در کمال ناباوری می‌بینیم پست‌های معتبری چون ریاست و دبیرکلی اتحادیه فوتبال ـ که معتبر‌ترین نهاد فوتبالی هر کشوری به شمار می رود ـ در این بند‌ها دیده نشده است. نکته دیگر عدم محاسبه سابقه حضور در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال است! به بیان ساده‌تر، مدیرعامل یک کارگاه یا دفتر کوچک فعال تولیدی و خدماتی در هر زمینه‌ای، با یک کارمند هم بر این مدیران ورزشی و فوتبالی اولویت دارد!
کد خبر: ۲۱۲۲۶۹
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۸ 14 April 2016
سایت تابناک ورزشی به مجموعه اطلاعات و اخباری دسترسی پیدا کرده که طبق آن، احتمال تکرار نام نویسی از کاندیداهای فدراسیون فوتبال وجود خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار ما، بعد از انتشار رد صلاحیت دو کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال به دلیل نقص مدارک، گمانه زنی رسانه‌ها برای انتشار نام این دو مدیر، شدت یافت تا اینکه عزیزی خادم و عزیزالله محمدی توسط برخی سایت‌ها و منابع خبری معرفی شدند؛ اما تابناک به اطلاعاتی دسترسی پیدا کرده که نشان می‌دهد احتمال دارد که حداقل کاندیدای حائز شرایط کامل مندرج در اساسنامه فدراسیون (تنها یک نفر) هم در بین چهار نفر حاضر نیست.

بعد از ارسال فرم‌های لازم به اعضای مجمع و صاحبین رأی و همچنین آغاز زمان ثبت نام نامزدهای پست‌های مختلف هیأت رئیسه و رئیس، اغلب فشارهای ذهنی برای جمع آوری ده امضا برای حضور در رقابت جانشینی کفاشیان و پنج امضا برای حضور در هیأت رئیسه متمرکز شد که هیچ مرجع خبری و کاندیدایی به الحاقیه اساسنامه فدراسیون فوتبال رجوع نکرد که شرایط لازم و کامل چیست؟

تابناک با خبر شده که بعد از کناره گیری ابرقویی‌نژاد و قنبرزاده، از کورس رقابت بر سر پست ریاست، از فدراسیون با چهار نامزد نهایی تماس گرفته شده است تا آن‌ها مدارک ناقص خود را در اسرع وقت کامل کنند. این مدارک شامل احکام ادعا شده در فرم سوابق افراد است که در هیچ یک از چهار پرونده کامل و بی‌نقص نبود.

سپس نگاهی مروری بر اسناد نشان داد که اختلاف‌های زیادی بین آنچه کاندیدا‌ها فرستاده‌اند با حداقل شرایط مورد درخواست قانون (به جز برای یک کاندیدا) وجود دارد.

برای ادامه گزارش لازم است تصویری از صفحه مورد نظر در اساسنامه را یک بار ملاحظه بفرمایید. این تصویر به شرایط مورد نیاز کاندیدا‌ها برای شرکت در رقابت کسب عنوان ریاست برمی‌گردد که صراحت دارد و نمی‌توان آن را تفسیر کرد.

اختصاصی: شاید هرچهار کاندیدای انتخابات فوتبال احراز صلاحیت نشوند!

در این بندها منظور از واژه سابقه «مدیریت» را به روشنی توضیح داده است. در واقع هر فرد برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال باید سوابق خود را با این بند تطبیق دهد.

پست معاون مدیرکلی یا مدیرکلی و بالاتر از آن در مشاغل دولتی این بند به وضوح می گوید، منظور نویسنده اساسنامه و همچنن تصویب کننده آن حضور در مشاغل تحت نظر دولت است و سوابق نظامی گری جزو آن محسوب نمی شود. در واقع می توان به آسانی از هر حقوقدانی پرسید که دو رسته حقوقی لشکری و کشوری از یکدیگر جدا هستند و قابل معادل سازی نیستند.

نکته جالب اینجاست که اساسنامه ناقص فدراسیون؛ سابقه مدیرعاملی در شرکت های فعال بخش خصوصی را نیز جزو سوابق مدیریتی محسوب کرده است؛ یعنی هر یک از کاندیداها چنانچه مدارک مستند از اداره ثبت شرکت ها مبنی بر عنوان مدیرعاملی خود از شرکتی خصوصی (با هر توان و جایگاه اقتصادی که باشد) ارایه دهد، آن مدرک طبق نص صریح اساسنامه معتبر است!

سابقه ریاست یا نایب رئیسی یا دبیرکلی در فدراسیون های ورزشی هم در این شرایط گنجانده شده است.

در کمال ناباوری می‌بینیم پست‌های معتبری چون ریاست و دبیرکلی اتحادیه فوتبال ـ که معتبر‌ترین نهاد فوتبالی هر کشوری به شمار می رود ـ در این بند‌ها دیده نشده است. نکته دیگر عدم محاسبه سابقه حضور در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال است! به بیان ساده‌تر، مدیرعامل یک کارگاه یا دفتر کوچک فعال تولیدی و خدماتی در هر زمینه‌ای، با یک کارمند هم بر این مدیران ورزشی و فوتبالی اولویت دارد!

حالا می خواهیم شرایط مکتوب بالا را در ترازوی وضعیت چهار کاندیدای حاضر بگذاریم و مقایسه کنیم؛

1- شهاب الدین عزیزی خادم
 
این کاندیدای جوان، اذعان دارد که سوابق مدیریت ورزشی زیادی در کارنامه ندارد. با این حال با علم به اینکه عضویتش در هیأت مدیره باشگاه پیکان از نگاه قانون سابقه محسوب نمی شود، آن را در فرم نوشته است.

این چهره ناشناخته در انتخابات چهار سال قبل که به درستی گفته شده در همان زمان هم از لحاظ سنی یازده ماه برای کسب کرسی هیأت رئیسه کوچک و حضورش در تمام این سال ها غیرقانونی بوده است، در سال 82 کارشناسی ارشد در رشته روابط بین الملل از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرده است. وی که متولد 1356/11/1 در شهرستان پلدختر است، دو سال معاونت بازرگانی در یک شرکت واردکننده خودرو را به عنوان سوابق خود درج کرده است، حال آنکه تنها مدیرعاملی چنین شرکتی می تواند طبق اساسنامه به عنوان سوابق محسوب شود.

وی اعلام کرده، در سال 84 یعنی زمانی که تنها 28 سال داشته (!) مدیرکل امورحقوقی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی بوده است! همچنین یک سال بعد معاون امور مجلس وزارتخانه رفاه و تأمین اجتماعی شده است. این حکم ها در صورت صحت در دولت محمود احمدی نژاد به وی داده شده است. این احکام از نظر اساسنامه فدراسیون فوتبال برای سابقه ریاست مورد قبول است.

عزیزی خادم خود را مدیرعامل و عضو هیأت مدیره شرکت بزرگ دولتی ایران خودرو دیزل در سال های 87 و 88 معرفی کرده است که باز هم در صورت صحت می تواند مورد قبول بررسی کنندگان باشد. همین پست ها و جایگاه در سال 90 و 91 در شرکت بین المللی وابسته به بانک ملی به وی داده شده است. در همه این موارد، سن و سال این مدیر جوان را خودتان محاسبه کنید.

همچنین چهار سال عضویت در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال هم در این رزومه درج شده که طبق قوانین عجیب فوتبال، سابقه محسوب نمی شود!

حالا اگر بخواهیم سوابق این کاندیدای پر حرف وحدیث را جمع بزنیم، حتی اگر همه سال ها را کامل و بر اساس فرم کاندیدای مذکور حساب کنیم، جمع کل به زحمت به شش سال می رسد و این کاندیدا به صراحت شرایط لازم (ده سال سابقه در اساسنامه سال 90 و 8 سال سابقه در اساسنامه سال 86) را احراز نکرده است.

2- عزیزالله محمدی

همان طور که از پسوند همیشگی اش یعنی سردار مشخص است، جزو پاسداران پرافتخار انقلاب اسلامی است؛ اما او مدرک دکترای خود در رشته های تاکتیک نظامی را از دانشگاه امام حسین(ع) اخذ کرده است؛ چهره ای که بیش از دو دهه است انواع و اقسام مدیریت های ورزشی در فوتبال را تجربه کرده است، ولی آیا این سوابق در شرایط اساسنامه می گنجد؟

عزیزمحمدی که همگان او را از دهه 70 با تیم جوان و شگفتی ساز و بازیکن ساز فجرسپاسی به خاطر می آورند و درصد جانبازی هم دارد ، هرچند در این باشگاه تحتِ پوشش سپاه همه کاره بود و سالها زحمت کشید، هیچ گاه حکم مدیرعاملی نداشت. سپس مدیریت تیم ملی امید ایران در راه المپیک نیز وی را دارای سابقه مدیریتی نکرد! بعد از آن مدتی در سازمان لیگ تحت مدیریت محمد دادگان در زمان ریاست صفایی فراهانی، معاون شد که باز هم سابقه به شمار نمی آید. 

او که هیچ گاه مدیرعاملی در شرکتی خصوصی را تجربه نکرده بود، در انتخابات دو دوره قبل نایب رئیس دوم فدراسیون فوتبال و رئیس سازمان لیگ شد تا سرانجام چهارسال سابقه مدیریتی قابل پذیریش کسب کند.

عزیزمحمدی در حال حاضر پنج سال رئیس اتحادیه فوتبال باشگاه های ایران است اما اساسنامه ناقص و پر ایراد فدراسیون ایراد این پست و جایگاه را ندیده است! بدین ترتیب شخصی مثل عزیزمحمدی ناچار می شود از سوابق مدیریتی و فرماندهی خود در نیروی لشگری معادل سازی کرده و به فدراسیون فوتبال ارایه دهد. سابقه ای بیش از بیست ساله که از زمان جنگ شروع شد اما آیا می توان نظامی گری را به شغل دولتی منتقل کرد؟ پاسخ حقوقدانان منفی است مگر فدراسیون فوتبال این را در قانون اصلاح و تصویب کند.

3- مصطفی آجورلو

چهره ای همواره متبسم و بین اغلب بازیکنان فوتبال در دهه گذشته محبوب. سرداری دیگر در فوتبال که ما سابقه اش را از باشگاه قدرتمند پاس تهران در دوره ریاست قالیباف بر نیروی انتظامی به یاد می آوریم. اگر سابقه درخشان آجرلو را در چهار سال پاس محاسبه کنیم و یک سال هم مدیرعاملی باشگاه کهکشانی اما سقوط کرده استیل آذین را به آن سنجاق کنیم به پنج سال سابقه می رسیم.

حاج مصطفی در ادامه همراه قالیباف به شهرداری رفت و رئیس سازمان ورزش شهرداری تهران شد و نزدیک به چهار سال آنجا ماند اما مشکل اینجاست که اساسنامه فوتبال این جایگاه مهم را سابقه قلمداد نکرده است، مگر اینکه باز هم دست به تفسیر بزنیم. شهرداری ها نهادهای دولتی محسوب نمی شوند و کار تمام است.

به سوابق مدیریت آجورلو در نیروهای نظامی هم که متعدد بوده اشاره ای نمی کنیم، چون مورد پذیرش در فوتبال نیست. حقیقت این است که خبرنگار تابناک هنوز مدرک تحصیلی این مدیر توانمند که با قهرمانی پاس، آخرین جام را نصیب این تیم دوست داشتنی کرد، را ندیده است و نمی تواند درباره آن نظر دهد. 

4- مهدی تاج:

با پسوند مهندس در فوتبال خطاب می شود و از اصفهان و باشگاه سپاهان کار مدیریتی فوتبالی اش را آغاز کرد اما تاج پیش از آن سه سال مدیرکل صنایع اصفهان بود که در مدارک مورد قبول است. 

نایب رئیسی اش در فدراسیون فوتبال به مدت 7 سال ، (چهار سال اول نایب رئیس اول و سه سال بعد نایب رئیس دوم) همین جا برای تکمیل سوابق 10 ساله او کفایت می کند. تاج عضویت در هیأت مدیره سپاهان شش سال و پرسپولیس دو سال را در کارنامه دارد که محسوب نمی شود.

تاج به عنوان جانباز 60 درصد جنگ تحمیلی و بازیکن سابق فوتبال در لیگ سراسری باشگاه های کشور، سوابق قائم مقامی در یکی از لشکرهای خوشنام و صف شکن جنگ را دارد که به دلیل عدم تطبیق در اساسنامه ان را ارایه نکرد. 

تنها نکته مدرک تحصیلی تاج است که عده ای بر آن شبهه وارد کرده اند و می گویند تاج با اعزام به جبهه و دفاع از خاک کشور در جوانی نتوانسته مدرک نهایی اش را اخذ کند و تحصیلاتش نیمه تمام مانده است.

با توجه به مطالب فوق، به نظر می رسد تاج تنها کاندیدای حائز شرایط قانونی در انتخابات پیش روی باشد و همین حالا بتوان ریاست را به وی تبریک گفت، البته در صورتی که بتواند مدرکی دال بر تحصیلات خود به هیأت بررسی کننده و تأیید طلاحیت ارایه کند. در غیر این صورت باید نام نویسی مجدد و ورود گزینه های جدید را حتمی دانست.


در پایان آنچه به عنوان تحلیل از این اطلاعات می توان ذکر کرد، مخالفت وزارت ورزش با ریاست تاج ( منتقد سرسخت وزیر ورزش) بر فدراسیون فوتبال است. چنانچه مدارک و سوایق کامل تاج مورد تأیید قرار گیرد؛ او طبق قانون تنها کاندیدای قانونی صندلی ریاست محسوب می شود و این احتمالا خواسته محمود گودرزی نیست که نیمه سال 94 در مجلس و در حضور چند نماینده کمیسیون فرهنگی با مهدی تاج درگیری لفظی پیدا کرد.

به نظر می رسد، وزارت ورزش دو راه بیشتر ندارد، یا اینکه ریاست تاج را قبول کند و یا اینکه به دلیل نقص مدارک هر چهار کاندیدا، و البته به بهانه عدم تصویب اساسنامه در هیأت دولت انتخابات را به زمان دیگری موکول کند تا افراد جدیدی برای نام نویسی وارد شوند که در آن صورت به طور قطع علی کفاشیان با کوبه باری از سوابق و تجربه (شامل تنها 12 سال سابقه ریاست فدراسیون و شش سال معاونت سازمان تربیت بدنی و 6 سال مدیرکل ارزی بانک مرکزی و...)  وارد شود و سکان هدایت فوتبال را خودش در دست بگیرد؛ این یعنی همان اعلان شکست وزارت ورزش!
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار