کتاب «برگ هیچ درختی» نوشته صمد طاهری در رویداد «هرماه، یک کتاب، یک نگاه» بررسی شد.
کد خبر: ۱۰۵۳۳۶۶
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۶ 21 June 2022
 

رویداد «هرماه یک کتاب، یک نگاه» که به همت کتابخانه تخصصی ادبیات و مرکز آفرینش های ادبی قلمستان برنامه ريزي شده در این ماه با تحلیل و بررسی کتاب «برگ هیچ درختی» نوشته صمد طاهری همراه بود. 

برگ هیچ درختی، دارای راوی اول شخصی به نام سیامک است که از ۸ تا ۲۵ سالگی او در کتاب روایت شده است. عموی سیامک مبارز قبل از انقلاب بوده و او بر خلاف عمویش، تصمیم می‌گیرد به دانشگاه افسری برود.

سمیه سمسار کارشناس این رویداد با اشاره‌ای کلی به ماجرای این رمان کوتاه اظهار داشت: خط زمان در داستان مخدوش است. در این داستان با سه نسل مواجه هستیم، پدربزرگ، عمو و خود سیامک. در این میان افرادی نیز هم‌نسل عموی سیامک هستند، مانند پدر و مادر و عموی دیگر او که در مبارزه کشته شده‌اند.

وی افزود: هم نسلی‌های سیامک در این داستان، دغدغه‌های نسل خود را نمی‌شناسند، تمرکز اصلی کتاب نیز روی همین نسل سوم و تجربیات آن‌ها از زندگی است.

کارشناس رویداد «هرماه یک کتاب، یک نگاه» بیان کرد: برگ هیچ درختی نام داستان است که در ابتدای فصل اول به آن اشاره می‌شود. سیامک اشاره می‌کند که پدربزرگ و عموی من هنگام مباحثه همیشه در حال دعوا هستند که من دلیل آن را نمی‌دانم. سیامک نقل می‌کند که مبارزه، در راستای اقتدار مردم است، در حالی که پدربزرگ می‌گویند آزادی و اقتدار مردم برگ هیچ درختی نیست.

سمسار ادامه داد: نیمه دوم داستان دهه چهل و نیمه اول دهه پنجاه است و محوریت مکانی داستان جایی به نام خاکستان است. سیامک شخص اصلی داستان به همراه عمه کوکب هرازگاهی به خاکستان یا همان قبرستان می‌رود. عمه کوکب به دنبال ایجاد یک پیوند بین نسل‌هاست و در تلاش است تا به او نشان بدهد که پدربزرگ، پدر و مادر سیامک از کجا آمده و به کجا رفته‌اند.

وي تصريح کرد: عمو عباس، شخصیتی با انصاف در زندگی سیامک است، او در زندگی‌اش کورکورانه تصمیم نمی‌گیرد، مهربان است اما یک خشم درونی دارد.

وی افزود: پدربزرگ سیامک همیشه شاکی است، خشم او نسبت به عباس مبنی بر این است که پایبند به مبارزه است. او می‌خواهد سرنوشت نوه‌اش را از سرنوشت آن‌هایی که رفتند و کشته شدند جدا کند. او نمی‌خواهد که سیامک قربانی رزمی شود که به زعم خودش فایده‌ای ندارد.

کارشناس رویداد «هرماه یک کتاب، یک نگاه» ادامه داد: پدربزرگ سیامک عصایی دارد که از آن به عنوان نیزه استفاده می‌کند، وقتی از عباس عصبانی می‌شود نیزه را به سمت او پرتاب می‌کند، این نیزه را عباس برای او ساخته است. در اینجا مشخص می‌شود که نسل اول از ابزاری برای تنبیه نسل دوم استفاده می‌کند که همان نسل دومی این ابزار را به دست او داده است و این اشاره ظریفی درباره ارتباط نسل‌ها در این داستان است.

وی تصریح کرد: با روایتی مواجه هستیم که هرچه پیش می‌رویم تیره و تیره‌تر می‌شود، در این داستان کم کم متوجه می‌شویم که با چه شهری مواجه هستیم و این نقطه مثبت کتاب است.

سمسار با اشاره به مصائب نسل‌های مختلف گفت: هر نسل در کالبد و براساس تجربه خود دغدغه‌هایی دارد اما نسل‌های پیشین این دغدغه‌ها را در آن‌ها سرکوب می‌کنند. نسل جدید همواره فکر می‌کند که مسائل او شنیده نمی‌شود و این سبب ایجاد یک خشم می‌شود و ما در کتاب این موضوع را مشاهده می‌کنیم.

وی بیان کرد: در داستان، سیامک نیز چنین وضعیتی دارد. او با مسائلی روبرو می‌شود که گویا از بزرگی تهی شده و دچار احساس حقارت می‌شود. نسل قبل، که اسباب این اتفاق شده مقصر و مسئول است.

کارشناس رویداد «هرماه یک کتاب، یک نگاه» با بیان اینکه ارتباط مناسبی میان نسل‌ها برقرار نیست، گفت: ما انتخاب نسل جدید را مورد توجه قرار نمی‌دهیم و همواره آن را نقد می‌کنیم.

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار