مورد بازداشت مجدد و غیر قانونی آقای بقایی جلب توجه می کند.
پیش تر نیز ایشان خلاف رویه معمول، با مصاحبه مسئولان ارشد قضائی و به صورت رسانه ای و طولانی مدت بازداشت شدند که بخش قابل توجهی از آن را در زندان انفرادی گذراندند و در نهایت بدون آن که جرمی اثبات بشود، آزاد شدند.
ظاهرا این بار و در اعتراض به این رویه اعتصاب غذا نیز کرده اند و حالشان رو به وخامت گذاشته.
مستقل از سلیقه سیاسی آقای بقایی، آیا این نمونه و نمونه های مشابه در برخوردهای بدون قاعده، شائبه وسیله قرار دادن قدرت برای برخورد با رقبای سیاسی را در اذهان ایجاد نمی کند و وجهه دستگاه مورد هدایتتان را مخدوش نمی کند؟
متکی بر توضیح مختصر فوق، به راستی چه چیزی برای قوه قضائیه کسب وجهه می کند و اعتماد می آفریند؟
آن چنان که شما پیش تر فرموده اید: "کثرت مراجعات مردم به قوه قضائیه و شلوغی راهرو دادگاه ها نشانه اعتماد است" ؟ یا کسب اعتماد عمومی از مسیر برخوردهای شفاف و عادلانه و غیر جناحی میگذرد؟
متذکر می شویم که، در دادگاه عدل الهی و وجدان عمومی، انتخاب هر کدام از مسیرهای فوق و عواقب و اثرات آن را به پای جنابعالی و همکارانتان خواهند نوشت.
والسلام علی من اتبع الهدی
به امید ظهور عدالت گستر گیتی
مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه های شیراز
