روز جهانی زبان مادری و نقش کمرنگ مسئولان استان در حفظ زبان مادری
زبان شیرین و اصیل مازندرانی( تبری) ، یکی از قدیمی ترین زبانهای تاریخ ایران باستان است ، متاسفانه این زبان شیرین در برخی از شهرهای مازندران با زبانهای دیگر ادغام شده است . در حالی که در برخی از استانها همچون لرستان ، در روز جهانی زبان مادری این روز را جشن می گیرند اما در استان مازندران این اقدام صورت نمی گیرد . متاسفانه مسئولان استانی به جای ارج نهادن به زبان مادری و شیرین مازندرانی از کنار آن بی تفاوت می گذرند...
کد خبر: ۳۸۳۳۵۶
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۳ 23 February 2017
به گزارش تابناک مازندران، روز سوم اسفند برابر با ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است . به همین جهت در اکثر نقاط جهان در این روز جشن برپا می شود .
 
در کشورمان با مسئله مهم عدم درک متقابل میان فرهنگی مواجه هستیم و این مسئله متاسفانه هم از سوی نخبگان و هم از سوی دولتمردان مورد بی اهمیتی و بی مهری قرار گرفته است.
 
 اگربه درستی با مبانی دیالوگ آشنا باشیم ، آن گاه متوجه میشویم که زبان نقش کلیدی در تقارب و فهم دیگری دارد. دغدغه فرهنگ ها همواره این بوده که هر کدام می خواهند خود را آن گونه که هستند به دیگری معرفی کند اما همواره با ایستادگی دیگری مواجه می شوند و این ایستادگی گاه تا به رسمیت نشناختن آن کشیده شده است..
 
در واقع زبان و ادبیات فارسی، ستون استوار هویت ایرانی است. به اعتقاد بیشتر پژوهشگران تمامی زبان‌هایی که در ایران وجود دارند به ایرانی باستان برمی‌گردند، بین لهجه‌های ایرانی تقریبا ۷۵ درصد به لحاظ ریشه‌ای شباهت وجود دارد.
 
گرامیداشت روز زبان مادری در بنگلادش
 
روز زبان مادری از مناسبت‌های ملی بنگلادش و تعطیل عمومی است. آيين گرامیداشت روز زبان مادری در بنگلادش با مشاركت فعال برخي نمايندگي‌هاي فرهنگي و سياسي مقيم داكا از جمله رايزني فرهنگي ايران در داكا، برگزار شد. ولی...
 
زبان شیرین مازندرانی، یکی از قدیمی ترین زبانهای تاریخ ایران باستان است ، که البته به نامهای زبانهای مازنی، مازرونی، تبری، طبری و گلکی،  نام یکی از زبان‌های ایرانی شمال‌غربی است که در گروه زبان‌های کنارهٔ دریای مازندران قرار دارد. این گروه شامل زبان‌های زازاکی، گورانی، تاتی، تالشی، گیلکی، مازندرانی و سمنانی می‌باشد و از لحاظ تاریخی جزء شاخه شمال‌غربی زبان‌های ایرانی بوده و در ارتباط با زبان پهلوی اشکانی می‌باشد. زبان مازندرانی از غرب با گویشوران گیلکی، از جنوب با گویشوران تاتی و از شرق و جنوب شرق با گویشوران ترکمنی و فارسی همجوار است و در درون خود دارای گونه‌هایی است. مردم مازندران زبانشان را «گلکی» نیز می‌نامند،
 
نام زبان مازندرانی کنونی که در میان عوامل به اشتباه با نام گیلکی خوانده می شود زبان تبری است که برگرفته از نام سرزمین تبرستان است . زبان تبری یکی از گرانقدرترین میراث های فرهنگی ایران محسوب می شود چرا که این زبان از معدود زبان های ایرانی است که از زیرشاخه های زبان کاسپین و نیز ادامه زبان پهلوی اشکانی به شمار می رود . امروزه این زبان به دلیل چیرگی و گسترش زبان فارسی در مناطق تبری زبان در حال از میان رفتن است این زبان تا 500 سال پس از فتح ایران توسط اعراب همچنان به خط پهلوی نگاشته می شد و در تبرستان بزرگ که شامل مازندران کنونی و بخش های بزرگی از استان گلستان ، شرق گیلان ، شمال سمنان و تهران کنونی می شده است به همین خط و زبان سکه ضرب می کردند .
 
 زبان مازندرانی چیست ؟
 
به هر حال زبان تبری در گذشته دارای ادبیات پربار و گسترده ای بود که از آن جمله می توان کتاب مشهور مرزبان نامه که از جمله آثار فاخر ادبیات کلاسیک ایران می باشد را نام برد که به زبان تبری نگارش شده است اما امروزه تنها ترجمه فارسی آن در دسترس مردم باشد . از جمله آثار فاخر دیگر ادبیات تبری نیکی نامه ، باوند نامه ، طنزالاسرار و چامه های امیر پازواری و در زمان معاصر مجموعه اشعار روجا ، اثر نیما یوشیج را می توان نام برد . زبان شناسان زبان تبری را از خانواده ی زبان های هند و اروپایی می دانند . پیرو سرشماری های مرکز آمار ایران مازندرانی ها و تبری زبانان جز اقوام غیر پارس به شمار رفته و حدود 6 درصد از جمعیت ایران را شامل می شوند . زبان تبری امروزه افزون بر مازندران در برخی مناطق استانهای گلستان ، تهران و سمنان نیز گویش می شود.
 
لهجه‌ها
 
بررسی کارشناسانه در جلگه‌ها و سپس نواحی کوهستانی موجب شناسایی دوازده لهجه مختلف درمازندران شده است:
 
    منطقه کردکوی: شامل هزار جریب شرقی، شاه کوه زیارت، بالاجاده، رادکان، گز شرقی و غربی و روستاهای غیر ترکمن نشین از زنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه.
    منطقه بهشهر و نکا: شامل چهاردانگه هزارجریب از سورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگه‌ای از گلوگاه، شاه کیله تا انتهای منطقه قره طغان و رودخانه نکارود.
    منطقه ساری: شامل چهاردانگه از کیاسر تا کوهستانهای دودانگه، جلگه‌های مابین میان دورود و جلگه‌های مناطق غربی تجن رود تا جویبار.
 
    منطقه قائمشهر: شامل مناطق کوهستانی فیروز کوه، سوادکوه و روستاهای جلگه‌ای حد فاصل بین کیاکلا، جویبار و روستاهای کوهپایه‌ای بیشه سر.
    منطقه بابل: از مناطق کوهستانی چلاو آمل تا بندپی، امامزاده حسن در سمت غربی آلاشت و نواحی جلگه‌های حد فاصل فریدونکنار، بابلسر، بهنمیر، کیاکلا تا روستاهای کوهپایه‌ای کهنه خط، گنج افروز و بابل کنار.
    منطقه آمل: از کوهستانهای بندپی تا چلاو، لاریجانات، نمارستاق و کلارستاق آمل تا حوالی امامزاده هاشم و جلگه‌های دو سمت هراز، دشت‌سر و محمودآباد و کوهپایه‌ها و جلگه‌های جاده چمستان، میان آمل و نور.
    منطقه نور و نوشهر: شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم، کجور، محال ثلاث و جلگه‌های حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.
 
    چالوس و تنکابن شرقی: شامل مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد.
    تنکابن مرکزی: شامل لهجه‌های دوهزار و سه هزاری و خرم‌آبادی و گلیجانی و چالکش یعنی جلگه‌های حد فاصل آب نشتا تا آب شیرود.
    منطقه علی‌آباد کتول: شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار و مناطقی چون کتول، پیچک محله، محمودآباد، فاضل آباد و جلگه‌های غیرترکمن نشین بلوک استارآباد قدیم.
    منطقه قصران باستانی: شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایه‌ای توچال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود.
    منطقه دماوند: شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند، رودهن، بومهن تا فیروزکوه.
 
تاریخ زبان

 
نویسندگان مسالک و ممالک در نخستین قرنهای اسلامی در ذیل گفتار دیلمان و طبرستان از این گویش یاد می‌کنند. ابوعبدالله مقدسی می‌گوید: «زبان کومش و گرگان به هم نزدیک است. ها بکار می‌برند و می‌گویند هاکن و هاده و آن را حلاوتی‌ست، و زبان مردم طبرستان بدانها نزدیک است مگر در آن شتاب است». از این گونه نوشته‌ها فقط پیداست که گویش طبری را در قرنهای نخستین اسلامی بازشناخته‌اند ولی از آنچه در ادامه می‌آید می‌توان دریافت که به این گویش نوشته‌ها و شعرهایی بوده که امروز پاره‌ای از آنها به ما رسیده‌است. این نامها و نوشته‌های اندک نشان می‌دهد که چون طبرستان پس از برافتادن شاهنشاهی ساسانی مدتها از دایره نفوذ خلافت بیرون بوده و چندین قرن حکومت محلی داشته این گویش دارای سنت ادبی شده و این سنت پس از برافتادن آن حکومتها از میان رفته است
 
آثار از بین رفته:
 
    مرزبان نامه از اسپهبد مرزبان بن رستم (سدهٔ چارم) که متن طبری آن از دست رفته و دو ترجمه فارسی از آن به جا مانده است.
    نیکی نامه دیوان شعر همین اسپهبد که ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان از آن به عنوان «دستور نظم طبرستان» یاد کرده است.
    باوند نامه تاریخ طبرستان به شعر بوده که در میانهٔ سده‌های پنجم و ششم گرد آورده بودند.
    شکره در نوروزنامه خیام از آن نام برده شده است.
 
   آثار مانده:
 
از آثار نظم و نثر طبری قرون چهارم تا نهم هجری، تنها ابیات و عباراتی پراکنده در لابلای سطور قابوس نامه، تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، تاریخ رویان اولیاءالله آملی و تاریخ طبرستان و رویان و مازندران ظهیرالدین مرعشی بر جای مانده است. همه این آثار را صادق کیا بررسی کرده و داوود منشی زاده کار او را دنبال کرده است (نیز رجوع کنید: هَمِّر، ۱۹۱۳؛ بهار، ۱۳۱۶؛ ادیب طوسی، ۱۳۳۲؛ عمادی، ۱۳۵۹).
 
همچنین شش دوبیتی طبری در میان برگه‌های نسخه‌ای خطی از دیوان نظامی گنجوی، محفوظ در کتابخانه ملی پاریس، الحاق شده که محمد قزوینی آنها در «مسائل پاریسیه» ی خود ضبط کرده است (افشار، ۱۳۸۳) و نیز چهار بیت طبری در جامع الالحان عبدالقادر مراغی ثبت است. (صادقی، ۱۳۷۳). افزون بر اینها مفردات و ترکیبات طبری قدیم را در جای جای تاریخ مازندران شیخ علی گیلانی (سدهٔ یازدهم)، تحفة المؤمنین حکیم مؤمن تنکابنی (سدهٔ یازدهم)، فرهنگ انجمن آرای ناصری، فرهنگ آنندراج و … می‌توان یافت. عموم اینگونه لغات شامل نام گیاهان و جانوران و خوراک و پوشاک و اصطلاحات مدنی و جغرافیایی است (کیا، ۱۳۲۶؛ عمادی، ۱۳۶۲؛ صمدی، ۱۳۷۲؛ قاسمی، ۱۳۸۳).
 
منابع: ویکی پدیا، Ahouraa ، انوری، حسن. فرهنگ بزرگ سخن،تهران،انتشارات سخن،1382.ش، ج5. طاهری شهاب،سیدمحمد.تاریخ ادبیات مازندران،تهران، نشررسانش،1381.ش،ج1. نجف زاده بارفروش،محمد باقر.واژنامه مازندرانی،تهران، نشربلخ،1368ش. - نصیری اشرفی،جهانگیر.فرهنگ واژگان تبری،تهران،انتشارات احیاء کتاب،1381ش،ج1. - نوری،نظام الدین.تاریخ ادبیات مازندران،تهران، نشرزهره ،1380.ش.  - یزدان پناه لموکی،طیار.تاریخ مازندران باستان،تهران ، نشرچشمه،1385.ش
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۷
انتشار یافته: ۳۵
آرش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۰۶
به تظرم زبان شیرین و اصیل مازندرانی( تبری) قدیمی ترین زبان در بین ایرانیهاست
عباس پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۰۶
متاسفانه در حالی که اکثر استانها مردم به زبان مادری حرف میزنن ولی مازندرانیها کمتر این کار رو انجام میدن
چالوسی ریکا
|
Netherlands
|
۰۴:۱۱ - ۱۳۹۷/۰۸/۰۲
بنده به عنوان یک چالوسی به هویت طبری خود افتخار می کنم و با افتخار به زبان طبری گویش می کنم

مه افتخار کمه طبریمه
Benjamin
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۱
احوال پرسی کمه به تی موم. مازنی زبون. ها. یا گیلیکی زیبون ها. من. بنیامین اصلات شمالی بابلی ساکن. امریکا هستم. میخواستم بگم تورو خدا زبان مازنی یا گیلی تو خودتون گسترش بدین شما هر چی میاد فارسی زبان تر میشد. به خدا. اینجا. بوستر مغازم. نوشته. سره دله. بی امی شی رواقسر دیق دله ناکن
تورو. خدا گسترش بدین. اگه دیدن یک کلمه. فارسه وارد زبونتون شد پاکش کنید از گیلیکی استفاده کنید. شهمیزادی ها مهدی شهر ها. از گلستان. تا گیلان. شمال. و هم زبوننن. زبونتون و گسترش بدین. درود بر شما. شمه تک تکپ باوم شمه فیدا
پاسخ ها
بابلی واقعی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۶:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۱
آقای رشتی برو اول زبان مازندرانی را یاد بگیر بعد بیا خودتو مازندرانی معرفی کن. تو حتی لهجه ات شبیه بابل نیست چه جوری میگی بابلی هستی! هیچ کجای مازندران گسترش بدین نمیگن فقط گیلانی ها از فعل بدین استفاده میکنند مازندرانی ها از فعل هادین استفاده میکنند!
امی شی هم برای شرق گیلان هست و مازندرانی ها و بابلی ها میگن امه شه.
بابلی ها میگن بَوِم. کلمه باوم در ساری استفاده میشه. مشخصه که که یک رشتی هستی که به زبان مازندرانی تسلطی نداری و چند لهجه را با هم مخلوط کردی و به عنوان لهجه بابلی خواستی به خورد مردم بدی!
گیلیکی هم نامی هست که مردم غرب گیلان به زبانشون دادند و در سایر مناطق اصلا استفاده نمیشه! حتی کوهستان گیلان به زبانشون گالشی و تاتی و دیلمانی میگن و از اسم گیلکی استفاده نمیکنند!
در مازندران زبان طبری به گویش های مازرونی و گلکی و گالشی و تاتی تقسیم میشه و مردم فقط از همین چهار اسم استفاده میکنند که گویش های گلکی و گالشی در غرب مازندران استفاده میشه و گویش های مازرونی و تاتی در شرق مازندران استفاده میشه. طبری زبان های گلستان به زبانشون کتولی میگن. طبری زبان های گرمسار به زبانشون الیکایی میگن. طبری زبان های طالقان به زبانشون طالقانی میگن.
ضمنا زبان رشتی ها گویشی از زبان طبری هست در تاریخ فقط و فقط از نام زبان طبری سخن آمده و فرمانروایان گیلان و دیلم به زبان طبری صحبت میکردند و به همین زبان و با همین نام اشعاری سرودند.
Benjamin
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۱
منطقه کردکوی: شامل هزار جریب شرقی، شاه کوه زیارت، بالاجاده، رادکان، گز شرقی و غربی و روستاهای غیر ترکمن نشین از زنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه.
منطقه بهشهر و نکا: شامل چهاردانگه هزارجریب از سورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگه‌ای از گلوگاه، شاه کیله تا انتهای منطقه قره طغان و رودخانه نکارود.
منطقه ساری: شامل چهاردانگه از کیاسر تا کوهستانهای دودانگه، جلگه‌های مابین میان دورود و جلگه‌های مناطق غربی تجن رود تا جویبار.

منطقه قائمشهر: شامل مناطق کوهستانی فیروز کوه، سوادکوه و روستاهای جلگه‌ای حد فاصل بین کیاکلا، جویبار و روستاهای کوهپایه‌ای بیشه سر.
منطقه بابل: از مناطق کوهستانی چلاو آمل تا بندپی، امامزاده حسن در سمت غربی آلاشت و نواحی جلگه‌های حد فاصل فریدونکنار، بابلسر، بهنمیر، کیاکلا تا روستاهای کوهپایه‌ای کهنه خط، گنج افروز و بابل کنار.
منطقه آمل: از کوهستانهای بندپی تا چلاو، لاریجانات، نمارستاق و کلارستاق آمل تا حوالی امامزاده هاشم و جلگه‌های دو سمت هراز، دشت‌سر و محمودآباد و کوهپایه‌ها و جلگه‌های جاده چمستان، میان آمل و نور.
منطقه نور و نوشهر: شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم، کجور، محال ثلاث و جلگه‌های حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.

چالوس و تنکابن شرقی: شامل مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد.
تنکابن مرکزی: شامل لهجه‌های دوهزار و سه هزاری و خرم‌آبادی و گلیجانی و چالکش یعنی جلگه‌های حد فاصل آب نشتا تا آب شیرود.
منطقه علی‌آباد کتول: شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار و مناطقی چون کتول، پیچک محله، محمودآباد، فاضل آباد و جلگه‌های غیرترکمن نشین بلوک استارآباد قدیم.
منطقه قصران باستانی: شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایه‌ای توچال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود.
منطقه دماوند: شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند، رودهن، بومهن تا فیروزکوه. بیایم. با هم. مردم اعتصاب منیم و دوباره. یه. مکان یک استان هم زبان. باشیم اینا از مسولین. ایران. خواستاریم. شیمه نماد هیوا
ادریس مازنی
|
United States of America
|
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۳
من از شما می خواهم که زبان رسمی مازندران زبان مازنی باشد به صورت اصیل چرا مازندران بی ب..رشدن واقعا فارسی کلاس چر از ترک و و کرد ها و0و یا دنمیگیردشما من مازنی زبان اصیلم و کلمی فارسی به کار نمیبرم و اهل مامطیر کبیر بابل هستم شمه دا باوم انده گامبه شمره تا با تبار با زلت باوین مازرون درفش جور دره یا درف
لنگایی از عباس آباد غرب مازندران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۵:۴۲ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
بنده اهل عباس آباد منطقه لنگا کهن از غرب مازندران هستم مردم عباس آباد به زبان مازندرانی و لهجه طبری کلارستاقی صحبت می کنند
امیدوارم زبان مازندرانی نزد اهالی مازندران پایدار بماند و هویت مازندرانی از شر دشمنان محفوظ بماند
طبری مه زوان هسه مازرون مه سامون هسه لنگا مه خنه هسه ایران مه مار و هویت هسه
ادریس بابلی
|
United States of America
|
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۴
می زعون می چمر بکاردن گپبزوعن تپوری و همو مازنیمه و انجه کامبه اونتای که اماره مخئسره هاکنه/بابلیمه/بیایم به زبان مازنی به صورت اصیل تکلم کنیم نه فارسی هویت دار باشیم نه مومیای/شمه ناسور تنه بلارم/از شرق تا غرب گویش را باهم پیوند بزنید و کلمات فارسی را حذف کنید /شمه خناودون/زنده باد/
shaban nourie
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
منم نوری ریکا وچماسنی هسمه. من هسمه از دیار غول سفید مازندران ، آرش کمانگیر و دیار قهرمانان و پهلوانان کهن این سرزمین .*من شه زبون تبری و شه رسم و رسوم قدیم استان سه، میر مه*. من عاشق رقص نوری ( رقص بیابونی هسمه) و همشیه دوس دارمه محلی گپ بزنم. هر چند که فارسی و انگلیسی( تا حدی) هم بتومه گپ بزنم. درود بر هر چه مازنی. و مازندرانی .
هرمز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
درود بر ش مردمون مازنی ، م گت ترین دل پیی مازنی گپ بزوئنه
ناشناس
|
Germany
|
۰۱:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۸
آلاشت جزء سوادکوه حساب میشه و در منطقه ی قاءمشهر جای میگیره
ناشناس
|
Germany
|
۰۱:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۸
آلاشت جزء سوادکوه حساب میشه و در منطقه ی قاءمشهر جای میگیره
نشتایی ریکا
|
Canada
|
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۸
من سامان از شهر نشتارود شرق تنکابن هستم و با افتخار یک مازندرانی زبان هستم. اوشون که شه ماری زوون جا گپ نزننه شه ره بی اصالت هاکردنه اما بنه شه مازرونی گپ بزنیم. پیر مار بنه شه ریکا و کیجا ره مازرونی یاد هادن. زنده باد مازندران زنده باد نشتارود.
لهراسبی از نوشهر
|
Netherlands
|
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۲
بنده افتخار میکنم که یک کجوری و طبری زبان هستم و به تاریخ با شکوه رویان و طبرستان افتخار میکنم.
هزارجریبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
زبان بومیان چهار شهرستان بندرگز و کردکوی و گرگان و علی آباد کتول مازندرانی هست
سام دلیری از چالوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۲
بنده افتخار می کنم که یک مازندرانی و چالوسی هستم و همیشه سعی می کنم به زبان مازندرانی سخن بگویم.
دُروم اگه خاینه جهانی بوشه
لال صحبت مازندرانی بوشه
مازندران همیشه آباد ببو
اونه سامون ونه آزاد ببو
مقداد
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۰
سلام، از زحمتی که کشیدین سپاسگزارم اما متاسفم که مازندران را از گیلان جدا می دانید؛ مازندرانی که در چند دهه گذشته گلکی میخواندند هم در واژگان اصلی و هم دستور زبانی بسیار شبیه گیلکی گیلان است و این نشانه ریشه های مشترک پیش از تقسیمات استانی می باشد. گذشتگانمان زبان مردم مازندران را گلکی میخواندند نه طبری؛ لطفا گذشتگانمان را عوام نخوانیم و حرفشان را از روی بی اطلاعی نخوانیم؛ جای تاسف دارد حالا که گویش گلکی یا مازندرانی تقریبا از بین رفتهاما هنوز تعصبات برخی در جدا کردن زبان مازندران و گیلان تمام نشد!
سام دلیری از چالوس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۰۷:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۱
لطفا زبان مازندرانی را در مدارس اموزش دهید مخصوصا گویش کجوری نور و نوشهر و گویش کلارستاقی چالوس و کلاردشت.
ما چالوسی ها کاملا مازندرانی صحبت میکنیم و اکثریت مردم با لهجه کلارستاقی صحبت می کنند هرچند کجوری ها در شرق کجوری حرف میزنند و برخی لنگرودی های مهاجر گراماجان هم گیلکی با لهجه لنگرود صحبت می کنند.
تمام شهر ها و روستاهی های چالوس مثل مرزن اباد و فشکور و دلیر و الیت و تبرسو کریم اباد و غیره مازندرانی حرف میزنند فقط چند روستا مثل سنار کردی حرف میزنند
کلاردشت هم اکثرا مازندرانی با لهجه کلارستاقی حرف میزنند ولی برخی کرد ها لهجه خواجوندی را حفظ کرده اند.
مردم عباس اباد و شرق تنکابن مثل نشتارود و خانیان و ییلاقات سه هزار هم مازندرانی با لهجه نزدیک به کلارستاقی کلاردشت حرف میزنند .
مردم نور و نوشهر و شرق چالوس هم مازندرانی با لهجه کجوری حرف میزنند.
گویش تنکابن هم حالت انتقالی بین مازندرانی و گیلکی داره و از رامسر زبان مردم به شرق گیلان نزدیک میشه.
فارسی: دختر او را می گویم خانه خود دارم می روم
لهجه کلارستاقی چالوس : وه کیجا ره گومه شه خنه درمه شومه
لهجه کلارستاقی کلاردشت : وه کیجا ره گومه شه خنه درمه شومه
لهجه کجوری نوشهر : وه کیجا ره گمه شه خنه درمه شومه
لهجه شهسواری : اونه کیجا ره گونم خشه خانه درشونم
فارسی: پسر بزرگت داشت می رفت
لهجه کلارستاقی چالوس : ته گته ریکا دره شومیه
لهجه کلارستاقی کلاردشت : ته گته ریکا دبیه بشیه
لهجه کجوری نوشهر : تی گته ریکا دییه شیه
لهجه شهسواری: تی گت وچه دبا بوشو
زبان مازندرانی با گیلانی از نظر واژگانی و دستوری متفاوت هست.
گلکی و گالشی گویشی از زبان مازندرانی هستند. گلکی در جلگه و گالشی در کوهستان صحبت می شود. درواقع گلک یک سبک زندگی هست همچون واژه کورد و گالش به دسته خاصی از مردمان گفته میشود . گلک به ساکنان جلگه گفته میشود که به کشاورزی مشغول بودند ولی گالش و کرد به دامداران گفته میشد در واقع ما تپور های گلک و تپور های گالش و کورد داریم .
محمد زال زر از چالوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
سلام عرض کومه به شما عزیزان
محمد زال زر هسمه از سینوا چالوس
تفاوت لهجه همه جا وجود دارنه ولی همه مازندرانی هسممی.
استاد مردم چالوس وقتی یتا اردک ویمنه گومنه وه بیلی هسه ولی نوشهره دله گومنه وه سیکا هسه یا مثلا مورچه ره چالوسه دله ملیجه گوممی ولی نوشهر دله مجیله گومنه.
با اینکه امه زوون اوشونه جه خیلی نزدیک هسه ولی یتا کم تفاوت های جزئی وجود دارنه.
همه به مازندرانی بودن خود افتخار می کنیم.
شرق گیلانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
جعلیات پان مازنیارو !!! شرق گیلان تبری زبان بوده !؟؟! پس چی شدن کجان الان ؟!! ما کشتیمشون ؟!
پاسخ ها
علی
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۹
چه جالب ،پانتورک و پانفارس و پانعرب شنیده بودم ،ولی پان مازنی رو نع!!!!!!!! هرکی از زبونش دفاع میکمه یه پان مبچسبونن ، من خودم تورکم ،خدارو شکر هنوز نتونستند تورکی رو نابود کنند ،چون ما از خونمونومیگذریم ولی از زبانمون نه ، ولی متاسفانه مازنی هارو نابود کردید حیف شد
علی گیلان
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۱
اصیل ترین طبری ها متعلق به شرق گیلان هستند. مردمان گالش و تات و گیلک و دیلمی همگی از قومیت طبری هستم. این را به عنوان یک گیلانی عرض میکنم. طبرستان بزرگ یعنی مازندران و گیلان و دیلم و گرگان. امو افتخار کونیم گه طبری ایسیم.
قائمشهری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۷
سلام منم قائمشهری هستم همه جا حتی محیط کاریم مازنی صحبت میکنم و افتخار میکنم..
همه ی مازندرانی هاره دوست دارمه همه سالار هستنه..
همه پهلوون مردی هستنه.. درود بر مازندران و مازندرانی ها
شمس از چالوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۸
در چالوس میگن بواردمه یعنی رفتم ولی در کلاردشت میگن بشیمه ولی نوشهر میگن بوردمه
داشتم می رفتم را به چهار گویش صرف می کنم
چالوس: در شممه ، در شیمه
کلاردشت:دبیمه شامیمه، دبیمه شومیمه ، د شومیمه
نوشهر : دی شیمه ، دییمه شیمه ، دویمه شیمه
ساری: دی شیمه ، دییمه شیمه ، د شیمه
شهسوار : دبام بوشوم
رشت: شوندوبوم
دارم می روم را به چهار گویش صرف میکنم
چالوس : در شمه ، در شومه
کلاردشت : دره شومه ، درمه شومه
نوشهر : دره شومه ، درمه شومه
ساری: در شومبه ، دره شومبه ، درمه شومبه
شهسوار : دره بوشوم
رشت: شوندرم
شمس از چالوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۴
در چالوس میگن بواردمه یعنی رفتم ولی در کلاردشت میگن بشیمه ولی نوشهر میگن بوردمه و شهمیرزاد میگن بشیمه
داشتم می رفتم را به پنج گویش صرف می کنم
چالوس: در شممه
کلاردشت:دشومی یمه، دبیمه شومی یمه
شهسوار : دبام بوشوم
نوشهر : دشیمه ، دویمه شیمه
آمل : دشیمه ، دییمه شیمه
دارم می روم را به پنج گویش صرف میکنم
چالوس : در شمه
کلاردشت : دره شومه ، درمه شومه
شهسوار : دره بوشوم
نوشهر : دره شومه ، درمه شومه
آمل : درشومه ، درمه شومه
در رشت میگن شون درم و شون دوبوم
قوم طبری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۳
سلام. قومیت طبری و زبان طبری را هیچگاه به مازندران محدود نکنید. مگر قومیت ژرمن و زبان ژرمن مختص به آلمان هست فقط؟
در انگلیس هیچکس به خود ژرمنی نمی گوید و از دو طایفه انگل و ساکسون هستند که هردو اصالت ژرمنی دارند دقیقا در گیلان هم گیل و دیلم دوطایفه هستند که اصالت طبری دارند.
الان آلمان هم طایفه انگل دارد و هم طایفه ساکسون و فرانک دارد مازندران هم چنین هست مازندران هم طایفه دیلم دارد هم طایفه گیل و گیلک دارد هم طایفه گالش دارد هم طایفه مازندرانی دارد هم طایفه کتول دارد هم طایفه تات دارد هم طایفه کرد دارد هم طایفه مختاباد دارد چون همه ی این طوایف از قوم طبری هستند و خود را طبری میدانند همانطور که در آلمان طوایف انگل و ساکسون و فرانک خود را ژرمن میدانند ولی خارج از المان خود را فقط به نام طایفه خود میشناسند و دقیقا همین حالت در مازندران وجود دارد یعنی طوایف گیلک و گیل و گالش و دیلم و مازندرانی و کتول و تات و کرد و مختاباد در مازندران خود طبری میدانند چون زیر شاخه طبری هستند ولی خارج از مازندران خود را با نام طایفه خود میشناسند.
قومیت طبری مانند قومیت ژرمن هست که زیر شاخه های فراوانی دارد.
سرزمینن مازندران یا طبرستان نیز مانند آلمان هست که تمام طوایف در آن جمع شده اند.
مازندران و قوم طبری منشا تمام طوایف شمال هست.
فقط مازندرانی ها و کوهی ها از قوم طبری نیستند تات و کتول و گیل و گیلک وگالش و دیلم و کرد و مختاباد هم طبری هستند هم اسنادش موجود هست و هم در واقعیت چنین هست.
مازندرانی یا تاتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۲
به زبان مازندرانی تاتی هم گفته میشه. ما اهالی اوارد هزارجریب مثل اکثر روستاهای هزارجریب به خودمون تات و به زبانمون تاتی میگیم. لفظ مازندرانی و مازرونی در جلگه کاربرد دارد. ما تات های مازندران به سکنه جلگه مازرونی میگیم. البته فرقی ندارد چون چه تات چه مازرونی چه گالش چه کتول همگی از قوم تبری هستیم و زبانمون ریشه تبری دارد.
گالش سوادکوه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۰۸
من گالش مازندران هستم ما به زبانمون گالشی میگیم. ما گالش ها سکنه کوهستان مازندران هستیم.
گیلک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۶
چیزی که مشخصه اسم زبان مردم مازندران گلکی یا گیلکی هست از دوره پهلوی درجهت استعمارگری قوم فارس و تکه تکه کردن سایر ملت‌ها زبانی به اسم مازنی سردرآورد لعنت به شما که هویت یک قوم و ملت رو اینجوری لگدمال میکنید تا با ایجاد تفرقه بین مردم شرق و غرب به نابودی هرچه سریع تر سرزمین پشتخوارگر که درتاریخ مستقل از هرمکان دیگه ای بوده دست پیدا کنید زالوهای کثیف، مازیار که حاکم رویان بود به نام گیل گیلان معروف بوده، چون به گیل ها(مردم مازندران) حکومت می‌کرد. مگه مردم اردن و عمان باید بگن چون رو کشورمون کلمه عرب نیست ما عرب نیستیم یا دهها ملت دیگه همینطور. الان واقعا زبان مردم لاهیجان، رودسر، رامسر، تنکابن که صددرصد خودشون رو گیلک میدونن بازبان مردم بابل و ساری چقدر فرق داره از هر صدکلمه سه چهارکلمه تو کدوم خراب شده میان اینطوری هرصد کیلومتر یک زبان و یک قوم جدا تعریف میکنن درحالیکه زبان و فرهنگ و تاریخیشون یکی هست، اقوام تپوری درشمال سمنان و محدوده ساری، اقوام آمارد و کادوس از آمل به سمت غرب اینها همه طوایف یک ملت بودن که حداقل از هزار، هزار و 500 سال قبل به این ور تحت نام گیل ازشون یادشده، حتی تو شاهنامه هم به گیل بودن مردم مازندران اشاره کرده، شما یمشت استعمارگر فارس و دشمن گیلک و گیلکی بودین از اول، ولی نهایتا باید برگردید به صحراهای خودتون. اسم زبان ما نسل اندر نسل گیلکی بوده و خواهد بود و پدرانمون هیچ اشتباهی نکردن
پاسخ ها
طبری مازرونی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۲
چیزی که مشخصه زبان مردم گیلان زبان طبری هست و مردم گیلان از قوم طبری هستند. در هزار سال اخیر از مردم گیلان با عنوان طبری و قبل از آن با عنوان تپوری و یا تپیری یاد شده است.
حتی در طرائف المقال هم ذکر شده که گیلان خاک طبرستان هست و مردم گیلان طبری هستند. کیکاووس گیلانی قرن سوم زبانش را زفان طبری نامید یعنی هزار و صد سال پیش به زبانش طبری گفته است. تمامی نویسندگان قدیم گیلان و مازندران زبان شان را طبری نامیدند و خود را طبری نامیدند. در شرق و مرکز مازندرانی چیزی به نام گیل وجود خارجی ندارد و حتی در گیلان به کشاورز گیل میگویند و گیلمرد به معنی مرد دهقان و گیله کور به معنی دختر دهقان هست و تنها در کجور و کلاردشت در زمان قاجار به کردها ایل و به غیر کردها گیل میگفتند که لفط گیل شامل مهاجرین شیرازی و ترک و لر هم میشد.
در شاهنامه هم فردوسی دقیقا به نام قوم طبری در مازندران اشاره کرده است ولی وی مازندران را مرکز پارس ها معرفی میکند و پایتخت ایران در شاهنامه در مازندران بود. لفظ گیلمرد و گیل و دیلم هم به لشکریانی که از گیلان و دیلم به پایتخت ایران می امدند اشاره شده است.
ادعا میکنید نیم قرن پیش اسم مازندرانی را رایج کردند در حالی که تمام نویسندگان مازندران از هزار سال پیش تا به امروز زبانشان را طبری و مازندرانی مینامیدند. ابن اسفندیار زبانش را طبری نامید. هوسمی گیلانی زبانش را طبری نامید. اولیالله آملی زبانش را طبری نامید. مرعشی از نویسندگان تحت حکومت سادات کیایی گیلان هم زبانش را طبری نامید. جدای از این تمام مردم کوهستان گیلان و مازندران وقتی شعر میخوانند میگویند طبری میخوانیم و طبری خوانی از رسم های مشترک گیلان و مازندران هست که در اشکورات و سیاهکل رواج شدیدی دارد.
سوال من از شما این هست چرا در کوهستان گیلان کسی به خود گیلک و به زبانش گیلکی نمیگوید و چرا مردم کوهستان گیلان به خود گالش و تات میگویند و به زبانشان گالشی و تاتی میگویند. چرا مردم کوهستان گیلان به نواحی پست ساحلی گیلان میگویند و سرزمین خود را گیلان نمیدانند و به سرزمین خود کوهستان میگویند.
چرا در کوهستان مازندران مردم به خود کوهی و گالش میگویند و به زبانشان گالش میگویند چرا مردم کوهستان شرقی مازندران به خود تات و به زبانشان تاتی میگویند.
چرا مردم طبری زبان گلستان به خود کتول و به زبانشان کتولی میگویند. چرا مردمان شهری مازندران به خود مازرونی و به زبانشان مازرونی میگویند و لفظ گیلک در مازندران وجود ندارد بلکه برخی روستاها به خود گلک و به زبانشان گلکی میگویند که گلک به معنی کشاورز و روستایی هست همانطور که در گیلان گیلک به معنی کشاورز و جلگه نشین هست و گلکی هاکردن به معنی زراعت هست و گالشی هاکردن به معنی دامداری هست.
چرا در تاریخ اسمی از گیلک نیست و فقط نام طبری دیده میشود. حتی در تاریخ الجایتو ذکر شده گیل به کشاورزان گفته میشود.
شما هرگز دروغگوی خوبی نبوده و نیستید.
با تمام خشم داری صحبت میکنی و باز هم نتوانستی جعلیات و تحریفات خود را اثبات کنی. ضمنا مردم گیلان از یک قوم نیستند و به گفته مورخین مردم گیلان حاصل مهاجرت مردمانی از قفقاز و مازندران وعراق و آذربایجان هستند. هم رابینو و هم خودزکو و هم منکزی و هم منوچهر ستوده و سایرین به این مهاجرت ها به گیلان اشاره کردند. حتی از نظر ژنتیکی فقط بیست درصد مردم گیلان هاپلوگروپ پدری مشابه دارند و سایرین متفاوت هستند. یعنی فقط بیست درصد مردم گیلان از یک پدر مشترک هستند. مهاجرت اعراب و ترکان و کردها و لرها و گرجی هه و ارمنی ها و روس ها به گیلان در تاریخ ثبت شده است و حتی خاندان سمیعی ترک آذربایجان هستند و میرزاکوچک خان کرد رشوندی هست یا استاد ابتهاج اصالتا کرگانی بود. نصف انزلی و یک سوم رشت ترکند. مردم آستارا و منجیل ترکند. مردم لوشان لرند. مردم عمارلو و چمخاله و بخشی از مردم لاهیجان و رشت و رودبار و شاندرمن کرد هستند. مردم رضوانشهر و ماسال و هشتپر و بخشی از فومن و رشت تالش هستند. بسیاری از سکنه اشکورات و رودسر خود را منتسب به سوادکوه و کجور و طالقان و تالش میدانند.
تاریخ را درست مطالعه کنید استرابون مورخ یونانی گستره قوم تپوری را از آذربایجان تا هیرکانیا میداند و بطلمیوس تمام منطقه شرق گیلان و غرب مازندران را خاک قوم تپوری میداند ولی شرق مازندران را خاک هیرکانی ها و عرب گیلان را خاک کادوسیان معرفی میکند. در دوران اسلامی نیز به تمام سکنه گیلان و مازندران طبری گفته شده است.
پتشخوارگر هم شامل آذربایجان و دیلم و گیلان و طبرستان و گرگان و ری و دامغان میشد و که مردمش از یک قوم نبوده و نیستند گرگان و ری و دامغان که فارس هستند و مردم گیلان که تالش و گیلانی و گالش و تات هستند و مردن دیلم هم تات و گالش هستند و مازندران هم طبری هستند که طبری های مازندران به مازرونی و گالش و گلک و تات و کوهی و کرد تقسیم میشن. مردم شرق گلستان هم سیستانی و ترکمن و بلوچ و ترک و تات هستند.
پتشخوارگر در برخی اسناد فقط منطقه کوهستانی طبرستان هست و در برخی اسناد فقط به کوهستان البرز پتشخوارگر میگویند که خاندانی طبری به نام گشنسپ شاه بر آن حکومت میکردند و در برخی اسناد شامل آذربایجان و دامعان و گرگان و ری و مازندران هست.
ملتی به نام پتشخوارگر وجود خارجی نداشته و در تاریخ هم چنین نیامده است و حتی در تاریخ گیل و دیلم جدا از هم بودند و گیل ها رعایای دیلمیان محسوب میشدند.
گیل گیلان هم نام پادشاه پارسی در طبرستان بود که از نسل جاماسپ ساسانی بود که از ارمنستان به شمال امدند که این نام بعدها لقب شاهان دابویی طبرستان شد و پس از انقراص دابویگان این لقب حفظ شد و مازیار که یک مهاجر پارسی بود القابش توسط مورخین بصورت اسپهبد خراسان و گیل گیلان و مولی امیرالمونین ذکر شد . مازیار بر گیلان و مازندران حکومت میکرد و نصف یارانش گیل و دیلم بودند و سایرین مازندرانی بودند. حتی جریر طبری مینویسد یاران دیلمی مازیار انتقام خون مازیار را از کوهیار گرفتند و سپس طبریان به دنبال قاتلین دیلمی کوهیار به سمت دیلم رفتند تا قاتلین کوهیار را مجازات کنند.
لقب اصلی شاه طبرستان پتشخوارگرشاه بود.
جنابعالی که مشخص هست از کدام قماش هستی همان قماش تجزیه طلب که به دشمنی با مردم تالش و مازندران میپردازید و برای شاد کردن اربابان خارجیتان به دنبال تجزیه ایران عزیز ما هستید و طبق اطلاعات به دست آمده اکثرا هم کرد تبار و مهاجر هستید و بومی شمال نیستید و برخی افراد شما حتی ادعا دارند روس تبار هستند!
ضمنا ادعا کردی مردم رامسر و تنکابن خود را صدرصد گیلک میدانند که چنین نیست مردم تنکابن مازندرانی هستند و به سه گروه گیلک و گالش و شهری تقسیم میشوند و در اشکورات و سه هزار و دوهزار مردم به خود گالش و به زبانشان گالشی میگن همانطور که در سیاهکل و اشکورات رودسر و دودانگه ساری و بلده نور به خود گالش و به زبانشان گالشی میگن و حتی برخی سکنه بلده به خود تات و به زبانشان تاتی میگن.
هیچگاه مردم مازندران گیل نامیده نشدند ولی گیلانیان و دیلمیان طبری نامیده شدند و حتی برخی مورخان مانند ابن رسته و اصطخری و صابی گیل ها را عرب بنی ضبه معرفی کردند و برخی محققین مانند کولاییان گیل ها را مهاجرین هندی میداند که از قوم گیل جات در هندوستان نشات گرفته اند که لفظ گیل در زبان سانسکریت به معنی وابسته هست.
هر قومی تیره های بسیاری دارد همانطور که کردها به کرمانج و سورانی و لرها به فیلی و بختیاری و یا فارس ها به تاجیک وهزاره و خراسانی تقسیم میشن قوم طبری هم به مازرونی و گلک و گیلک و گالش و کوهی و کرد و تات و کتول و الیکایی و طالقانی تقسیم میشوند. گیلک قوم نیست همانطور که گالش قوم نیست. گیلک یعنی کشاورز و جلگه نشین و گالش یعنی داندار و کوهنشین.
فارسی: دارم میکنم
زبان طبری آمل و چالوس و کلاردشت: دره کمه
زبان طبری بابل و ساری و کردکوی: دره کمبه
زبان طبری کتول: دره کومبه
زبان طبری تنکابن: دره هکنم
زبان طبری لاهیجان: گودرم
زبان طبری رشت: کودندرم
امروز ما دوستانی در گیلان داریم که با افتخار خود را طبری میدانند و دشمنی شما با قوم شریف طبری به ضرر خودتان تمام خواهد شد.
ضمنا سرزمین قوم طبری طبرستان هست یعنی مازندران و گیلان و دیلم و گرگان. ما جایی نمیریم شما مشکل داری برگرد.
طبری مازرونی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۲
چیزی که مشخصه زبان مردم گیلان زبان طبری هست و مردم گیلان از قوم طبری هستند. در هزار سال اخیر از مردم گیلان با عنوان طبری و قبل از آن با عنوان تپوری و یا تپیری یاد شده است.
حتی در طرائف المقال هم ذکر شده که گیلان خاک طبرستان هست و مردم گیلان طبری هستند. کیکاووس گیلانی قرن سوم زبانش را زفان طبری نامید یعنی هزار و صد سال پیش به زبانش طبری گفته است. تمامی نویسندگان قدیم گیلان و مازندران زبان شان را طبری نامیدند و خود را طبری نامیدند. در شرق و مرکز مازندرانی چیزی به نام گیل وجود خارجی ندارد و حتی در گیلان به کشاورز گیل میگویند و گیلمرد به معنی مرد دهقان و گیله کور به معنی دختر دهقان هست و تنها در کجور و کلاردشت در زمان قاجار به کردها ایل و به غیر کردها گیل میگفتند که لفط گیل شامل مهاجرین شیرازی و ترک و لر هم میشد.
در شاهنامه هم فردوسی دقیقا به نام قوم طبری در مازندران اشاره کرده است ولی وی مازندران را مرکز پارس ها معرفی میکند و پایتخت ایران در شاهنامه در مازندران بود. لفظ گیلمرد و گیل و دیلم هم به لشکریانی که از گیلان و دیلم به پایتخت ایران می امدند اشاره شده است.
ادعا میکنید نیم قرن پیش اسم مازندرانی را رایج کردند در حالی که تمام نویسندگان مازندران از هزار سال پیش تا به امروز زبانشان را طبری و مازندرانی مینامیدند. ابن اسفندیار زبانش را طبری نامید. هوسمی گیلانی زبانش را طبری نامید. اولیالله آملی زبانش را طبری نامید. مرعشی از نویسندگان تحت حکومت سادات کیایی گیلان هم زبانش را طبری نامید. جدای از این تمام مردم کوهستان گیلان و مازندران وقتی شعر میخوانند میگویند طبری میخوانیم و طبری خوانی از رسم های مشترک گیلان و مازندران هست که در اشکورات و سیاهکل رواج شدیدی دارد.
سوال من از شما این هست چرا در کوهستان گیلان کسی به خود گیلک و به زبانش گیلکی نمیگوید و چرا مردم کوهستان گیلان به خود گالش و تات میگویند و به زبانشان گالشی و تاتی میگویند. چرا مردم کوهستان گیلان به نواحی پست ساحلی گیلان میگویند و سرزمین خود را گیلان نمیدانند و به سرزمین خود کوهستان میگویند.
چرا در کوهستان مازندران مردم به خود کوهی و گالش میگویند و به زبانشان گالش میگویند چرا مردم کوهستان شرقی مازندران به خود تات و به زبانشان تاتی میگویند.
چرا مردم طبری زبان گلستان به خود کتول و به زبانشان کتولی میگویند. چرا مردمان شهری مازندران به خود مازرونی و به زبانشان مازرونی میگویند و لفظ گیلک در مازندران وجود ندارد بلکه برخی روستاها به خود گلک و به زبانشان گلکی میگویند که گلک به معنی کشاورز و روستایی هست همانطور که در گیلان گیلک به معنی کشاورز و جلگه نشین هست و گلکی هاکردن به معنی زراعت هست و گالشی هاکردن به معنی دامداری هست.
چرا در تاریخ اسمی از گیلک نیست و فقط نام طبری دیده میشود. حتی در تاریخ الجایتو ذکر شده گیل به کشاورزان گفته میشود.
شما هرگز دروغگوی خوبی نبوده و نیستید.
با تمام خشم داری صحبت میکنی و باز هم نتوانستی جعلیات و تحریفات خود را اثبات کنی. ضمنا مردم گیلان از یک قوم نیستند و به گفته مورخین مردم گیلان حاصل مهاجرت مردمانی از قفقاز و مازندران وعراق و آذربایجان هستند. هم رابینو و هم خودزکو و هم منکزی و هم منوچهر ستوده و سایرین به این مهاجرت ها به گیلان اشاره کردند. حتی از نظر ژنتیکی فقط بیست درصد مردم گیلان هاپلوگروپ پدری مشابه دارند و سایرین متفاوت هستند. یعنی فقط بیست درصد مردم گیلان از یک پدر مشترک هستند. مهاجرت اعراب و ترکان و کردها و لرها و گرجی هه و ارمنی ها و روس ها به گیلان در تاریخ ثبت شده است و حتی خاندان سمیعی ترک آذربایجان هستند و میرزاکوچک خان کرد رشوندی هست یا استاد ابتهاج اصالتا کرگانی بود. نصف انزلی و یک سوم رشت ترکند. مردم آستارا و منجیل ترکند. مردم لوشان لرند. مردم عمارلو و چمخاله و بخشی از مردم لاهیجان و رشت و رودبار و شاندرمن کرد هستند. مردم رضوانشهر و ماسال و هشتپر و بخشی از فومن و رشت تالش هستند. بسیاری از سکنه اشکورات و رودسر خود را منتسب به سوادکوه و کجور و طالقان و تالش میدانند.
تاریخ را درست مطالعه کنید استرابون مورخ یونانی گستره قوم تپوری را از آذربایجان تا هیرکانیا میداند و بطلمیوس تمام منطقه شرق گیلان و غرب مازندران را خاک قوم تپوری میداند ولی شرق مازندران را خاک هیرکانی ها و عرب گیلان را خاک کادوسیان معرفی میکند. در دوران اسلامی نیز به تمام سکنه گیلان و مازندران طبری گفته شده است.
پتشخوارگر هم شامل آذربایجان و دیلم و گیلان و طبرستان و گرگان و ری و دامغان میشد و که مردمش از یک قوم نبوده و نیستند گرگان و ری و دامغان که فارس هستند و مردم گیلان که تالش و گیلانی و گالش و تات هستند و مردن دیلم هم تات و گالش هستند و مازندران هم طبری هستند که طبری های مازندران به مازرونی و گالش و گلک و تات و کوهی و کرد تقسیم میشن. مردم شرق گلستان هم سیستانی و ترکمن و بلوچ و ترک و تات هستند.
پتشخوارگر در برخی اسناد فقط منطقه کوهستانی طبرستان هست و در برخی اسناد فقط به کوهستان البرز پتشخوارگر میگویند که خاندانی طبری به نام گشنسپ شاه بر آن حکومت میکردند و در برخی اسناد شامل آذربایجان و دامعان و گرگان و ری و مازندران هست.
ملتی به نام پتشخوارگر وجود خارجی نداشته و در تاریخ هم چنین نیامده است و حتی در تاریخ گیل و دیلم جدا از هم بودند و گیل ها رعایای دیلمیان محسوب میشدند.
گیل گیلان هم نام پادشاه پارسی در طبرستان بود که از نسل جاماسپ ساسانی بود که از ارمنستان به شمال امدند که این نام بعدها لقب شاهان دابویی طبرستان شد و پس از انقراص دابویگان این لقب حفظ شد و مازیار که یک مهاجر پارسی بود القابش توسط مورخین بصورت اسپهبد خراسان و گیل گیلان و مولی امیرالمونین ذکر شد . مازیار بر گیلان و مازندران حکومت میکرد و نصف یارانش گیل و دیلم بودند و سایرین مازندرانی بودند. حتی جریر طبری مینویسد یاران دیلمی مازیار انتقام خون مازیار را از کوهیار گرفتند و سپس طبریان به دنبال قاتلین دیلمی کوهیار به سمت دیلم رفتند تا قاتلین کوهیار را مجازات کنند.
لقب اصلی شاه طبرستان پتشخوارگرشاه بود.
جنابعالی که مشخص هست از کدام قماش هستی همان قماش تجزیه طلب که به دشمنی با مردم تالش و مازندران میپردازید و برای شاد کردن اربابان خارجیتان به دنبال تجزیه ایران عزیز ما هستید و طبق اطلاعات به دست آمده اکثرا هم کرد تبار و مهاجر هستید و بومی شمال نیستید و برخی افراد شما حتی ادعا دارند روس تبار هستند!
ضمنا ادعا کردی مردم رامسر و تنکابن خود را صدرصد گیلک میدانند که چنین نیست مردم تنکابن مازندرانی هستند و به سه گروه گیلک و گالش و شهری تقسیم میشوند و در اشکورات و سه هزار و دوهزار مردم به خود گالش و به زبانشان گالشی میگن همانطور که در سیاهکل و اشکورات رودسر و دودانگه ساری و بلده نور به خود گالش و به زبانشان گالشی میگن و حتی برخی سکنه بلده به خود تات و به زبانشان تاتی میگن.
هیچگاه مردم مازندران گیل نامیده نشدند ولی گیلانیان و دیلمیان طبری نامیده شدند و حتی برخی مورخان مانند ابن رسته و اصطخری و صابی گیل ها را عرب بنی ضبه معرفی کردند و برخی محققین مانند کولاییان گیل ها را مهاجرین هندی میداند که از قوم گیل جات در هندوستان نشات گرفته اند که لفظ گیل در زبان سانسکریت به معنی وابسته هست.
هر قومی تیره های بسیاری دارد همانطور که کردها به کرمانج و سورانی و لرها به فیلی و بختیاری و یا فارس ها به تاجیک وهزاره و خراسانی تقسیم میشن قوم طبری هم به مازرونی و گلک و گیلک و گالش و کوهی و کرد و تات و کتول و الیکایی و طالقانی تقسیم میشوند. گیلک قوم نیست همانطور که گالش قوم نیست. گیلک یعنی کشاورز و جلگه نشین و گالش یعنی داندار و کوهنشین.
فارسی: دارم میکنم
زبان طبری آمل و چالوس و کلاردشت: دره کمه
زبان طبری بابل و ساری و کردکوی: دره کمبه
زبان طبری کتول: دره کومبه
زبان طبری تنکابن: دره هکنم
زبان طبری لاهیجان: گودرم
زبان طبری رشت: کودندرم
امروز ما دوستانی در گیلان داریم که با افتخار خود را طبری میدانند و دشمنی شما با قوم شریف طبری به ضرر خودتان تمام خواهد شد.
ضمنا سرزمین قوم طبری طبرستان هست یعنی مازندران و گیلان و دیلم و گرگان. ما جایی نمیریم شما مشکل داری برگرد.
ماهان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸
زبان و هویت و قومیت مازندران و گیلان طبری هست. کسی در شرق و مرکز مازندران خود را گیلک نمیداند بلکه مردم به خود مازرونی و تات و گالش و کوهی میگویند فقط غرب مازندران آن هم در جلگه به خود گیلک یا گلک میگن. گیلک در گیلان به معنی کشاورز و دهقان هست و لفظ گیل به معنی کشاورز هست و گیلمرد به معنی مرد دهقان و گیل زن به معنی زن دهقان هست و گیل به معنی گِل هست و در مفهوم دشت به کار میرود. زبان ما نسل در نسل نامش طبری بود و تمام نویسندگان مازندران و دیلم و گیلان از هزار سال پیش تا امروز زبان خود را طبری نامیدند و اسمی از گیلکی حتی در گیلان هم وجود نداشت. چگونه میتوانیم منکر طبری شویم در حالی که تمامی مورخان قدیم شمال زبان خود و قومیت خود را طبری ذکر کردند. محقیقی گیلانی هم لفظ گیلک را به معنی کاسب و کشاورز و روستایی ذکر کردند و در رشت به روستاییان گیلک میگن ولی مردم شهری به خود رشتی میگن و به شرق گیلانی ها گالش میگن. در برخی نقاط گیلان مردم از قومیت های دیگر هستند مثلا کرد و ترک و تالش و گرجی هستند ولی به خود گیلک و گالش و تات میگن وقتی ازشون میپرسید چرا به خودتون گیلک و گالش و تات میگید میگن یعنی محلی هستیم اهل فلان محل هستیم ولی اصالتمون ترک یا کرد یا تالش هست. چیزی که در گیلان و غرب مازندران مشترک هست اینه که هیچ گالشی گیلک و تات نیست و هیچ گیلکی هم گالش و تات نیست و هیچ تاتی هم گیلک و گالش نیست ولی در شرق و مرکز مازندران هم تات ها و هم گالش ها و هم مازرونی ها خود را مازندرانی میدانند و حتی گیلک ها و گلک های غرب مازندران هم خود را مازندرانی میدانند و کتول های استان گلستان هم خود را مازندرانی میدانند. در سکه های گاوباریان نام تپور و تپورستان ذکر شده و میدانیم این حکومت بر دو منطقه مازندران و گیلان حکونت میکردند‌. سبئوس و موسی خورنی دو مورخ عصر ساسانی هم به تپری ها در سرزمین تپرستان اشاره کردند و شهرهای ان را آمل و رویان و زریچان نامیدند. بطلمیوس هم سکنه دیلم یعنی شرق گیلان امروزی را تپیری نامید. برخی بزرگان گیلان و دیلم مانند هوسمی و قابوس نام زبان خود را طبری نامیدند. لفظ طبری در تمام نسب نامه های قدیمی هم استفاده میشد و این لغت ماهیت قومی دارد در حالی که امروز لفظ گالش و گیل و گیلک ماهیت قومی ندارد و گالش به دامدار و کوهنشین و گیل و گیلک به کشاورز و جلگه نشین گفته میشود و تات هم در اصل به معنی غیر ترک هست. در مازندران و گیلان به شعرهایی که به گویش گالشی و گیلکی و مازرونی و تاتی خوانده شود طبری میگویند یعنی منظور از طبری فقط مازرونی نیست بلکه گالش و گیلکی و تاتی هم شاملش میشود و گیلکی گویشی از زبان طبری هست همانطور که مازرونی و کتولی و گالشی و تاتی گویشی از زبان طبری هست. ماردی ها قومی جلگه نشین بودند که زمان اسکندر به گرمسار و ری تبعید شدند و کادوسیان هم اجداد تالش ها بودند و تپوری ها نیز اجداد مازرونی ها و گیلک ها و تات ها و گالش ها و کتول ها بودند و ایلیمایی ها اجداد دیلمیان بودند که دیلمیان هم در قرن هشتم توسط سادات کیایی قتل عام شدند و تنها جمعیت اندکی از آنها در چند روستای سیاهکل باقی ماندند و ما بقیه هم به طارم و قزوین پناهنده شدند زیرا اسماعیلی مذهب بودند که با مذهب زیدی سادات کیایی در تضاد بود. ما دو تقویم محلی به نام طبری و گالشی داریم و دو نوروز به نام نوروز بل گالش های شرق گیلان و نوروز طبری مازرونی های مازندران داریم ولی تقویم و نوروزی به اسم گیلک نداریم حتی تقویم گیلک ها یعنی کشاورزان جلگه گیلان با تقویم فارسی یکی بود و با گالش های گیلان متفاوت بود. در گیلان سعی میشود تمام سنت های گالش ها و تات ها و تالش ها دزدیده شود و خود محقیقن گیلانی به این دزدی های فرهنگی و هویتی اعتراض کردند و نام گیلکی را برای این رسومات جعلی دانستند. من دوستان گیلانی زیادی دارم و بسیاریشون خود را طبری میدانند ولی مازندرانی نمیدانند. حقم دارند چون مازندرانی ها ساکن مازندرانند ولی طبری ها هم ساکن گیلان هستند و هم ساکن مازندران و گلستان سمنان و تهران و البرز و قزوین هستند. هیچ لفظ اشتباه نیست من از منطقه ای میام که مردم به خودشون مازرونی میگن شما از منطقه ای از گیلان میای که مردم به خود گیلک میگن و مناطقی هم داریم که مردم به خود کتول و تات و گالش و کوهی میگن که همه درست هست ولی همه این ها زیر مجموعه قوم طبری هستند و خودشون به تنهایی اتنیک نیستند چرا که مفهوم قومی ندارد و نوعی سبک زندگی و شغل هستند.
گیلمرد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
امروز در گیلان کسی خود را گیل یا دیلم نمیداند بلکه مردم از نام گیلک و گالش و تات و تالش استفاده میکنند و کسی هم زبانش را گیلی یا دیلمی نمینامد بلکه مردم زبان خود را گیلکی و گالشی و تاتی و تالشی مینامد. در کوهستان گیلان کسی به خود گیلک نمیگوید و مردم این خطه به خود تات و گالش میگن و به زبانشان هم تاتی و گالشی میگن و گروهی از این افراد به خود ییلاقی و کلایی میگن و لفظ گیل در گیلان به معنی کشاورز و دهقان و زارع هست ولی گیلک به معنی ساکن در گیلان هست و منظور از گیلان منطقه جلگه ای یعنی دشت هست که قابلیت برنجکاری دارد و گیلک هم در معنای کشاورز و هم در معنای روستایی ساکن در جلگه استفاده میشود ولی به کوهستان گیلان نمیگویند بلکه مردم به آن کوهستان میگویند که قدیم نامش دیلم بود که سکنه آن از دو قوم تات و گالش هستند که واژه گالش هم در معنای روستایی ساکن در کوهستان و هم در معنای دامدار استفاده میشه که با واژه تالش معنای مشترک دارد.
آیا گیلک های گیلان همه از یک تبار هستند ؟ جواب منفی هست. مردم گیلان یعنی مردم جلگه از یک تبار نیستند و گیلان به دلایل سیاسی تحت تاثیر مهاجرت های گوناگون قرار گرفته است و بسیاری از اقوام مهاجر بعد از ورود به گیلان گیلکیزه شدند همانطور که فرمودید خاندان سمیعی ترکند یا خاندان میرزا کوچک خان کورد بودند یا مثلا علی اکبر مردایان گروسی از کوردهای گروسی هستند که اجدادش از کوردستان به گیلان آمدند ولی ایشان همیشه خودشان را یک گیلک معرفی کردند یا کوردهای اردلان که ساکن گیلان شدند و خود را گیلک میدانند ولی کردهای رشوندی که ساکن رودبار شدند خود را تات میدانند و کردهای سیاهکل خود را گالش میدانند. بنابراین با توجه به مهاجرت هویت افراد تغییر پیدا میکند.
زبان گیلکی در ادبیات قدیم با نام طبری شناخته میشد بنابراین وقتی از ادبیات طبری صحبت میکنیم بخشی از آن مربوط به گیلکی هست و برخی از آن مربوط به زبان مازندرانی هست. نام گیلکی به عنوان زبان در قرون اخیر رایج گردیده است.
میردار چالوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۵:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۱/۰۹
من چالوسی هسمه امه شهر دیه همه دره فارسی گپ زننه و فقط روستاشون مازرونی گپ زننه ولی امه گت گتشون مازرونی گپ زمه ( زونه ) . اسا اما وینه شه زوونه احیا هاکنیم و نلیم امه زوون از بین بواره. من ساری و گرگان و رشت بواردمه متاسفانه بیمه (بدیمه) اوشون هم فارسی گپ زمه ( زونه ) و طبری دس استفاده نکننه. صدا و سیما وینه برنامه طبری مازرونی و طبری گیلانی و طبری گرگانی ویشتر پخش هاکنه. من شه خایمه کتاب خودآموز طبری زوون بنویسم که وچیلشون بتونن وه دس استفاده هاکنن تا امه زوون حفظ بوو. امه مسولین هم کم کاری هاکردنه اوشون تونسنه خیلی راحت جلوی نابودی ره بیرن ولی ای کاره نکردنه. ضمنا طبریشون فقط مازرون دنینه هفتاد درصد گیلان طبری هسنه و پنجاه درصد گلستان هم طبری هسنه سکنه شمال سمنان و شمال تهران و شمال کرج و سکنه طالقون و الموت هم طبری هسنه. طرائف المقال دله بیما که مردم مازرون و گیلان طبری هسنه و قدیم هم سکنه گیلان و دیلم شه ره طبری گمه ( گتنه ) و شه زوونه زفان طبری گمه ( گتنه ) . طبریشون به دسته های مازرونی و کوهی و تات و گیلک و گالش و کتول و کرد و مختاباد و طالقونی و الیکایی تقسیم ووننه. مازرونی یعنی دشتی و گیلک یعنی کشاورز و رعیت و گالش یعنی دامدار و کوهنشین و کرد یعنی چوپان و کتول یعنی کوه نشین که همگی طبری هسنه. اسا برخی طبریشون شه زوونه مازرونی گوننه برخی شه زوونه کتولی و تاتی و کوهی و گیلکی و گالشی و الیکایی و شامرزایی و طالقونی و مازرونی و تَوری گوننه که همگی نام متاخر یعنی جدید زوون طبری هسه و در واقع گویش حساب وونه یعنی تاتی یتا گویش طبری هسه یا مازرونی و کتولی و گیلکی و الیکایی و طالقونی و گالشی هم گویشونه طبری حساب ووننه. از رضوانشهر گیلان تا علی آباد کتول گلستان همه طبری هسنه و طبری گپ زننه. گت طبرستان از داهستان شروع وونه و تا آذربایجان و آران ادامه دارنه. طبرستان یعنی گیلان و مازندران و گلستان و سمنان و تهران و البرز و قزوین. من افتخار کمه یتا طبری هسمه و شه ماری زوونه دس یعنی زوون طبری گپ زمه.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار