به گزارش تابناک اردبیل، جمعی از همکاران و دوستان هنرمند فقید ناصر موسی پور به مناسبت درگذشت آن مرحوم پیام تسلیتی صادر کردند که به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
در فقدان دوست
مظلومانه و غمانگیز ماندهایم که چه کنیم و درددلهای کهنه را به کجا ببریم. هرچند صباحی رفیقی نازنین از گنبد مینای زندگی پرواز میکند و ما را چشم به راه آسمان بهتزده و حیران تنها میگذارد. افسوس که نه پای رفتن داریم و نه توان ایستادن. طبیعت سرنوشت با افسونگری تمام عصایی به دستمان داده، لنگلنگان قدمی برمیداریم و در کوره راه زندگی در به در و سرگردان ، به هرحال شریک و سهیم این مصیبت بزرگ هستیم و شرمنده که ماندهایم.
ما ماندهایم تا ادای احترام کنیم و جوابگوی مهر و صفای مردم خوب وطنمان باشیم. رفیق و همکار عزیز ما مثل دیگر دوستان مظلومانه و غمانگیز رفت. مردی که در کارش بسیار موفق و به کارش عشق میورزید. کوشش و جدیت و تلاش سالهای نوجوانی و جوانی و فرو رفتن در سبک های مختلف و اثرهای فراوان او را ساخته و پرداخته کرده بود. شانس و موقعیت در این پیروزیها نقشی نداشت و همه و همه حاصل زحمات خستگیناپذیرش بود که متأسفانه پایان ناخوشایندی داشت.
درگذشت او برای هنرمندان و اصحاب رسانه و قلم استان ولایتمدار اردبیل که عاشقانه دوستش داشتند بسیار غمانگیز و تأسفبار بود برای همکاران و یاران قدیمی او فاجعهای بسیار دردناک.
و این طبیعت سرنوشت است که بیرحمانه میتازد و فرصت و مهلتی نمیدهد. قبول میکنیم که ما هم در این فصل از زندگی آسیبپذیر و شکننده شدهایم و روزگار گوش شنوایی ندارد.
و اما !!!
رفتی…
به همین سادگی…
ما ماندیم و حجم بزرگی از ماتم های تلنبار شده در دل…
ما ماندیم و همه آن حسرت ها
ما ماندیم و جای خالی کوچکی چون تو ...
ما ماندیم و یک اندوه بزرگ... که ذره ذره اشک هایمان نه تنها این آتش را فرو نمی نشاند .
کاش می دانستم یکشنبه ای که دستت را به نشان خداحافظی فشردم آخرین بار است که دستانت را گرم حس می کنم…
و من اینجا اکنون میان تنهایی خویش نشسته ام مات و مبهوت…
انگار نه انگار تنهایم گذاشتی و رفتی…
آرام گرفته ای میان بسترت…
من ماندم و غم بزرگ بی همنشینی ...
از درد باید بنویسم یا از غم؟!
از قلبی شکسته یا از چشمان گریان خسته؟!
مهربانم
میدانی چقدر تلخ رهايم كردي؟
هر دم که یادش می کنم، اشک بصر ریزد مرا چون یاد رفتارش کنم، خون جگر ریزد مرا
آن رفته از پیشم کنون، از خاطرم کی می رود گفتار او چون بنگرم، بغض گلو گیرد مرا
سخن کوتاه و راضی به رضای حق و شاکر خداوند بزرگ و سپاسگزار هنرمندان و اصحاب قلم و رسانه استان خوب و دوستداشتنی هستیم که ما را رها نکردهاند.
مهربان خدا
تو بهترین یار و یاوری
تو غفارالذنوبی
تو رحمان و رحیمی
روح پاکش را قرین لطف و رحمت واسعه خودت بگردان .
الهی آمین یا رب العالمین
از طرف دوستان و همکاران فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل