یادداشت روزانه؛
نقل است قصابی میانسال که داشت از پسرش درس حساب می پرسید از او سؤال کرد : دو تا سیب داریم ، سه تا هم می گذاریم رویش . چند تا می شود ؟
کد خبر: ۲۹۰۲۱۴
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۳ 04 September 2016


تابناک اصفهان - حجت الاسلام محمدرضا زائرینقل است قصابی میانسال که داشت از پسرش درس حساب می پرسید از او سؤال کرد : دو تا سیب داریم ، سه تا هم می گذاریم رویش . چند تا می شود ؟ پسر کودن گفت : چهارتا ! مرد قصاب دید سیب فایده ندارد دوباره گفت : دو تا گلابی داریم ، سه تا دیگر می گذاریم کنارشان . چند تا گلابی می شود ؟

پسر حواس پرت پاسخ داد : سه تا ! پدر كه اعصابش داشت خرد مي شد اين دفعه با موز و خيار هم امتحان كرد ولي باز فرزند گيجش جواب درستي نداد. پدر كه حسابي عصباني بود فرياد زد : فلان فلان شده! من دو تا گوسفند را ذبح كرده و شقه شقه كرده ام ، سه تا ديگر را هم مي كشم و سر مي برم ، حالا چند تا لاشه گوسفند داريم ؟ پسر با آرامي گفت : پنج تا ! پدر خسته و كلافه با تعجب نگاهي كرد و پرسيد : پدر فلان ، حالا حتما بايد من پنج تا گوسفند را سلاخي كنم تا تو حساب ياد بگيري ؟

آنونس تبليغي جذاب و خوب گفتگوي "بدون تعارف" با آقاي علم الهدى و قدم زدن و چاي خوردن و توي ماشين نشستن خبرنگاران با ايشان را كه ديدم بسيار خوشحال شدم و به ياد اين جوك افتادم ! (كه البته با قدري دخل و تصرف به خاطر رعايت اخلاق و ادب ! تقديم شد)

از خودم پرسيدم : واقعا بايد افكار عمومي اين قدر به هم بريزد و در فضاي مجازي و شبكه هاي اجتماعي ناسزا بگويند و جو ملتهب بشود تا دوستان صداوسيما بروند و بدون تعارف با برخي بزرگان و مسؤولان گفتگو كنند ؟

نمي شد قبل از اين ها و خيلي آرام و منطقي به اين گفتگوهاي صريح و ساده و طبيعي برسيم با همه مسؤولان و با همه صداقت و شفافيت تا نه شايعه رونق بگيرد و نه ارتباط صميمانه مردم و مسؤولان قطع شود ؟

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار