سيد سجاد طباطباييان
کد خبر: ۲۲۴۱۷۸
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۴ 04 May 2016

تابناك اصفهان-سيد سجاد طباطباييان: کم کم گوش و چشممان دارد عادت میکند به شنیدن و دیدن اخبار حوادثی از جنس آنچه پیشتر سراغش را فقط در فلان نقطه اروپا و یا فلان ایالت آمریکا داشتیم و امروز در همین گوشه و کنار پایتخت ام القرای اسلامی...!

خوشمان بیاید یا نه ما هم کم کم داریم آمریکایی میشویم! البته نه از حیث مثبت که برعکس...... به همان نسبت در راه مدرن شدن بیراه رفتیم، که مثلاً از تمام جنبه های تکنولوژیک و مراحل ساخت، توسعه، بازاریابی و مصرف دستگاهی با شکلک سیب گاز خورده فقط بخش مصرفش را خوب یاد گرفتیم و یک جوری افتادیم به سلفی(بخوانید خویش انداز) گرفتن با سیب­های گاز خورده در آینه آسانسور و ماشین و حتی سرویس بهداشتی کانه سیب پشت دستگاه را ما گاز زده ایم!! حال آنکه تمام سهم ما از این ماجرا پولیست که به شکل ارز رایج دنیا از مملکت خودمان به جیب پژوهشگاه های علمی و پژوهشگران و کارمندان و کارگران ینگه دنیا واریز میکنیم تا راس سال جدید میلادی مدل جدید تر را برایمان آماده کنند تا باز هم ما مصرف کنیم!!!-صد رحمت به حیوان مفید بارکش-

به نظر حقیر مشکل از روزی شروع شد-در قرون ماضی- که نماد روشنفکری عده ای کراوات و عده ای دیگر لباس فرم شوروی کمونیست ولو با تاریک ترین افکارشد و معیار مترقی بودن تعدد عکس های یادگاری با برج ایفل و خیابان شانزلیزه - که از حیث مورد اخیر شاهان قاجار مترقی ترین مردمان روزگار پیشین بودند-، یعنی میخواهم بگویم خشت کج آنجایی رفت که همه چیز در ظاهر خلاصه شد....

برگردیم به عصر حاضر و بحث خودمان و جامعه ای که بخشی از آن به حسب غریزه کمال طلبی و به مدد تبلیغات خوشمزه خارجی و داخلی در سراشیبی غربی شدن ترمز دستی را خوابانده و دنده را خلاص کرده است.... جامعه ای که تنها دریچه الهامش از غرب هالیوود و چند عدد بشقاب در جهات مختلف است - که خدای ناکرده سیگنالی از قلم نیافتد-. چنین جامعه ای فقط ظاهر رنگی با کیفیت فول اچ دیو اخیراً اولترا اچ دی- را میبیند و اتفاقات تلخند آمیزیدر ناخود آگاهش می افتد؛ ناخود آگاه جامعه میپذیرد آن ماشین آخرین سیستم موجود در تصاویر را همان خانم جوان و زیبای نسبتاً عریان که پشت فرمان نشسته و از قابلیت هایش تعریف میکند ساخته حال آنکه در عمق کار که بروی با اسامی و چهره هایی روبرو می شوی که بیشتر شبیه آن چیزیست که در کوچه و خیابان و بویژه دانشگاه های خودمان میبینیم!! اما جامعه ای که مدرنیته را از دریچه چشم و ظاهر گرفته همان دختر نیمه عریان را مساوی با تکنولوژی آخرین سیستم فهم میکند و از اینجاست که جامعه خود را هرچه بیشتر شبیه همان دختر میکند تا مدرن شود و روزی بتواند خودش آن ماشین آخرین سیستم را بسازد...... البته این مثال ساده ایست...

اما همه این کیبورد فرسایی ها برای یادآوری این نکته بود که آن بخشی از جامعه که فقط در ظاهر تقلیدی از مظاهر مدرنیته شد لاجرم در همان ظواهر خواهد ماند و به اصل توسعه و پیشرفت در علم و صنعت و تکنولوژی نخواهد رسید و از مدرنیته فقط آسیب های اجتماعی فرهنگی اش را به ارث خواهد برد آن هم با یک تاخیر فاز چند ساله.

اینجا با جامعه ای روبرو خواهیم شد که وضعیتش بسان همان پرنده ایست که کارش به تقلید راه رفتن طاووس کشید و پرواز کردن خودش را هم از یاد برد، جامعه ای که پولدارهایش خود را شبیه فقرای نیویورکی می کنند، فقرایش در مسابقه پولدار و باکلاس نمایی از هم سبقت می گیرند..... دخترانش شبیه پسران و پسرانش شبیه دختران می شوند، بد پوششیکه گاهی صدچندان از بی پوششی بدتر است- کف کوچه و خیابان و حتی دانشگاه و مدرسه امنیت روانی جامعه را مخدوش میکند و همه این ها مصائب یکی دو دهه پیش همان جوامع مدرن است که اکنون بهتر که هیچ، بدتر هم شده است و زنگ خطریست که حوادث امروز غرب از قبیل کشتار در مدرسه توسط یک دانش آموز میتواند واقعیت آینده جامعه ی تقلیدیامروز باشد کما اینکه قتل و تعدی به یک دختر خرد سال توسط یک جوان واقعیت دیروز همان جوامع مردن بود!!

جامعه ای که امروز در بهت جنایت یک پسر17ساله در قتل و احتمالاً تعدی به دختربچه6 ساله فرو رفته نتیجه عمل خود در بد پوششی، رواج بی قید هرزه نگاری و خشونت در فضای مجازی و مواردی از این دست می بیند، چه اینکه جامعه ای که آرامش روانی جنسی داشته باشد و نوجوانش در سن 17سالگی آماج انواع تصاویر حقیق و مجازی محرک و روابط بی مرز نباشد مسلماً شاهد چنین فجایعی هم نخواهد بود..... چه بسا در روز جزا همین پسرک متهم به قتل که از زمین و زمان برایش فحش و ناسزا می بارد جلو تک تک ما را بگیرد.... از آن تولید کننده مد و لباسی که نیمه عریانی را فروخت و کسانی که بعضاً به ناچار خریدند آن البسه بدتر از عریانی را و پوشیدند و مسئولینی که به این امر و موراد دیگر (از جمله نبود نظارت بر هرزه نگاری شبکه های اجتماعی)رضایت داند تا آن خانواده هایی که با شرایط محیرالعقول ازدواج جوانان را سخت کردند و آن منورالفکری معتقد است سینمایی که اتاق خواب را نشان ندهد ناقص است و قشر متدینین ی که امر به معروف و نهی از منکر را یا انجام ندادند و یا جوری انجام دادند که انجام ندانش سنگین تر بود.....و مهم تر از همه یقه همان هایی را میگیرد که تا دیروز حرفشان این بود که به جای مقابله با بدپوششی مردان و زنان-که البته در شیوه مقابله بحث بسیار است- مثلا بروید با اختلاس و فقر مبارزه کنید و امروز بدون اعتراف به اینکه این فاجعه معلول همان بد پوششی ها و فقر فرهنگیست که مخالف برخورد با آن بودند در قامت مدعی العموم ظاهر شده، اشک میریزند و شمع روشن میکنند و برای همه کیفر خواست صادر میکنند، از پلیس و خود آن پسرک گرفته تا کل حکومت!!! اما هیچ نقشی برای خود و رسانه هایشان که کارش علت العلل این مصیبت با بزک کردن ظاهر مدرنیته و مصادیق جغرافیاییش از جمله آمریکاست قائل نیستند....

سخن طولانی شد و از دیگر تقصیرهای خودمان در این ماجرا از یک کلاغ چهل کلاغ های فضای مجازی تا محترم نشمردن آبروی هر دو خانواده متهم و مقتول و .... که همگی میتوانند از نتایج همان تقلید کورکورانه از مدرنیته باشند نمیپردازیم....


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار